داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خفت گیر شدنم موقع سکس

سلام
دوستان داستان خیلی طولانیه
اسم من آرمان هست(مستعار)
۳۲ سالمه عاشق کون دادنم و داستانی رو که میخام براتون بگم مربوط میشه به زمانی که تقریبا ۱۷ ساله بودم
داستان از این قراره که سالها بعداز کونی شدنم یه بار که خواستم به حساب توبه کنم و دست از گندکاری هام بردارم و آدم بشم دوستم که همیشه کونم میذاشت ازم خواست که مثل همیشه بهش کون بدم . اما اولین روز ماه مبارک رمضان بود و منم روزه بودم بهش گفتم که توبه کردم و روزه هستم اول باور نکرد و اصرار کرد اما وقتی قسم خوردم باور کرد و بیخیال شد
تا اینکه شبش مسابقات فوتبال بود و بخاطر ماه رمضان مسابقات ساعت ۱۱ شب برگزار میشد که هم هوا خنک باشه و هم مردم یه استراحتی بکنن بعد افطار
شب بود و دور تا دور زمین شلوغ بود لابه لای تماشاچی ها چشمم به دوستم افتاد که اسمش بهنام بود ، اینم بگم که دوستم یک سال از من کوچکتره و داشت با یکی از دوستاش که ادم ناجوری بود و همه به اسم علی خوک میشناختنش بلوتوث بازی میکردن و ظاهرا مثل بقیه منتظر شروع مسابقه بودن
به محض اینکه نگاهش به من افتاد سریع اشاره کرد بیا اینجا و به جای خالی کنار خودش اشاره کرد منم رفتم دیدم دارن فیلم سوپر برا همدیگه ارسال میکنن البته اون زمان گوشی ها با بلوتوث و مادون قرمز کار میکرد و مثل الان دسترسی به سایت های سکسی کار خیلی سختی بود هیچکس با گوشی بلد نبود از اینترنت فیلم سوپر دانلود کنه و یه جورایی فیلم سوپر قحطی بود منم که به حساب توبه کرده بودم نمیخاستم فیلم سوپر نگاه کنم اما بهنام به دوستش گفت که جای مارو نگه دار ما الان برمیگردیم و دست منو گرفت و گفت یه دقه بیا از جمعیت فاصله زیادی گرفتیم و بعد گفت این فیلمو ببین من قبول نکردم ولی اون گفت این یکی فرق داره فقط تا دقیقه دومش ببین بقیشو نمیخاد ببینی حالا نگو کل فیلم دو دقیقه بود و یه فیلم سوپر هاردکور بود به اصرار اون منم کمی سست شدم و نگاه کردم تا اون زمان هاردکور ندیده بودم و کل فیلمو دیدم البته با استفاده از هنزفری چون صدای تماشاچی ها خیلی زیاد بود بعد بهش گفتم اینکه فیلم سوپر بود گفت عه ببخشید اشتباه شد اینو نمیخاستم نشونت بدم این یکی رو ببین این سوپر نیست منم شروع کردم به دیدن این یکی هم یه فیلم سوپر ۷ دقیقه ای رمانتیک بود دیگه منم کیرم بلند شده بود و حسابی حشری شده بودم تا آخر فیلمو که دیدم یه دفعه کیرمو تو مشت گرفت و گفت بیا بریم جون من فقط همین یه دفعه من با اینکه حسابی حشری شده بودم قبول نکردم اما اینقدر التماس کرد و قسم خورد که فقط همین یه دفعه برای آخرین بار و بعدش منم مثل خودت توبه میکنم قول میدم قسم میخورم اینقدر اصرار کرد حتی به جون مادرش قسم خورد که برات ساک هم میزنم و بعدش برای همیشه توبه میکنم منم که دیگه حشرم بشدت بالا زده بود قبول کردم و قرار شد با موتور خودش که یه یاماها ۱۰۰ بود بریم گفت یه جای خوب و دنج سراغ دارم فقط صبر کن به علی خوک بگم که ما یه ساعت دیگه برمیگردیم و رفت پیشش و یه چیزی در گوشش گفت که اونم برگشت و به من نگاه کرد
بعدش اومد پیش من و دوتایی سوار موتور شدیم و خیلی اروم حرکت میکرد بهش گفتم تندتر برو اینجوری صبح هم نمیرسیم بعداز تموم شدن مسابقه من باید سریع برگردم خونه تا کسی شک نکنه گفت مسابقه هنوز شروع نشده نترس
حدود ۲۰ دقیقه بعد رسیدیم به محل موردنظر و گفت حالا که قراره برای آخرین بار باشه میخام حسابی حال کنم پس تمام لباس هاتو دربیار خودشم لخت شد و گفت جلو من زانو بزن و فقط سرکیرمو لیس بزن درعوض من کل کیرتو میخورم و حسابی برات ساک میزنم منم جلوش زانو زدم و داشتم سرکیرشو لیس میزدم که یه دفعه متوجه یه صدایی شدم برگشتم دیدم علی خوک حرومزاده با گوشی W700 ازم عکس گرفته یهو خشکم زد و هنگ کردم مونده بودم که این حرومزاده اینجا چه میکنه از کجا فهمیده ما اینجا چه غلطی میکنیم اصلا چطوری خودشو رسونده اینجا که من حتی صدای موتورشو نشنیدم کلا هنگ کرده بودم و خشکم زده بود نمیدونستم چه کار باید بکنم که اون حرومزاده گفت کارتو بکن ساک بزن زود باش چون بعدش هم باید برا من هم ساک بزنی هم بهم کون بدی !
تو همین موقع بود که بهنام گفت علی کارتو کردی برو بذار کارم تموم بشه صدات میکنم فعلا نوبت منه !!!
تا نگاه به بهنام کردم دیدم مادرجنده داره با گوشی نوکیا 6303 که تو اون زمان خیلی مدل بالا به حساب میومد داره ازم فیلم میگیره یکی از قابلیت های این گوشی این بود که میشد رو کارت حافظه رمز بذاری چیزی که اون زمان یه جورایی آپشن محسوب میشد یعنی حتی اگه گوشی رو ازش کش میرفتی بازم نمیتونستی فیلمو پاک کنی
یه لحظه با خودم گفتم بهتره گوشی رو از دستش بگیرم و فرار کنم اما منکه پیاده و بدون لباس جایی نمیتونستم برم هرچی فکر کردم دیدم اینا دونفرن و من تنها به علاوه سوئیچ موتور دست خودشه من پیاده چقدر میتونم فرار کنم تازه لخت هم هستم تازه اون موقع بود که فهمیدم درگوش علی خوک چی گفته که اونم برگشت و اونجوری منو نگاه کرد علی خوک حدودا چهارسال از من بزرگتر بود و هیکلش دوبرابر من بود و اهل عرق و سیگاری بود و همیشه چاقو دنبالش بود
هرچی فکر کردم دیدم کاری از دستم برنمیاد و ناچار به ساک زدن مشغول شدم و بهنام هم گوشی رو کنار گذاشت و دو دستی سرمو گرفت و کیرشو به زور تو دهنم فشار داد اینقدر که هرچی تو افطار خورده بودمو بالا آوردم حدود ۵-۶ دقیقه اینکار رو وحشیانه ادامه داد تا اینکه ابش اومد و همه رو تو حلق من خالی کرد گلوم از شدت وحشی بازی های اون عوضی بشدت درد گرفته بود اما اون دست بردار نبود و گفت یکم دیگه ساک بزن کیرم بلند بشه میخام کونت بذارم
بعداز کلی ساک زدن رفت سراغ کونم و گفت به پشت بخاب و پاهاتو بلند کن میخام از جلو تو کونت کنم و درد کشیدنت رو ببینم تا تو باشی وقتی بهت میگم کون بده نه نگی و منو تا نصف شب تو خماری نذاری از صبح تا حالا اگه بدونی چقدر جق زدم اما اصلا بهم حال نداد چون قبلا همش کون تو میذاشتم و حالا دیگه جق اصلا بهم حال نمیده اینو گفت و با فشار زیاد همه ی کیرشو به زور تو کونم کرد از تاب درد به خودم میپیچیدم که گفت علی بیا کمک اینجوری فایده نداره علی خوک حرومزاده اومد جلو و پاهای منو محکم بالا نگه داشت تا بهنام بتونه حسابی کون منو جر بده من قبلا هم بهش کون داده بودم اما همراه با کرم و تف و … و همینطور اونم به من کون داده بود اما ایندفعه اون عوضی خشکه و یه دفعه همه کیرشو تو کون من کرد و هی نگاه میکرد ببینه چطوری منو بکنه بیشتر دردم میاد …
