حدودا ۱۵ سالش بود که اول بار منو دید ، امیر رو میگم . اختلاف سن حدودا ۱۲ ساله ما تا یه زمانی مانع ارتباطمون بود . من حدودا ۱۶ سالم بود که با سکس و از این جور چیزا سر در اورده بودم . امیر هم ۲۸ سالش بود و مجرد ، موی تای کار بود و خوش اندام . منم یه پسر خوشگل سفید و مامانی ، لوس ، کونمم نرمه و تو پر . امیر همیشه میگفت ارمین اخرش روزی میکنمت . اوایل واکنش نشون میدادم . امیر تو یه نونوایی کار میکنه دقیقا روبه روی خونمون . خاطره ام که براتون مینویسم مال یه ماه پیشه و من الان ۱۷ سالمه ( البته چند ماه دیگه میریم تو ۱۸ ) . زیاد طفره نرم . یه روز رفتم نون بگیرم حوالی ۱۰ صبح بود . نونوایی از ۱۰ تا ۱۱ استراحت میکنن . امیر کارش اینه که خمیر نون رو اماده میکنه . رفتم نون بگیرم که دیدم دارن استراحت میکنن . اومدم برگردم که امیر با صدای بلند صدام زد که برگردم . گفت بیا یکم فیلم نگا کنیم منم تنهام . منم گفتم ول کن درس دارم . از اونجا که اصلا زورم بهش نمیرسه مجبورا موندم . گفت بریم بالا اونجا بهتره ( بالایه نونوایی خونه باباشه ) گفتم نه مزاحم نمیشم . گفت نه بابا مزاحمت چیه ، تو هم مثل عروس این خونه . اولش خندیدم ولی وقتی رفتیم تو و دیدم کسی نیست و گفت که مامان باباش رفتن تهران واسه دکتر ، دوزاریم افتاد . رفتیم رو مبل نشستیم . مبل شون تاشو بود و تختخواب میشد . دو نفری دراز کشیدیم رو تخت و یه فیلم گذاشت که ببینیم . فیلم ( نیبور به معنی همسایه ) بود . همون اول که اسم کارگردان رو اورد با سکس و لب شروع شد . هنوز یه دقیقه نگذشته بود که گفت میخوای منو تو هم اینجوری کنیم . گفتم چیه کیرت راست شده اونم واسه من ؟؟ تو واقعا زن لازمی . اومدم پا شم دستمو گرفت و لبشو چسپوند به لبم و محکم میخورد . منم میخواستم در برم ولی خیلی زورش زیاد بود . لباسامو در اورد و وقتی کونمو دید گفت ارمین بخدا زن نمیگیرم تا تورو دارم . دو تا دستشو گذاشت زیر کونم و بلندم کرد ( واسه اینکه بفهمین چقدر زورش زیاده بدونین که با همون حالت که دو دستشو زیر کونم گذاشت ، منو بلند کرد ، منم ۸۰ کیلو وزنمه ) منو برد سمت اتاق خواب خودش رفتیم رو تختش ، دیگه مقاومت نمیکردم . شروع کرد به گردنمو خوردن . تصمیم گرفتم لذت ببرم ولی نذارم بکنه تو کونم . کیرش خیلی کلفت بود . چون واقعا دوسش دارم ، خواستم یه خودی نشون بدم و گفتم میخوای برات ساک بزنم ؟؟ تو کونش عروسی شد . حرفی نزد و فقط خندید . سرمو بلند کرد ، کیرشو چسپوند رو لبم گفت بخورش عزیزم . اولین بارم بود میخواستم ساک بزنم . خیلی مبتدیانه و با کلی دندون زدن ساک زدم ، خواست بکنه توش و من نذاشتم . گفتم بزاره براش دلبری کنم و یکم کیرشو بمالم بعد بکنه توم ( پیش خودم گفتم فقط با مالیدن ابشو میارم ولی کمرش خیلی سفت بود ) همه کار کردیم ، خواست بکنه توم و همین که کیرشو گذاشت رو سوراخم ( دیگه من خودمو واسه یه جیغ بلند و تحمل کلی درد اماده کرده بودم ) یه دفعه صداش زدن که بره دوباره خمیر بگیره . ساعت ۱۲ شده بود. گفت برو بگو ناهار اینجا میمونی . منم رفتم به مامانم گفتم که واسه بازی میرم خونه امیر . با هزار بدبختی قبول کردن . امیر بعد نیم ساعت اومد . کیرش خوابیده بود ولی با همون ساک زدن مبتدیانه سیخش کردم . گفت ارمین میخوام کلی حشری شم بعد بکنمت . زنگ زدیم پیتزا اوردن و یکم بازی کردیم ( تو کل این مراحل کون منو مالیدن و لب گرفتن بود ) مثلا پیتزا رو گذاشت رو کونم و منو مجبور میکرد که پیتزایی رو بخورم که کاملا به کیرش اغشته شده بود . گذشت تا ۱۰ شب . رفتم به خونه گفتم که شب اونجا میمونم . باهزار اصرار قبول کردن . اخر شب ساعت حوالی ۱ بود که گفت ارمین ۱۲ ساعته کیرم سیخه و الان میخوام بکنمت . اروم سوراخمو با ژل لوبریکانت نرم کرد . اومد با انگشت جا باز کنه که خودم نذاشتم . گفت ارمین من کیرم بلنده میمیری از درد . گفتم اشکالی نداره فقط یواش بکن بخدا تا صبح پیشتم . سرشو کرد تو و من از درد مردم ولی اعتنایی نکرد و اروم اروم کل کیرشو کرد توووم . عالی بود حسش هرچند کلی داد میزدم . حدودا ۵ دقیقه تلمبه زد و تو این ۵ دقیقه فک کنم ۱۰۰ بار به کونم چک زد . ابش اومد وهمشوریخت توم . خوابید و من حدودا یک ساعت بعد با زحمت تونستم تکون بخورم . اصلا پاهام توان نداشت . بکمم از کونم خون اومده بود . داشتم با پی اس ۴ اش بازی میکردم که دوباره اومد و تو هال یه دست دیگه کرد توم . سیر نمیشد اصلا . تا صبح همون دوبار سکس کردیم . بعدش من اومدم خونمون و از اون روز به بعد تو خونه سکس نکردیم ولی تا دلتون بخواد تو دستشویی نونوایی منو میمالید و منم ساک میزدم . تو این یه ماهه که از رابطمون میگذره فک کنم بیشتر از صد دفعه ساک زدم و الان رابطه خوبی داریم و همو دوس داریم . امیدوارم خوشتون اومده باشه . در ضمن اولین باره که خاطره مینویسم شاید مبتدیانه بوده باشه به بزرگی خودتون ببخشید . راستی اسما مستعار بوود .
نوشته: آرمین