امیر هستم 24ساله
خاطره ایی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به عید 1399
همسایه جدید ما که تازه وسایلاشونو اورده بودن هر روز تا ساعت 3 شب سرصدا میکردن اصلا آداب آپارتمان نشینی رو رایت نمی کردن و باعث آزار و اذیت باقی ساکنین میشدن
یه روز جلسه ایی گرفته شد داخل ساختمون که هم یه خوشامد گویی باشه و هم یه تذکر برای این مسئله باشه
بعد جلسه آقای همسایه با صدای بلند گفت من این خونه رو خریدم و 4 دیواری اختیاری و هر کاری بخوام میکنم و خلاصه گفت همینه که هست
همه ناراحت از برخورد زشت این آقا جلسه رو ترک کردن و من مونده بودم و همون اقا که در امد گفت ببین پسر خوب توهم برو موندن و حرف زدن چیزی رو عوض نمی کنه ما همین طوریم و خیلی بهم بر خورد این همه ما احترام گذاشتیم به این شخص و انقدر بد حرف زد و در آخر تیکه بار من کرد
گذشت و همسایه ما برای ماموریت رفت شهرستان و خانمش تردد های زیادی داشت که جلب توجه می کرد یه پسری هر روز میومد و میرفت که اول همه فکر کردن برادر زن همسایمونه تا یه روز داخل پارکینگ اتفاقی افتاده بود و در حال چک کردن دوربین ها بودم که دیدم پسره و زن همسایه در حال لب گرفتنو بمال بمالن
پیش خودم گفتم بهترین فرصته برای اینکه تلافی کنم یه فیلم از اون تیکه با گوشی گرفتم و رفتم در خونه همسایه در زدم و خانمش امد دم در بعد از سلامو احوال پرسی بهش گفتم یه از دزدی های پارکینگ خبر دارین ؟
گفته بله شنیدم چیزی شده که امدین در خونه ما
بهش گفتم بله این فیلمه رو ببینید و فیلمو بهش نشون دادم
رنگش پرید
از ترس و استرس زبونش بند امده بود
با لبخند بهش گفتم اره این فیلمه رو میتونم نشونه شوهرتونم بدم وقتی از ماموریت امد
گفت چی کار کنم برات که نشونش ندی
گفتم خوشم میاد که متوجه شدی داستان چیه و الان زنگ میزنی به پسره و کاملا رابطتو باش قطع می کنی جلو خودم و بهش میگی شوهرت داره میاد و شک کرده که دیگه نیاد سمتت تا باقیشم بهت بگم
زنگ زد و گفت پسره اول گوز گوز کرد و بعدم با کلی دری وری گفتن به زنه قطع کرد
بهش گفتم دیدی چه آدمه حروم زاده ایی بود
و از الان به بعد فقط باید با من باشی گفت ن نمیخوام بهش گفتم فیلمتو میدم دست شوهرت و دیگه خودت میدونی و شوهرت
بعد کلی داستان چیدن براش قبول کرد بعد گفت بیا داخل بهش گفتم ن من الان میرم مامانمو میفرستم بیرون بعد میام در خونتون بهت میگم که بیای خونهما توهم داخل این تایم برو دوش بگیر که بیای
قبول کرد
منم امدم خونه مامانمو فرستادم خونه خالمینا و رفتم در خونشون بهش گفتم بیاد
تا اون روز بدن به جدابی بدنش ندیده بودم اندام خیلی خاصی نداشت ولی یه زن با قد متوسط هیکل خیلی برجسته ایی هم ندشت سینه 70 و باسن گرد و موهای بلند تا روی باسن
وقتی وارد خونه ما شد اول شروع کرد به گریه کردن که پاک کن من اصلا شوهر بهم توجه نمیکنه برای این با این شخص بودم که ارضام میکرد و … بهش گفتم پاک کنم که دیگه بهم نمیدی قسمو اینا گفتم ن و بهش گفتم وقت رو تلف نکن و بیا ببینم چیکار بلدی که راضیم کنی فیلمو نشون ندم
لباس هام رو در اوردم و نشستم سر مبل و بهش گفتم لخت شو
لباس هاشو در اورد و شروع کرد اول برام به رقصیدن و حشری کردنم
وسط رقص سینه هاشو میورد تو صورتم یا گردنمو لیس میزد یا خم میشد سوراخ کونشو برام باز میکرد
منم حسابی زده بود بالا چند وقط هم بود سکس نداشتم امد نشست جلوم و شروع کرد با ولع به ساک زدن سرش رو که میخورد با دستاش تخمامو میمالوند و چون دهنش کوچیک بود کامل نمی تونست بذارش داخل دهنش برا همین سرشو کامل خیس کرد و با دستش بالا پایین میکرد و کیرمو لیس میزد و تخمامو میخورد
انقدر لذت بخش بود حرکتش که میخواستم تو همون حالت ارضاع بشم
ولی هنوز نکرده بودمش دلم نمیومد نکنمش و ارضا بشم
بش گفتم بسه بشین روش
امد رو پام نشست و آروم گذاشتش داخل و شروع کرد به بالا پایین شدن کسش انقدر گرم و خیس بود که حد نداشت و درحال بالا پایین شدن سینه هاشو میزد به صورتم و میگفت دیگه میخوام فقط به تو بدم و در اختیار تو باشم و میخوام جندت بشم و جندگی کنم برات نوک ممه هامومک بزن و منم شروع کردم به خوردن نوک ممه هاش و از سکس لذت بردن بعد بلندش کردم بش گفتم بایست و خم شو میخوام از پشت بکنم تو کست و همون کارو کرد منم چنگ ز م تو موهاش و محکم تلمه میزدم طوری که صداش تلمه ها کل خونه رو ورداشته بود آروم اه میکشید که یهو دیدم شروع کرد به لرزیدن و ارضاع شدن بعد این که کامل ارضاع شد گفت من دیگه نمیتونم بدم بش گفتم یطور ارضام کن من نمی دونم
گفت ولی من میدونم چیکار باید بکنم توفقط بشین و تماشا کن دوباره نشت جلوم و شروع کرد به ساک زدن کیرم که کامل خیس میشد میذاشتش لای مما هاش و بالا پایین میکرد بعد جند سری که انجام داد منم ارضا شدم آبم پاشید سر لباشو صورتش و بخاطر وین که مدتی بود سکس نداشتم منی زیادی از کیرم خارجشد و میریخت سر سینه هاش و صحنه خیلی جذابی بود و با زبون آبی که روی لب و دور لبش بود رو جمع می کرد و میذاشت تو دهنش و دوباره توفش میکرد رو سینه هاش
از این خاطره 1سالو خوردهایی میگذره و هر 3 یا 4روزی یا اگه آقای همسایه بره ماموریت ما سکسمونو داریم و داریم لذت میبریم
نوشته: امیر