داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

برده شدنم و پارگی

سلام بر همه دوستان انجمن کیر تو کس
این داستان گی است و اگه دوست دارید نخونید
این داستان ادامه ای بر داستان (دلم می خواد کون بدم) و اول داستان اولی رو بخونید بعد این یکی
خب از اون موقع که بلاکم کرد چند ماه گذشت و من هر روز منتظرش بودم که از بلاک در بیاره ولی اتفاقی نمی افتاد منم دلم نمی خواست به یه نفر دیگه بجز امید کون بدم و حاضر بودم برا امید همه کار کنم
بلاخره امید منو از بلاک در آورد و پیام داد
-سلام محمد چطوری
+سلام امید مرسی تو خوبی
-میگم محمد ساعت 6 7 اینا می تونی بیای خونه مون
+اره چرا که نه میام
و تو کونم عروسی بود سریع رفتم شیو کردم و ساعت 6.30 راه افتادم خونه شون و چون دو کوچه دورتر بود سریع رسیدم
تا رسیدم تو خونه گفت محمد من دنبال یه برده م که هر کاری بگم انجام بده برام و می خواستم بدونم تو بخاطر من این کارو می کنی؟
منم خیلی دوست داشتم برده بودن تجربه کنم قبول کردم و تا رضایت دادم به سیلی بهم زد و گفت چهار دست و پا شو
منم با تمام علاقه قبول کردم و گفت دنبالم بیا منم با میل تمام انجام دادم و رسیدیم به توالت و گفت برو تو منم گفتم خونه خالیه چرا توالت اونم سریع یکی زد تو شکمم و گفت من دستور می دم کجا حالا برو تو
رفتم تو توالت و دستور داد لخت بشم و خودش هم لخت شد
حالا اومد نزدیکم و فکر می کردم که میگه ساک بزن و شاشید کف زمین
گفت لیس بزنش منم به زور قبول کردم
بعدش گفت پاهامو لیس بزن منم شروع کردم لیس زدن
یهو منو آورد بالا و کیر کلفشتو تا ته کرد تو دهنم
شش هفت دقیقه ساک زدم تا ابش اومد و منم خوردم چند دقیقه کیرش همینجوری دهنم بود و فحشم می داد تا گفت بریم اتاق خواهرم
رسیدیم دم در اتاق خواهرش که در زد منم خیلی تعجب کردم و درو باز کرد خواهرش من و امیدم لخت
به خواهرش گفت که چندتا لباس زیراتو بده این کونی رو بکنم اونم گفت اوکی داداشی (دو قلو بودن انگار) منم که برگام ریخته بود چندتا لباس داد دستم و گفت بریم اتاق من بپوش
یه شرت صورتی و سینه بند صورتی رو تنم کردم و دوباره شروع کردم ساک زدن
-بخورش کونی پَست احمق
+چشم اراباب چشم
گفت داگی وایسا و منم اطاعت کردم و شورتو کنار زد و با یه تف کیرشو تا ته کرد توم که جیغ کشیدم و داشت تلمبه می زد و خالی شد
گفت لباس بپوش و گمشو خونتون و منم رفتم از اون به بعد دوباره منتظرم بهم بگه که برده ش بشم

نوشته: کونی امید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها