سلام
اسمم محسنه . بچه آخر خانواده ام هستم.نمی دونم چرا از اول از لباس های دخترونه و تنگ خوشم میومد. از کارهای دخترونه و یا بازی با دخترارو به پسرا ترجیح میدادم.
تقریبا 18 سالم بود که تا اون موقع اصلا فیلم سوپر نگاه نکرده بودم.رفته بودم خونه عموم اینا با پسر عموم عارف تنها بودم . اصلا باهاش رابطه ای نداشتم از من 3 سال کوچیکتر بود.داشتیم تو ماهواره فیلم نگاه میکردیم که یهو تو فیلم لب گرفتن. به شوخی به پسر عموم گفتم پسر نگاه نکن تو بچه ای. برگشت بهم گفت فیلم هایی که من دیدم رو تو اصلا ندیدی!
گفتم یعنی چی؟ من کلی فیلم نگاه کردم
گفت اگر راست میگی بیا بریم تو کامپیوتر ببینیم.منم کنجکاو شدم و قبول کردم.
ویندوز 98 بود سیستمش. باز کرد و یه سی دی انداخت.
بعد هنگ کرده بودم فیلم سوپر که میگفتن این بود؟
بعدش بهم گفت میخوای ادای اونارو در بیاریم؟
منم گفتم یعنی چطوری؟
گفت اول تو جای زن بشو منم جای مرده بعدشم عوض میکنیم.
منم چرا دروغ بگم دوست داشتم ولی خودمو زدم به نارضایتی و انگار با زور قبول کردم.
کیرش خیلی کوچیک بود.اولین ساک زدنم.اصلا نمی دونستم چطوری بخورم. کیرشم عین یدونه پاستیل در میرفت. کوچیک هم بود.
بعد ساک زدن بهم گفت دولا شو بکنم توت.
دولا شدم فقط با کمی آب دهنش سوراخمو لیز کرد. اون کیر کوچیکشو یهویی فرو کرد تو کونم. انگار برق گرفت منو چنان دردی کشیدم که کمرم بی حس شد.
بعد ازش قهر کردم و رفتم خونمون.
بعد دو هفته شام دعوت بودیم خونشون. چشمک زد و اومد پیشم گفت میخوای دوباره فیلم نگاه کنیم و حال کنیم. با نارضایتی (البته دلم میخواست) گفتم باز میخوای اذیتیم کنی ؟
گفت نه اینبار آروم تر.
گفتم باشه
باورم نمی شد نقشه چیده باشه. دست بردار نبود که محسن باید بمونه شب خونمون.
آخرش بابام با اصرار عموم قبول کرد و چون سنش از من کوچیک بود هیچ کس شک نکرد.
ولی یه چیزی اذیتم کرد و اونم این بود پسر خالشم قرار بود بمونه.
البته پسر خالش یه سال از من بزرگتر بود.
شب که شد جای هر سه تامون رو انداختن تو اتاق پسر عموم.نصف شب دیدم پسر عموم اومده پیشم میگه حال میکنی. بهش گفتم نه بابا پسر خالت میفهمه. گفت نه بابا اون خوابش سنگینه بیا برو زیر لحاف فقط واسم بخورش.
منم قبول کردم. نگو از شانس من با پسر خالش هماهنگ کرده نامرد.
کیر کوچیکش که تو دهنم بود یهو دیدم یکی لحاف رو کشید. چشام سیاهی رفت. پسر خالش بود .بهم گفت یا کیر منم میخوری یا به همه میگم.
اولش قبول نمی کردم ولی بعد گفتم باشه.
با خیال خودم گفتم حتما یه کیر کوچیک عین پسر عموم داره. وقتی شورتشو پایین کشید دلم ضعف کرد. پسر یه کیر کلفت و دراز.
به زور واسش ساک زدم.بعد گفت باید به پشت بخوابی.
عارف تورو میکنه تو هم کیرمو ساک میزنی.
پسر عموم واقعا فکر همه چیز رو کرده بود کاندوم ژل لیز کننده بی حسی
پسر عموم شروع کرد اولش کمی درد داشت ولی چون کیرش کوچیک بود زود تموم شد.بعد ده دقیقه بد جور حشری شده بودم نمی دونستم چطوری دارم ساک میزنم.یهو دیدم پسر عموم آبش اومد.البته کاندوم داشت.
گفتم بسه دیگه .دیدم پسر خاله ، پسر عموم گفت نوبت منه.دروغ چرا میخواستم کیر اونم امتحان کنم.
رفت عقب کله کیرشو گذاشت رو سوراخم یه فشار داد یهو دنیا جلوی چشام سیاه شد.
نه می تونستم داد بزنم نه میتونستم گریه کنم.فقط تکون میخوردم و آروم میگفتم درش بیار.
گفت ساکت باش حالا دردش تموم میشه.
پسر عموم هم از یه طرف کیر نیم خیز شو هی میخواست بکنه تو دهنم.که همه جای کیرش آب کیری بود.بوی بدی هم میداد.
بعد یکم واقعا دردم کم شد و شروع کرد به تلمبه زدن.
یه ده دقیقه تلمبه زده بود که دیدم کونم داغ شد.
گفتم چیکار کردی. گفت آبمه دیگه.
گفتم چرا کاندوم ننداختی.
بهم گفت میخوام کونی خودم باشی.
زود رفتم دسشویی و خودمو شستم.تا صبحم سوراخم میسوخت.
حتب نمی تونستم بگوزم.
صبح باهاشون دعوا کردم و رفتم.
ولی آب کیرش کار خودشو کرد.
دو هفته بعد خودم التماس کردم به پسر عموم که به پسر خالت بگو منو بکنه.
و اینطوری شد شدم کونی.
نوشته: vahidkoni36