چون تازه آبش اومده بود کلی وقت وحشیانه تلمبه زد تا ابش بیاد وقتی کارش تموم شد گفت عه از کونش داره خون میاد علی خوش بحالت راه رو برات باز کردم که راحت بتونی با اون کیر کلفتت حال کنی نوش جونت علی آقا بازم بگو رفیق بی معرفتی هستی حالا که یه کون خوب برات جور کردم قرارمون یادت نره…
بعد این همه بدبختی تازه نوبت این آشغال شده بود که منو بگاد
شلوارشو کشید پایین و گفت خواب بالاخره نوبت من شد واقعا راست میگن که ماه رمضان ماه برکته به عمرم بچه خوشگل نکرده بودم اونم بچه به این سفیدی و خوشگلی به به برگرد ببینم
منم سریع برگشتم و به شکم خابیدم آخه اینطوری کون دادن دردش کمتره چون نمیتونه تا آخرین سانت کیرشو فرو کنه
خلاصه این مادر جنده هم حسابی کون منو گایید و ابش که اومد گفت خواب حالا پاشو ساک بزن تا کیرم دوباره بلند بشه توقع نداری که با یه دفعه کردن ولت کنم بری منم که چاره ی دیگه یی نداشتم بلند شدم و کیر کثیفشو تا ته فرو کرد تو دهنم داشتم خفه میشدم که کیرشو دراورد و گفت یه نفس عمیق بکش و دوباره تا ته فرو کرد تو حلقم و چندین بار این کار رو تکرار کرد دیگه جون نداشتم التماسش میکردم که دیگه بسه دیگه تحمل ندارم اما اون بازم کار خودشو میکرد اینقدر این کارو کرد که دیگه واقعا تحملشو نداشتم بهم گفت دهنتو باز کن گفتم باز کن یه کشیده زد تو صورتم بهش گفتم نمیتونم دیگه نمیتونم دارم خفه میشم که یه دفعه بهنام اومد جلو و گفت خوب راست میگه ۲۰ دقیقه است داره برات ساک میزنه قبلش هم داشت برا من ساک میزد اولین بارشه معلومه که نمیتونه بسه دیگه برو کونش بذار داره دیر میشه اما علی گفت من دوست دارم بازم برام ساک بزنه بهنام گفت الان دقیقا ۲۰ دقیقه است که داره برات ساک میزنه الان بکنش ساک باشه برا بعدا ما که عکس و فیلمشو داریم دیگه هروقت دلمون خواست مجبوره بیاد برامون ساک بزنه کون بده و هرکاری گفتیم انجام بده ساک باشه برا فردا شب
تازه یادم افتاد که این تازه اول بدبختی و بردگی منه زدم زیر گریه اینقدر گلوم درد میکرد که حتی صدای گریه م در نمیومد علی برگشت سمت من و گفت زودباش بخواب کار من هنوز تموم نشده و دوباره شروع کرد به گاییدن کون من و بعداز کلی تلمبه زدن وحشیانه ابش اومد وقتی از جام بلند شدم دیدم بهنام دوباره داره فیلم میگیره انگار دنیا رو سرم خراب شده بود همش به خودم فحش میدادم که اگه توبه نشکسته بودم هیچکدوم از این بلاها سرم نمی اومد
لباس هامو پوشیدم در حالیکه داشتم گریه میکردم بهنام گفت بیا بریم یه ابی به سر و صورتت بزن بهش گفتم گمشو عوضی دستمو گرفت و گفت بیا دنبالم بیا بریم به زور منو دنبال خودش کشوند و یواش در گوشم گفت بیا با من برگردیم با این بخای بری یه بار دیگه تو راه کونت خاد گذاشت این الان نعشه است با من بیا بهش گفتم گمشو و دستمو کشیدم و پیاده به سمت خونه به راه افتادم البته خارج از جاده و از راه میان بر
بهنام اومد سمتم و گفت اینجوری صبح هم نمیرسی خونه ، پدرت تیکه تیکه ات میکنه گفتم به درک و درحالیکه گریه میکردم به راهم ادامه دادم
علی گفت بره به جهنم اینقدر منت این کونی رو نکش بذار بره بیا بریم بهنام ولش کن
بهنام گفت علی تو برو من میارمش پدرش اصلا اخلاق نداره اگه دیر برسه خونه پدرش تیکه تیکه ش میکنه دیگه نمیتونه برامون ساک بزنه و کون بده بهمون
علی گفت خودت میدونی به من ربطی نداره من رفتم ولی فردا بازم باید برام ساک بزنه خیلی حال میده بهنام گفت خفه شو نمیبینی دیگه جون نداره تازه روزه هم میگیره لااقل بگو فردا شب کافر وهابی
علی گفت چسش نزن و موتورشو روشن کرد و رفت
وقتی حسابی دور شد بهنام اومد پیش من و گفت من پدر ندارم مادرمم اصلا ادم نیست برا همین خیلی راحت قسم دروغ به جون مادرم میخورم اما پدرمو خیلی دوستش داشتم … وسط حرفش پریدم و گفتم به من چه اصلا تو خودتم ادم نیستی گم شو آشغال عوضی تو این بلا رو سرم آوردی از فردا دیگه باید به این خوک کثیف و کل دوستاش کون بدم همش تقصیر توعه
گفت یه دقه صبر کن من خودمم نفهمیدم چه گوهی خوردم اما میخام درستش کنم … بهش گفتم آخه چجوری اون عوضی از من عکس داره
گفت فقط یه دقه اروم بگیر به من گوش کن من به روح پدرم قسم میخورم که همه سعی و تلاشمو بکنم تا این قضیه رو درستش کنم من از اینکه تو توبه کردی و دیگه نمیخاستی به من کون بدی ناراحت بودم و یه گوهی خوردم اما الان پشیمونم و میخام درستش کنم اگه اون از تو عکس داره از منم عکس داره چون منم لخت توی عکس بودم اگه تو نخای بهش کون بدی و اون عوضی عکسو پخش کنه آبروی منم میره من فردا هرطور شده گوشیشو به یه بهانه ای ازش میگیرم و عکسو پاک میکنم اما تو باید یه کاری کنی خوب گوش کن ببین چی میگم : من وقتی اون داشت وحشیانه کونت میذاشت تازه فهمیدم که چه غلطی کردم برا همین ازتون فیلم گرفتم تو فیلم تو داری گریه میکنی و اون داره وحشیانه و به زور کیرشو تو حلقت میکنه من این فیلمو همین الان برات بولوتوث میکنم و توهم یه جای امن که دست کسی بهش نرسه مخفی کن بعد فردا من عکسو که از گوشی علی پاک میکنم اون دیگه هیچ کاری نمیتونه بکنه چون ما فیلم تجاوزشو داریم نمیتونه انکار کنه چون تو فیلم داره به زور بهت تجاوز میکنه و تو داری گریه میکنی ، منم بعد اینکه عکس داخل گوشیشو پاک کردم بهش میگم که تو توبه کردی و منم برای اینکه مجبور نباشی بهش باج بدی عکسو پاک کردم و فیلمو بهش نشون میدم و میگم که یه نسخه از این فیلم دسته آرمانم هست اگه بخای اخاذی کنی یا هرکاری دیگه ای آرمان میره شکایت میکنه مدرکم که داره پس بهتره که بیخیال ارمان بشی و دست از سرش برداری
حالا بیا یه ابی به سروصورتت بزن که دیگه داره دیر میشه
منم که چاره ای نداشتم گوشیمو بهش دادم و رفتم سرو صورتمو شستم و برگشتم دیدم هنوز داره ارسال میکنه گوشی هارو داد دستم و گفت سوار شو بریم تا این ارسال بشه اما یادت باشه یه نسخه ازش کپی کنی و یه جای امن نگهداری کنی …
رسیدیم سر کوچه و گوشیشو بهش دادم و بهم گفت فردا زنگت میزنم منم رفتم تو خونه و بی حوصله و داغون در حالیکه کونم بشدت درد میکرد وقتی نگاه تو آینه کردم جای سیلی اون حرومزاده هنوز روی صورتم بود از خودم بشدت متنفر شده بودم که چرا حتی یک شبانه روز نتونستم توبه نگه دارم و از بلایی که سرم اومده بود خیلی نگران بود از همه اینا که بگذریم یه نسخه از فیلم دست بهنام بود فیلمی که هیچ اثری از خودش توش نبود یعنی حتی اگه علی خوک هم کوتاه میومد بازم بهنام کوتاه بیا نبود چون کسی که یه روز نتونه جلوی خودشو بگیره و یه همچین نقشه کثیفی بکشه از کجا معلوم که دوباره نخاد از من اخاذی کنه مخصوصا حالا که فیلم منو داره…
با این افکار داغون و حال ناخوش رفتم
خوابیدم فقط فکرای ناجور تو ذهنم بود که مثلا با چندتا از دوستام به بهنام تجاوز کنم و فیلمشو بگیرم و … اما هیچکدوم از دوستان اینکاره نبودن برا همین با این آشغال رفیق شدم
خلاصه فردا شب خبر آورد که موفق شده و علی خوک عوضی هم به ناچار کوتاه اومده چون بهنام موقعی که علی خوک مشغول خوردن ویسکی بوده یواشکی ازش فیلم گرفته و بعدا بهش گفته این دوتا فیلمو میدم به یکی دوتا از دوستام که اگه بلایی سرم بیاد حسابی از خجالتت در بیان
حالا من موندم و بهنام عوضی که بهم پیام داد همه چیز ردیفه نگران نباش اما من بشدت نگران بودم و چند شب بعدش بهش پیام دادم منکه توبه شکستم بیا بریم و اونم از خدا خاسته ۵ دقیقه ای خودشو رسوند سرکوچه و دوباره رفتیم سر قرار بهش گفتم میخام برات ساک بزنم اما نه اونقدر عمیق مثل تو فیلم ها. اما موقع ساک زدن متوجه چاقوی ضامن دار توی جیبش شدم و فهمیدم که بهم اعتماد نداره واسه همین درست عین قبل کاملا عادی رفتار کردم بعد کمی ساک زدن شروع کردم به گشتن تمام جیب هام که مثلا کرم و پیدا نمیکنم و کلا تمام جیب هامو خالی کردم که ببینه هیچ اثری از چاقو یا زنجیر و … نیست و کمی بهم اعتماد کنه
گفتم شاید کرم از جیبم افتاده تو کرم نیاوردی ؟ گفت نه منم یادش نبودم گفتم باشه پس بدون کرم بکن و دوباره مشغول شدیم اما اینبار خیلی آروم کیرشو تو کونم کرد و کلی هم تف بهش زد بعد حدودا ۵ دقیقه تلمبه زدن آبش اومد و گفت حالا تو بکن اما از جلو به پشت خابید و پاهاشو داد بالا و منم یکم تف زدم به کیرمو اروم اروم تو کونش کردم کاملا تابلو بود که بهم اعتماد نداره وگرنه به شکم میخابید تا کیرم کمتر تو کونش بره و درد کمتری بکشه منکه متوجه شدم نمیخاست پشتشو به بکنه که مبادا از پشت با چیزی بزنم تو سرش یا بلایی سرش بیارم یا ازش یواشکی عکس و فیلم بگیرم کارمون که تموم شد منو رسوند سر کوچه و رفت من از ترس اون فیلم لعنتی بازم بهش زنگ زدمو بارها و بارها بهش کون دادم تا جاییکه برای اینکه اعتمادشو جلب کنم بهش گفتم من اوبنه ای شدم و فقط دوست دارم کون بدم و دیگه از کردن لذت نمیبرم و هر دفعه فقط کون میدادم و ساک میزدم و برمیگشتم تا مدت ها همین طور گذشت تا اینکه اون رفت خدمت و تازه اون موقع بود که متوجه شدم من یه کونی واقعی شدم که فقط از دادن لذت میبرم
هروقت از خدمت میومد من مرخصی میگرفتم سرکار نمیرفتم تا بتونم بیشتر از کیر بهنام بهرمند بشم تا جایی که رفتم اسپری تاخیری خارجی خریدم که بهنام بتونه مدت زمان بیشتری رو تلمبه بزنه یه بار که اومده بود مرخصی بهم زنگ زد و گفت حسابی حشری شده منم با اسپری رفتم سراغش از راه که رسید گفت اسپری کو دادم بهش و رفت دستشویی و حسابی کل کیرشو اسپری زد و تا محل قرار حدود ۳۰_۴۰ دقیقه توی راه بودیم وقتی رسیدیم گفت ایندفعه ساک نمیخاد بزنی فقط لخت بخواب بعد نگاهی به ساعتش انداخت و گفت الان ساعت ۸ هست یادت باشه و بعد شروع کرد کرم به کیرش زد و حسابی از خجالتم دراومد همه جوره منو گایید مدل سگی ایستاده به پهلو از جلو و حتی چند مدل جدید که معلوم بود تو خدمت یاد گرفته بود وقتی که آبش اومد نگاهی به ساعتش انداخت و گفت دقیقا ۵۰ دقیقه است که داری کون میدی برو تو گینس ثبت کن ۵۰ دقیقه است که این ۱۸ سانت کیر رو به انواع و اقسام مختلف خوردی بخور که دیگه همچین کیری گیرت نمیاد ۱۸ سانت کیر یه ادم حشری جوون که روزی دو دفعه و هر دفعه هم ۵۰ دقیقه میتونه جرت بده قدر این کیر رو بدون که هیچ وقت دیگه همچین کیری گیرت نمیاد و منم تو دلم بهش میگفتم زر نزن مادر جنده منو کونی کردی تازه طلب کارم هستی کون مفت میکنی تازه طلب کارم هستی اگه من نبودم که الان باید روزی دوبار گلنار بدست باید میرفتی حموم و آخرش با کیر زخمی بدون پوست برمیگشتی بیرون
گذشت و گذشت تا اینکه خدمتش تموم شد و من فقط و فقط به اون کون میدادم و تقریبا شبی نبود که کون نداده برم تو رختخواب شده بودم تک بهنام و اونم دیگه اصلا جق نمیزد چون هروقت که اراده میکرد من بهش کون میدادم حتی گاهی خودم بهش زنگ میزدم و وقتی میدیدم در دسترس هست مرخصی ساعتی میگرفتم و میرفتم سراغش و حسابی کیرشو میخوردم و وقتی حشرم فروکش میکرد برمیگشتم سرکارم درست عین جنده ها شده بودم یا اون مکان ردیف میکرد یا من و تقریبا هیچوقت کارمون گیر مکان نبود چون همیشه چند جا زیرسر داشتیم حدود سه سال بعد خدمتش بود که ازدواج کرد و شماره منو تو لیست سیاه گذاشت بعدها فهمیدم که درست قبل خدمتش اون فیلم لعنتی رو پاک کرده چون یقین پیدا کرده بود که من یه کونی واقعی شدم و تنها کسی که اون فیلمو داشت خودم بودم و منم بعد مرگ اون علی خوک عوضی فیلمو پاک کردم
بعد ازدواج بهنام به دها نفر کون دادم ولی هیچکدوم مثل بهنام کیرشون ۱۸ سانت نبود و هیچکدوم بکن حرفه ای نبودن یکیشون حدودا ۹۰ ثانیه میکرد و ابش میومد یکی دیگه کیرش کج بود یکی دیگه کلا ۱۱ سانت کیر داشت و …
کلا آرزوی یه کیر بزرگ همراه با یه کمر سفت به دلم مونده الانم که سنم بالاست دیگه کسی نمیاد منو بکنه …
حالا میفهمم که وقتی اون میگفت بخور که دیگه همچین کیری گیرت نمیاد واقعا راست میگفت
اولین داستانم بود که نوشتم میدونم الان یه عده میان و فحش و چرت و پرت میگن و… اما اگه اشتباه تایپی داشت یا خیلی طولانی شد به بزرگواری خودتون ببخشید اما بدون اغراق نوشتم داستان واقعی کونی شدن خودمو نوشتم براتون
در اینده شاید داستان کون دادنم به رضا که متاهل بود رو براتون نوشتم

نوشته: آرمان کونی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها