داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین خیانت

من و همسرم زندگی خوبی داشتیم . ده سالی می شد که با هم ازدواج کرده بودیم . من سی و پنج سالم بود و اون هنوز سی سالش نشده بود . اونو همراه بستگان که یه اکیپ زنانه بودند فرستادم سفر آبگرم سرعین . قرار بود یک هفته ای رو اونجا بمونن . در این ده سالی حتی فکر خیانت به اون لحظه ای هم به مغزم خطور نکرد ولی یک هفته تنها بودن در خونه .. آخه من با عشق ازدواج کرده بودم . با عشق سکس می کردم ولی برای سکسم تنوع می خواستم . شش روز گذشته بود و قرار بود چند ساعت بعد  همسرم از سفر بیاد . من دیگه فرصتی نداشتم باید تصمیم می گرفتم . سرانجام تصمیم گرفتم که منم مثل بقیه مردا یه تنوعی واسه زندگیم داشته باشم . یکی از دوستام به یه زن بیوه ای آدرس داد که بیاد سراغ من . سر کوچه ایستادم تا اونو که از آژانس پیاده میشه به خونه ام راهنمایی کنم . تقریبا ده سال ازم کوچیک تر بود . جذاب بود . ولی به زیبایی زنم نبود . درعوضش اندامش می تونست برام متنوع باشه .. یه عذاب وجدان خاصی رو حس می کردم . ولش کن همین یه باره . تو هم باید از زندگیت لذت ببری . مجبور که نیستی  پیش همه جار بزنی ولی اگه اونی که برات جور کرده همه جا جار بزنه ;/; …. دچار استرس خاصی شده بودم . از اون جنده های کم کار نشون می داد . یک مانتوی گل و گشاد شیک سرخپوستی داشت یعنی منو به یاد اونا مینداحت . پنجاه متری رو در کنار هم به سوی خونه رفتیم . نکنه همسایه ها ما رو ببینن . وقتی اونو بردم وسط هال بازم چند تا سلام علیک معمولی کردیم . اون طوری باهام حرف می زد که انگار سالهاست که با من آشناست . می دونستم که این سکس نمی تونه اون لذتی رو که باید به من بده . آخه من تا حالا با تمام وجودم می خواستم سکس کنم و این اولین باری بود که می خواستم خلاف کنم -ببینم تو نمی خوای لختم کنی … خودش بلوزشو در آورد و فقط با یه شورت لاله زنبوری و یه سوتین کنارم وایساد . با اون همه دک و پزش انتظار بوی خوشی رو از داخل بدنش داشتم ولی بوی عرق خفیف و ترشیدگی تنش حالمو گرفته بود . اونو بردمش روی تخت . همون تختی که با عشق و وفا و هوس همسرمو روش می کردم و حالا قرار بود که تا چند ساعت دیگه بر گرده .. اون جنده بود و به جای این که هوای منو داشته باشه من می خواستم هواشو داشته باشم که بهش خوش بگذره و بهش حال بدم که بازم بیاد این طرفا . نمی دونم چرا نمی تونستم لذت ببرم . داشتم ادای لذت بردنو و حال کردنو در می آوردم . همسرم خیلی زیباتر و خوش بدن تربود . -می تونم کستو بخورم ;/; .. جندهه به من اجازه داد .. چقدر کس بد طعمی داشت هنوز خیس نکرده بود شور و نمکی بود . یه حالت ترشیدگی هم داشت . با این حال شروع کردم به میک زدن .. دلم می خواست که یه حرکاتی از خودش نشون بده که خوشش اومده ولی خیلی بی احساس بود -ببینم نمی خوای بکنی توی کسم .. بابی میلی کیرمو به کس خشکش فشار دادم .. به این فکر می کردم که کس زنم چه راحت خیس می کرد و من می کردمش .. یعنی این جنده ارزش اونو داشت که این جور خودمو اسیر شیطان کنم و بهش خیانت کنم ;/; با آب دهن دور کسشو ترکرد منم کیرمو کردم تو کسش -آهههههه آهههههه بکن بکن .. حال می کنم . کیر بده کیر بده .. حرفا و حرکاتش نشون می داد که خیلی مصنوعی و غیر طبیعیه . می خواست منو تحریک کنه . انگار که کس نکرده باشم . کسش یه تنگی خاصی داشت . شاید به خاطر این بود که خشک بود . یه دور اونو برگردوندم . دلم می خواست کونشو هم ببینم . کون گرد و کوچولویی داشت . دوطرفشو باز کردم تا کیرمو راحت تر بکنم تو کوسش . یه کمی خیس کرده بود ولی اون جوری که دلم می خواست حشریش نکرده بودم . -اگه می خوای آبتو خالی کنی کاندوم بذار -زوده می خوام باهات حال کنم -خیلی طولش میدی . این که نمیشه همیشه این قدر معطل کنم . جندهه عصبی و طلبکار شده بود .-هواتو دارم . اندامش مانکنی و زیبا بود . صورتش گرد و چشاش درشت و زیبا بود . حس کردم که نمی تونم از وجودش لذت ببرم . ولی من طلسمو شکسته بودم . می تونستم حرکات مشابه بعدی رو راحت تر انجام بدم . ولی دیگه خونه خودم به این زودیها خالی نمی شد . کاندومو گذاشتم و آبمو خالی کردم . دوبرابر قیمت یک جنده معمولی بهش پول دادم . ازش پذیرایی کردم و رفت . من خودم زن خوشگلمو مفت می کردم  دوساعت بعد زنم برگشت .. زن و دو تا دخترم . یک هفته ای می شد که همو ندیده بودیم . شرم زده بودم . دیگه اون حس سابقو نمی تونستم داشته باشم . اون شبی یعنی خدود ساعت بعد از سکس من با جنده با همسرم مشغول شدم . زنم واقعا الهه  زیبایی بود . با بدنی خوش فرم ..اون خودشو با تمام عشق و اخساسش تقدیم من کرده بود و من عذاب می کشیدم از این که بهش خیانت کردم . حس کردم که از سکس با اون هم اون لذت گذشته رو نمی برم . حس کردم که خیلی دورنگ و دروغگو و پستم . از طرفی این اعتماد به نفس در من به وجود اومده بود که منم می تونم و در آینده راحت تر می تونم با هرزه های غریبه یا غریبه های هرزه کنار بیام …. پایان .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها