بعد از سال ها تنهایی به یک دورهمی کوچیک دعوت شدیم.
در مدتی مسافرت بودیم تقریبا این دورهمی هر روزه شد.
دو ماه بعد از مسافرت،دعوتش کردم و اومد رفتم دنبالش
بین راه مشکلی پیش اومد که 45 دقیقه دیر رسیدم😓😓😓
به سختی زیاد تونستم گره از اخماش باز کنم و همینطور قفل زبون تند و تیزشو.
بالاخره رسیدیم خونه.بعد از دوش و نهار و استراحت از اطاق میهمان صدام کرد و رفتم پیشش، از اینکه با برادر کوچیکم روبرو بشه کمی حس خجالت داشت.
ولی خب داداشم همیشه پیشمه و هیچ رازی بینمون نیست و تنها رفیقمه.خیلیا از رابطه ی من و برادرم متعجب میشن و خیلی ها
تعریف و تمجید و بعضی ها بهمون میگن بعد از ازدواج معلوم میشه کت تنه کیه.بگذریم از جزئیاتی که تو داستان خیلی تاثیر در روند داستان نداره.
با لباس معمولی اوردمش بیرون و نشستیم فیلمو و شام و …
داداشم کاملا میدونست منتظریم که یا بخوابه یا بهونه ای بیاره بره ببرون که ما تنها بشیم.
تا در بسته شد حس کردم که روی هوا هستم.
حسم درست بود دستمو گرفته بود و با تمام توانش منو به سمت اطاقش میکشید.همچین قدرتی از دختری که نمیشد بگی لاغره یا اضافه وزن داره،با اون انگشت های کوچولوی بامزش بعید بود بتونه منو که یه سر و گردن ازش بلند تر بودم و قبلنا ورزش میکردم و حتی سانتی متری جابجا کنه.
یه خصوصیت غیر ارادی که دارم اینکه زمان سکس فقط تو اون تایم زندگی میکنم بویژه بویژه انال سکس که کاملا از این دنیا دورم میکنه.دوست دختر(ده سال پیش بود) قبلیم همیشه شاکی بود چرا توی انال سکس به خواسته هاش حتی گوش نمیدم و …
اجازه انال نمیداد.ولی من باید انال سکس میداشتم.
بخودم ک اومدم دیدم دارم سینه هاشو وحشیانه گاز میگیرم و تا جایی که دلم میومد فشارشون میدادم که خواسته ی خودش بود و دومین نقطه ی حساس بدنش.
بعد از لب و گردن و سینه رفتم رو شکم دوست داشتنیش.
توک زبونمو دور نافش کشیدم.کمرشو از زمین بلند کرد
رفتم برای خوردن کسش.(قبلن فقط یکبار اینکارو انجام دادم و چون حالم بد شد دیگه هرگز انجامش ندادم.)
یه بوی خاصی به مشامم رسید که باعث شد تجربه ی بد قبلی رو فراموش کنم و با دیدن کسش بیشتر تحریک شدم به خوردنش.
از اون دست کس ها که فقط یه خط میبینی،نه یه خط سی سانتی و نه یه خط یک سانتی.
یه کس تمیز و با بویی بشدت محرک و خط صاف و به اندازه ی نرمال.
فکر نمیکردم توک زبونم این قدر قدرت داره که کمر یه دختر سفید رو رو بلند کنه و مجبور کنه اهی بکشه که واقعا نزدیک بود خالی بشم.
شروع کردم به زبون زدن وسط کسش و بازی کردن با اولین نقطه ی بسیار حساس بدنش.
ولی از اب کس خبری نبود.
بعد ها گفت باید اینقدری تحریکم کنی تا کسم به اصطلاح خودش اب بندازه.
من از اسپری استفاده کرده بودم و چون نمیخواستم متوجه بشه و یا کسش بی حس بشه بعد از اینکه متوجه شدم اسپری تاثیر کرده رفتم و کاملا شستم تا نه بویی داشته باشه نه بی حسی ایحاد کنه براش.
همزمان با تحریک کسش انگشت دست دیگمو به ژل روان کننده بهداشتی اغشته کردم.
ولی هر کاری کردم نشد که وارد مقعدش کنم.باورم نمیشد که نتونستم جتی اتگشتمو وارد کنم.
با همون ژل سر کیرمو خیس کردم که کسشو اذیتش نکنم.
من فقط با دوتا دختر سکس کردم و این خانوم دومین نفر بود.
ولی با اولین دختری ک سکس داشتیم اگر نخوام غلو کرده باشم بالای پونصد بار سکس داشتیم.
ولی این کس بشدت تنگ بود.
نیازی به اثبات ندارم ولی مگه میشه اخه؟؟؟
با زور و درد و ناله و اخ و فرار و … بالاخره با تموم مراعات کردنا تا ته کیرم نرفته بود که گفت جلوتر نرو تهشه.
گفتم مگه اتوبوسه ک ایستگاه اخر داشته باشه.
گفتم همینه که هست.
در هر پوزیشنی که بلد بودیم پیش رفتیم.
بعد از مدتی دیگه تا ته فرو میکردم و واقعا حس میکردم سر کیرم به یه چیزی برخورد میکنه ولی چه حس عالی داشت.
اونقدر ادامه دادیم که خیس عرق بودیم.
وسط کار گفتم بخورش که امتناع کرد.
نزدیک بود که بیام حس کردم از تب و تاب افتاد نگرانش شدم که با دیدن چشماش فهمیدم که ارضا شده، اجازه دادم که حالش جا بیاد و بعدش ادامه دادم که تقریبا همزمان با من مجددا ارضا شد.
اونقدر اب ترشح میکرد که مایع سفیدی مثل خامه ته کیرم و شکمم پر بود ازش.
میدونم نتونستم صحنه های سکس رو خیلی خوب و با جزئیات
به تصویر بکشم ولی در نظر داشته باشید که سعی دارم
هر چی که بیاد میارمو بنویسم.
بار اولمه دست به قلم میشم.
اگر دوست داشتید شروع میکنم به سری نوشتن داستان های سال ها پیشم که اگر نگارشم خوب باشه مطمعنم که دوست خواهید داشت.
SH
نوشته: M.SH