داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اولین سکس بعد بیوه شدنم

سلام
من اسمم فاطمه ۲۱ سالمه بیوه هستم چون طلاق گرفتم و اون اقا برام مرده پس میگم بیوه هستم
سه سال پیش من به زور مادرم عروس شدم و دقیقا تایمی بود که دلم میخواست با دوستام گردش برم از زندگی لذت ببرن اما نشد شوهرم ی ادم بیکار که البته تو تاکسی رانی کار میکرد ولی اخراجش کردن طلاق ماهم از همینجا شروع شد چون دلیل اخراجش از تاکسی رانی شکایت ی خانم بود که گفته بود بهم دست درازی کرده تجاوز نه دست درازی وقتی ما هم متوجه شدیم پدرم اصرار به طلاق کرد چون چیزای دیگه هم درموردش شنیده بود و ما پارسال جدا شدیم
۴ ماه بعد جدایی با خانواده ام رفتیم بندر عباس خونه یکی از فامیلای دورمون که البته اونا ساکن اونجا نبودن خونه آپارتمانی واسه تفریح خریده بودن وقتی رسیدیم و خواستیم بریم داخل پسر خانواده که میشه پسر ، پسر خاله بابا بزرگم خبر نداشت ما داریم میایم و وقتی وارد شدیم ی شلوارک پوشیده بود و بدون هیچ لباسی وقتی دیدمش خیلی حس خوبی بود چون این اقا پسر (امیر)۲۸ ساله بدنساز بود (خودش میگفت بادی بیلدینگ که بعد ها فهمیدم یعنی چی) خیلی بزرگ بود دور بازوهاش اندازه کمرم بود و اولین بار بود از نزدیک میدیدم بلاخره متوجه شد رفت لباس عوض کرد و اومد پیش ما نشست اون شب آخرش واسه ما گذشت تا روز بعد وقتی قرار شد بریم ساحل و شنا کنیم باز لخت شد و فقط ی شرت کوتاه تنش بود اون حجم بزرگ وای خیلی باحال بود وقتی رفتیم تو اب از هم فاصله داشتیم دیدم چند تا دختر دارن نگاهش میکنم و من ناخداگاه حس حسادت کردم غیرتی شدم واسه خودم عجیب بود گذشت گذشت و رسید روز برگشت ما برگشتیم و اونا دو روز بعد قرار شد وقتی اسانسور خونه رو تعمیر کردن خیالشون راحت شد برگردن وقتی فهمیدم رسیده شهرمون از طریق اینستای عمش اینستاشو پیدا کردم و پیام دادم وقتی گفت سلام قلبم داشت میومد تو دهنم یکم چت کردیم و خاطره های بندر ساحل مرور کردیم همینجوری گذشت تا سومین روز چتمون (چون جدا شده بودم و بلاخره حس و احساس دارم) باهاش شروع کردم در مورد ازدواجمم و نیازهام حرف زدم که اره شوهرم فلان بود خیلی سختی کشیدم و فلان اینم اضاف کنم که ما مذهبی هستیم ولی امیر با اینکه خانوادش مذهبیه اما خودش نه نمیدونم چی شد گفت چطوری دخترگی خودتو تو سن ۱۸ سالگی دادی دست ی مرد منم شروع کردم که اره اجبار خانواده و فلان سرتونو به درد نیارم تموم شد این چند روز چت کردن قرار گذاشتیم بیرون در حد ی ربع ببینمش چون مادرم نمیزاره خیلی برم بیرون خونه اومد دنبالم و نشستم تو ماشینش وقتی نشستم دستشو دراز مرد وقتی دست دادم حس و حال ارامش گرفتم بعد رفتیم کنار ی پارک واستادیم و تو ماشین داشتیم حرف میزدیم وقتی حرف میزدم با دستش و ناخوش صورتمو ناز میکرد و من داشتم از خودم بیخود میشدم داشتم شل میشدم 😅 حرفامون تموم شد اومد برسونتم ناخداگاه لپشو بوسیدم وقتی شب شد شروع کردیم چت کردن و دیگه حرفامون ی جورایی سکسی شده بود
امیر : چی شد بوسم کردی
من : خب دوستت دارم بعدا نیازه هر دختریه
امیر : قبول منم میخواستم چرا فرار کردی نزاشتی من بوست کنم
من : خب اخر هفته خوبه بریم بیرون
من : قبوله
اخر هفته شد اومد دنبالم رفتیم کنار همون پارک قبلی بعد حرف زدن بوس کردن شروع شد ی جوری شدم هیچ وقت این حسو تو زندگی خودم تجربه نکرده بودم بعد یکم بوس بازی حس کردم شرتم داره خیس میشه قشنگ پر اب شده بود نتونستم دیگه خودمو کنترول کنم بهش پیشنهاد دادم رابطه برقرار کنیم اونم گفت باشه ولی باید صیغم بشی والا نه منم سریع قبول کردم رفتیم خونه مجردی خودش که مبله و خونه تکمیلیه ولی پیش باباش زندگی میکنه وقتی رفتیم تو خونه
از اینجا بخون 🙈
اول از همه اون پیراهنشو در اورد وقتی از پشت دیدمش ترسیدم گفتم بیفته روم من خفه میشم از این همه عضله بهم گفت بشین رو تخت منم الان میام رفت ی شربت خنک درست کرد اورد بهش گفتم نیازی نیست من وقت زیادی ندارم هااا
اومدم رو تخت بغل کردیم همو شروع کردیم بوس بازی من تو آسمونا بودم وقتی سینه های منو میمالید منم دستمو میکشیدم رو بدنش سینه هاش از منم بزرگ تر بود 😅 بعد نشوندتم مانتومو در اورد و حرفای قشنگی میزد و من لذت میبردم باز منو خابوند و سینه هامو میخورد ی لخظه دستو برد رو شرتم و من دیگه تحمل نداشتم گفتم میشه بکنی اونم پاشد شلوارشو در اورد وای چه کیر بزرگی واقعا بزرگ و کلفت بود ترسیدم بهش گفتم این جا نمیشه خیلی بزرگه گفت حالا امتحان میکنیم نشد هب اذیتت نمیکنم بیخیال میشم منم دلم قرص شد شروع کردم خوردن کیرش که فقط سرش تو دهنم جا میشد بعد دیگه بهش گفتم بسه بریم ادامه اومد خوابوندتم رو تخت و پاهامو داد بالا وای وقتی کیرش میزاشت رو کوسم قشنگ حس میکردم این جا نمیشه تو من نمیره بعد یکم بازی دادن دیگه گرمای بدنم قشنگ حس میکردم امیر شروع کرد اروم کم کم نوکشو میکرد تو می‌آورد بیرون درد داشتم ولی خیلی لذتش بیشتر بود هر دفعه که میاورد بیرون بار بعد بیشتر میکرد تو بعد قشنگ سرشو تو خودم حس میکردم گفت دیدی رفت ماشالله خانومیه واسه خودش خندم گرفت گفتم مال خودته مرد من ی دفعه کل کیرشو تو خودم حس کردم درد داشت ولی وای داغی کیرش اینقدر زیاد بود که حسش اصلا قابل گفتن نیست شروع کرد همون تو بود یکم جلو عقب کردن بعد گفت دیگه باز شد کامل جلو عقب میکرد بهم میگفت ابتو نگاه ناقلا منم حس میکرد دارم ارضا میشم ی دفعه سریع کرد جلو عقب کردنشو تا به خودم اومدم دیدم از فشار پوست تن و صورتم قرمز شده همین لحظه بود مادرم تماس تصویری گرفت خیلی ضد حال بود جوابشو ندادم و گفتم امیر برسونتم بقیش واسه بعدا که برگشت بهم گفت تندش کنم تمومش کنم خب منم نمیخواستم نصفه ولش کنم گفتم اره شروع کرد محکم عقب جلو کردن وقتی میکرد تو کیرشو تو دلم حس میکردم و نمیتونستم ناله نکنم ی جاش کیرش اومد بیرون وقتی دوباره کرد تومن همون درد اولی رو دوباره حس کردم جیغ زدم که دهنمو کرفت گفت همسایه ها میفهمن برم گردوند رو شکم فکر کردم میخواد بکنه تو کونم بهش گفتم امیر نه توروخدا میمیرم که گفت نه دیوونه کوستو میکنم شروع کرد جلو عقب کردن دیدم اب گرمی داره از بین پاهام میاد پایین بهش گفتم ریختی توم گفت خوشگلم این اب تویه منم الاناست بیاد ی چند دقیقه محکم میزد و منم نالم هوا بود ی دفعه در اورد ریخت رو کمرم یکم از ابش رو موهامم ریخت داغ داغ بود گرم نه هااااا داااااغ بود اینقدر کیف کردم که اگه مامانم زنگ نزده بود دلم میخواست ی بار دیگه هم بهش بدم وقتی تموم شد ی حوله اورد کمرمو پاک کرد بعد تو بغلش اروم بودم و گاهی هم بازوشو چنگ میزدم دو سه دقیقه بعد بغل پاشدیم منو رسوند بعد اون روز سه بار دیگه هم سکس کردیم اما چون مامانم خیلی گیره نتونستم دیگه باهم سکس کنیم ولی هنوز دوستیم
تمام
اینم اخرین حرف الان دلم میخواد سکس و لز با دختر تجربه کنم اینم از دست انجمن کیر تو کس فانتزی اورده واسم

نوشته: فاطمه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها