داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سگ ارباب و گاییده شدنم از جلو و عقب

سلام اسم من نفس و با خاطرات قبلیم شاید آشنا باشید من یه دختر به شدت هات ام که یبار ازدواج کردم و جدا شدم عاشق توله بودنم و چند باری به عنوان برده سکس داشتم و خیلی برام لذت بخش بود تا اینکه سال گذشته رفته بودم هایپرمارکت خرید که چشمم افتاد به یه پیرمرد خیلی جذاب همینطور که داشتم با چشام تعقیبش میکردم دیدم رفت سمت لوازم بهداشتی منم آروم خودمو رسوندم کنارش دیدم حاجی جان داره کاندوم برمیداره گفتم جون چه اهل دل صدامو صاف کردم یه اهم گفتم شما هم طعم توت فرنگی برمیدارید چقدر جالب منم همیشه میگم توت فرنگی بخره یه نگاه از پایین به بالا انداخت گفت خاردار هم دوست داری گفتم جووون خیلی گفت پس اهل دلی گفتم چجورش سر حرف و باز کردم گفتم ببخشید برای خانومتون می‌خرید گفت نه من ۱۰ ساله زنم فوت کرده گفتم پس برای کی گفت دختر جان من در کل بدنم جواب باشه هفته ای یبار بکنم من اربابم و زیر دستم چند تا مثل خودت دختر برده دارم گفتم واقعا گفت آره دروغم چیه گفتم چقدر خوب گفت مگه تو شوهر نداری گفتم نه جدا شدم ولی مگه یکی جدا میشه یعنی هوس نداره خندید گفت بردگی کردی تا حالا گفتم اوهوم ۳بار گفت میخوای یبارم برده من باشی فکر نمیکنم ارباب مجهز تر از من پیدا کنی گفتم چطور گفت تمام وسیله هایی که شاید تو مخیله ات هم نباشه من دارم گفتم به به گفت پس دوست داری یه نگاه بهش کردم گفتم هاپ هاپ خندید گفت پس سگ خوبی هستی گفت گوشیتو بیار شمارمو بنویس بهم زنگ بزن بگم کی بیا گفتم باشه شمارشو نوشتم خداحافظی کردم و رفتم وسط راه گفتم زنگ بزنم زنگ زدم جواب داد گفت چقدر هولی تو دختر مثل اینکه خیلی دلت میخواد گفتم بله ارباب گفت باشه پریود اینا نیستی گفتم نه گفت پس فردا به این آدرسی که اس ام اس میکنم بیا گفتم چشم ارباب با خوشحالی رفتم خونه و خودمو آماده یه بردگی توپ میکردم رسید روز موعود و من سوار تاکسی شدم و رفتم به آدرسی که فرستاده بود واووو چه خونه ای یه خونه ویلایی شبیه کاخ جلو در میخواستم آیفون و بزنم که دیدم در باز شد چقدر خوشگل و معرکه بود باورم نمیشد دارم میرم داخل همچین خونه ای رفتم داخل مونده بودم کدوم راهرو برم که دیدم گوشیم زنگ خورد گفت از دوربین دارم میبینمت بیا سمت راست بعد پله ها را بیا بالا اتاق آخری از راهرو سمت راست گفتم چشم مثل یه کاخ همه جا خونه می‌درخشید رسیدم جلو اتاق ته راهرو سمت راست در برام باز شد وارد که شدم واووو دیدم نشسته رو یه صندل و منتطرمه گفت برو سمت راست یه دوش بگیر بیا گفتم چشم رفتم دوش گرفتم با هوله اومدم بیرون دیدم جلو در حموم نوشته مستقیم از در روبرو بیا داخل بعد بیا سمت چپ در مشکی رفتم در و باز کرد واووو چشام گرد شده بود تو عمرم همچین صحنه ای ندیده بودم یه اتاق خیلی بزرگ که توش هرنوع وسیله ای که به ذهنت بیاد باشه گفت بیا تو رفتم داخل در و بست و قفل شد گفت نترس بیا بشین گفت حوله را از تنت در بیار لباسایی که گذاشتم و بپوش یه لباس سوپر سکسی خوشگل تنم کردم و با کلی ذوق گفت اول از کدوم دستگاه شروع کنیم گفتم هر کدوم خودتون دوست دارید گفت باشه توله به قلمرو اربابت خوش اومدی گفت مثل سگ خوب چهاردست و پا شو بعد یه قلاده صورتی خوشگل آورد بست دور گردنم یه دهنی صورتی خوشگل بست دهنم موهامو خرگوشی بست با گیره صورتی لباسی که بهم داده بود پوشیده بودم کلا سکسی بود کونش دقیقا روی سوراخم سوراخ بود نوک سینه هام سوراخ بود و… گفت خم شو خم شدم و یه دم روباهی خیلی خوشگل انداخت تو کونم گفت توله قشنگم دمتو تکون بده ببینم کونمو برای تکون دادم چند تا چک زد در کونم گفت واق بزن منم هاپ هاپ بعد قلادمو گرفت گفت بیا یکم بگردونمت یه دور اتاق و زدیم گفت بلند شو دراز بکش رو این تخت دم و قلاده و دهنی و در آورد دراز کشیدم رو تخت یه قیچی آورد آروم کل لباس و از تنم پاره کرد و من لخت رو تخت دراز کشیده بودم جلوتخت یه تخته متحرک که با طناب به بالا آویزون بود آورد گفت پاشو بخواب رو این تخته تخته سه تا سوراخ داشت گفت سینه هاتو از سوراخ جلویی ها رد می‌کنی کوستم میندازی رو سوراخ عقبی گفتم چشم دراز کشیدم و از بالا به تخته دیگه از پشت اومد و چسبید بهم سینه هامو از سوراخ جلویی رد کرده بودم کامل چسبیده بودم به تخته تخته عقبی و با حلقه هایی که بغلاشون بود بست به تخته ای که روش دراز کشیده بودم و محکم سفت کرد جوری که حس له شدن شدیدی داشتم خلاصه وقتی لای تخته ها فیکس شدم طناب و کشیدبالا و من معلق در هوا موندم و رو ارتفاع دلخواه تنظیم کرد و همینطور ثابت. و هوا فیکسم کرد بعد دوتا دستگاه شغله پخش کن آورد و زیر کوسم روشن کرد و دوتا گیره وصل شده به وزنه آورد و از نوک سینه های آویزون بیرون زده از سوراخ تخته وصل کرد وای کوسم داشت از شدت داغی آتیش می‌گرفت داشتم میسوختم و سیینه هام داشت کنده میشد داشتم از ناله به جیغ رو‌میووردم از شدت درد و حسابی ازش فوش می‌خوردم کم کم حس میکردم کوسم داره میپزه با کلی التماس آتیش هارا خاموش کرد یکم کشید پایین منو از پشت یه میله به یه دستگاه چوبی وصل بود که رو زمین ثابت شده بود و بلندی و کوتاهیش تنظیم میشد من آویزون و با دستش گرفت و سوراخ کونمو تنظیم کرد روی میله و آرام میله را زد که بیاد بالا وای میله یکسره تو‌کونم بود و هر چقدر میومد بالاتر بیشتر داخل کونم میشد و من داشتم جر می‌خوردم شروع کردم به جیغ و التماس تا بالاخره بالا اومدن میله را متوقف کرد واقعا حس میکردم میله از سوراخ کونم داره میاد تو حلقم میله را ثبت کرد و من معلق رو هوا و میله تو‌کونم اومدم زیرم و سینه هامو گرفت و کلی چنگ زد و سیلی زد بهشون بعد طناب و کمی بالا پایین میکرد تا میله تو کونم عقب جلو بشه عجیب حسی داشتم بعد چند دقیقه منو آورد پایین و چوبارو باز کرد و از موهام گرفت و کشید سمت دیگه اتاق دوتا چوب دو سر گره با طناب معلق رو هوا بودن دستامو بست به چوب بالایی پاهامو بست به چوب پایینی و کشید بالا چوب بالایی کامل میکشید بالا چوب پایینی میکشید پایین حس کش و. داشتم که کم مونده بودم پاره بشم اونقدر در آورد بود که فقط داد میزدم بعد تو یه فشار ثابت منو نگه داشت و برم‌گردوند البته اینم بگم پاهامو از هم باز کرده بود و بسته بود به چوب پایینی برم‌گردوند سمت خودش سیلی های محکمی به کوسم میزد و نیشگون می‌گرفت چوچولمو می‌گرفت و ناخن میزد یه وزنه و گیره آورد و از چوچولم آویزون کرد و دوتا وزنه به سینه هام و دوباره دهن بند و بین دندانام کیپ کرد و دهنمو کامل باز و وسط دهن بند و باز کرد یه موز خیلی بزرگ آورد از وسط دهن بند کرد تو دهنم هول داد تا گلوم و شروع کرد با شلاق منو زدن تنها کاری که میدونستم گریه بود و لذت کل بدنمو شلاق میزد تا سرخ سرخ شده بودم و رد شلاق رو تنم مونده بود از چوب ها بازم کرد و آورد سمت دیگه اتاق یه سگ خیلی خوشگل اونجا بسته شده بود به ستون منو جلوش نشاند پاهامو از هم وا کرد و قلاده سگ و وا کرد و به سگس گفت بخور سگ اومد وسط پاهام و شروع کرد کوسمو لیسیدن وای چقدر بیشرف بود سگشم مثل خودش قلاده من و سگ دوتاش تو دستش بود و داشت کیف میکرد از دیدن این صحنه سگ بعد از لیسیدن فراوان به دستور ارباب رفت کنار از قلادم گرفت و کشید منو رو زمین و برد بالاتر یه دستگاه برق بود و سر دوتا گیره های برق و به سینه هام وصل کرد و شروع کرد به برق زدن خیلی جزیی به سینه هام حسی که داشت فوق العاده بود انگار یکی سینه هامو آروم گاز میزد و ارباب جان دیگه صبرش لبریز شده بود از دستگاه منو جدا کرد و کیرشو انداخت دهنم و نشست رو صورتم کل کیر کوچولوش تو دهنم بود و تن تن می‌خوردم براش و اونم با تمام وزنش هولش میداد تو حلقم تا تونستم تخم و کیرشو براش خوردم تا به زور کمی شق شد و اومد روم پاهامو وصل کرد به اون طنابایی که آماده کرده بود و پاهامو کامل کشید بالا و از هم باز کرد کیر کوچولو نازشو که کاندوم انداخته بود کرد تو کوسم و با چند بار تلمبه زدن آبش اومد و در آورد و ارباب پیر من رفت نشست رو مبل تا استراحت کنه بعد چند دقیقه دوباره اومد سراغم و کیرمصنوعی که وصل به یه دستگاه بود و انداخت تو کوسم و دکمه شروع و زد و با شدت تمام کیرتو کوسم تلمبه میشد و من از شدت لذت داشتم فقط ناله میکردم و به شدت ارضا شدم و چنان آبی از کوسم اومد که نگو و اینم بگم ارباب من از همه آب کوس هایی که میوورد تو لوله های شیشه مخصوص آزمایشگاه ها ذخیره و نمونه برداری میکرد و آب کوس منم ریخت تو اون لوله ها و با خودش برد بعدش از موهام گرفت و منو‌کشان کشان برد سمت یه آکواریوم شیشه ای بزرگ که توش پر از آب بود و گفت برو داخل رفتم تو آکواریوم یه ماسک اکسیژن بست دهنم و به عینک به چشمم و گفت دراز بکش در شیشه ای آکواریوم و بست و دکمه قرمز و زد داخل آکواریوم پر از کف شده بود یه فرچه مکانیکی هم مدام کشیده میشد به همه جا بدنم و فشار آب از پمپ وصل شده به آکواریوم رو هر دقیقه حس میکرد خلاصه مثل کارواش ماشین اینم کارواش انسان بود که تماما منو شست و آب کشی کرد و در نهایت با بخار سرد خشکم کرد و تمیز منو از آکواریوم اورد بیرون لبامو خورد و لباس های خوشگلی بهم داد و پوشیدم و بعد از صرف ناهار از خونه اربابم رفتم اینم بگم بعد این خاطره که گفتم دو بار دیگه رفتم خونه ارباب و هر بار نو یه اتاق دیگه و امکانات متفاوت بردشو گایییده اگر اینجایی و میخونی ارباب من عاشقتم 💋 البته ارباب برای برده هاش وقت قبلی به مدت چند ماه میده و خیلیا تو صف انتظار برده شدن ارباب و دارن…

نوشته: نفس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها