داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

امیر گی بی پایان (۱)

اسم من مهران هستش بچه شهرستان که باغ های بزرگی داره
اولین باره مینویسم شما ببخشد
من چندبار با چند گی بچه محلمون بشکل ساده نه خیلی حرفه ای سکس داشتم آخه اونهارو دوستام جور کرده بودن و می آوردیم تو باغ پشتی خونمون که وصل یک باغ متروکه خیلی بزرگ بود ترتیبشون میدادیم
اینم بگم که اول باید دوستام سکس میکردن و آخرش به من می رسید
اون اوایل واقعا اصلا زیاد بلد نبودم نه خودم نه بعضی از دوستام ، از اینکه بگیم ساک بزن ، خوب کرم بزنیم ، کاندوم استفاده کنیم و …
تا اینکه یکی از دوستای دبیرستانی تو مدرسه گفت مهران یچیزی بگم حال کنی
گفتم چی ؛ گفت سر کوچتون دوتا برادر هستن به نام های احمد و امیر هردو با هم کونی هستن ، گفتم چرت نگو باور نمی کنم و از این حرف ها
گفت صبر کن جورشون میکنم بهت خبر میدم
گفتم اگه ردیف کردی خبر بده ببریم باغ پشتی
گفت باشه و بعد یخورده صحبت کردن و … از هم جدا شدیم
دیگه کلا ذهنم درگیر شده بود که واقعا اگه احمد و امیر گی و کونی هستن چرا خودم ترتیبشونو ندم
چون هر روز تو میدون محله جمع میشدیم برای بازی و فوتبال و … خودمو زودتر رسوندم که اگه اینها رو تنها دیدم مخشونو یجوری بزنم
ساعت ۴ بعدازظهر آخرین روزهاز فروردین ماه بود که رفتم سر میدون هیچکس نبود هوا یخورده دم داشت
کلی منتظر موندم تا نزدیکای ۵ امیر رو دیدم اینم بگم که امیر و احمد دوقلو هستن اما از من ۳ سال کوچیکترن اون موقع من سوم دبیرستان بودم و هردو نهم بودن بخاطر یکسال ردی که داشتن
با امیر گرم گرفتم و کلی صحبت و از گشت و گذار تو باغمون و از بزرگیش و … که همش با تعجب نگاه می کرد
بهش گفتم تفنگ بادیمو میارم میریم چنتا گنجشک یا کبوتری اگه شد یاکریم میزنیم و خوش میگذره
گفت جدا تفنگ بادی داری منم گفتم پس چی اگه نداشتم که بهت نمی گفتم بریم باغ ، اونم گفت امروز با احمد بگو مگو کردم ناراحتم و حالشو ندارم برم خونه من گفتم امیرجان بریم باغمون بهت خوش میگذره روحیت عوض میشه
اونم گفت بریم ، با هم رفتیم درخونه من تفنگمو با تیر گرفتیم رو رفتیم تو باغمون کم کم بردمش ته ته باغ نزدیک های باغ متروکه بخاطر اینکه اونو جذب و راضی کنم و دلشو بدست بیارم کلا تفنگ دست اون بود
چنتا تیر انداخت و هیچی نزده بود و منم همش منتظر بودم یجوری سر صحبت رو باز کنم و بهش بگم ، چون قبلا چندین مرتبه با چنتا کونی سکس داشتم یخورده برام راحت بود
یهو گفت مهران اصلا من تیراندازیم خوب نیست و نتونستم چیزی بزنم منم برگشتم بهش گفتم تیراندازیم عالی البته اگه تو بخواهی
با ینگاه به من گفت من بخوام منظورت چیه گفتم من هدف میگذارم بهت یاد میدم و بهت کمک میکنم اونم گفت باشه
یدونه چوب رو که نسبتا اندازه گنجشک بود هدف گذاشتم تیر گذاشتم و نحو هدف گیری رو بهش یاد دادم و گفتم تو ایستاده هدف بگیر منم از پشت دستت رو دارم تا راحت هدف بگیری و یادبگیری گفت باشه
تفنگ رو دادم به امیر رو خودم رفتم پشتش قشنگ بغلش کردم و یدستم دو کمرش یدستم زیر دستش و سرم کنار گوشش که چجوری نگاه کنه و هدف بگیره
اوووف برای اولین بار بود که تو این یک ساعت کل اون باسن گوشتی لمبورش رو تو خودم حس می کردم
باسن نبود که انگار از زیر شلوار یک هلو به تمام معنی امیر هم خودش پسری سفید با لب های خاص شکری بود که حرف می‌زد غنچه می شد
صداشم عین دخترها بود
هرجور بود خودمو محکم بهش چسبوندم و آمادش کردم تیراندازی کنه بهش گفتم آماده ای هدف گرفتی ماشه رو بکش اونم هرکاری گفتم انجام داد ولی به هدف نزد گفتم ایرادی نداره و دلداریش دادم که خیلی نزدیک بودا تلاش کنی حتما میزنی
چون بهش چسبیده بودم یخورده کیرم تحریک شده بود و دلم نمی خواست ازش جدا بشم همونجوری تفنگ رو تیر گذاشتم و گفتم دوباره بهش گفتم نترس هرچی تیر بخواهی هستش وقت هم داریم تو فقط بزن تا یادگیری
اونم دوباره هدف گرفت منم بیشتر خودمو بهش چسبوندم جوری که دیگه گیرم لای چاک کونش بود و کیرم شق شده بود و اونم کاملا متوجه شده بود اما بروی خودش نمی آورد
یلحظه که هدف گرفت اونقدر من حشری شدم از بدنش و لمسشو که خودشو کامل بمن فشار داد منم که خوشم اومده بود ایستاده بودم و اونم حی کونشو تکون میداد تا قشنگ کیرم بره چاک سوراخش
بی اختیار شده بودم انگار یچیزی منو تو خودش می کشید نفهمیدم چجوری شد که گردنشو بوسیدم اونم تفنگ رو کشید پایین و گفت میدونستم واسه چی آوردی منو اینجا و از همون حالت لبمو بوسید
یخورده از پشت لب تو لب شدیم و دیگه کیرم کاملا به حد انفجار رسید
گفتم امیر جان بریم تو باغ متروکه اونجا یدونه اتاق قدیمی داره با یک تخت نیمه شکسته که خودم ردیف کردم اونجا راحتریم
اونم گفت بریم ظرف ۴ دقیقه رسیدیم و رفتیم تو خونه متروکه من نشستم رو تخت و اونم کنارم دستشو گذاشت رو شلوارم و منم اونو محکم تو بغلم کشیدم سرشار از هوس و شهوت شده بودم دوتایی لب تو لب شدیم اون یجوری ماهرانه لبمو می‌خورد و زبون بازی می کرد که سراپا نمی شناختم
کم کم لخت شدیم و هردو فقط یک شورت پامون بود خودش دست گذاشت تو شرتمو و گفت عجب کیر بزرگی داری جووون اینو خوردن داره
منم بدنشو دست کشیدمو و دستمو بردم تو شورتش و باسنشو دست کشیدم و گفتم امیر جون کیرم قابلتورو نداره مال خودته
با ناز و عشوه رفت پایین حالت ۴ زانو روبروم نشست و شورتمو کشید پایین و شروع به لیسیدن و ساک زدن کرد منم که تو آسمون بودم و داشتم حال میکردم آخه هیچکدوم از گی ها برام اینکار رو نکردن و امیر واقعا کارش درست بود
دیگه کیرم کامل تو دهنش بود و با ولع خاصی می‌خورد هر از چندبار تا ته دهنش و حلقش فرو می برد من دیگه به حد انفجار رسیده بودم سرشو فشار میدادم
گفتم دیگه بسه بیا بکونمت نگام کرد و گفت خیلی عوضی هستی انگار سکس بلد نیستی گفتم چطور گفت این همه من برات خوردم تو هم باید بخوری گفتم من نه نمی‌خورم گفت کیرمو نه سوراخ کونمو
بعد نگاهش کردمو گفتم باشه لخت لخت شو
لخت لخت ۴ دست و پا روی تخت شکسته که باسن و سوراخش سمت بیرون بود نشست و لباس‌های خودش و منو زیر زانوهاش گذاشت تا کمتر اذیت بشه
منم یخورده اون باسن تپل لمبوری سفید نازشو دست کشیدم و دستمو بردم به سوراخ کونش
وای چی بود نرم نرم مثل هلو مادر جنده انگار میخواست دختر بشه که پسر شد
چاک کونش باز کردم و با اکراه زبون زدم اولش یخورده بوی عرق میداد اما کم کم برام جذاب شد خوب میلیسدم و زبونمو می کردم توش و اونم همراهی می‌کرد و چاک سوراخش رو هی باز تر می‌کرد تا زبونم بیشتر بره تو امیر اه و ناله می‌کرد و همش التماس می‌کرد آره آره بخور جوووون جوووون بخور چقدر خوب میخوری
چندبار هم تف انداختم و انگشتمو کردم تو که دیدم یکی نه دوتا نه سه تا انگشتم راحت میره تو و فهمیدم بله امیر من امیر سوراخ کون هستش
به امیر گفتم دیگه وقتشه خوب باز کن که کیرمو بندازم توش
اونم خوب باز کرد و منم تف انداختم تو سوراخش و یخورده به کیرم تا سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش گفت تو صبر کن فشار نده خودم جا میکنم تو
که دیدم با فشار و همزمان باز کردن با دست ها و حرکات چرخشی چند ثانیه ای کیرمو قشنگ تو کون نرم و هلویش جا کرد و گفت حالا مال تو هستش هرکاری خواستی بکن
منم اولش آروم آروم عقب جلو کردم و عقب جلو و تلمبه زدن از طرفی دستم رو باسنش بود و همش می مالوندمش
کم کم روش خم شدم و سینه هاشو می مالیدم بزرگ نبود اما واقعا نرم بود
رفتم پاینتر گردنشو لیسیدن و لیسیدن که دیدم سرشو برگردونده و داره لب بازی میکنه و اوووف اوووف میکنه و میگه مهران بکن مهران بکن تعریف کردنتو از یکی که بهت داده بود شنیدم بخاطر همین اومدم ببینم چجوری سکس میکنی
منم تازه فهمیده بودم که چرا امیر به این راحتی همراهم به بهونه تفنگ و … اومده بود
دیگه امیر داشت زیر کیرم حال می‌کرد و منم تو اوج بودم و تلمبه هام بیشتر و بیشتر شد
یلحظه کشیدم بیرون و دوتا تف سنگین انداختم تو سوراخ ناز زنونه اش و دوباره کیرمو با یحرکت فرستادم تو حالا بکن کی نکن صدای شلوپ و شلیپ کونش کل اتاق متروکه رو گرفته بود و هردومون تو اوج بودیم
فکری بهذهنم رسید که از روش های دیگه بکونمش این گی کونی ناز هلویی رو
بعد از ۵ دقیقه ۴ دست و پا کردنش
گفتم امیر جان من دراز بکشم تو میایی رو کیرم بشینی اونم گفت هرچی مهران جونم بگه
من لباس هارو رو تخت پهن کردم و دراز کشیدم اونم قشنگ از روبرو کیرمو هدایت کرد تو سوراخ کونش و منم اونو کشیدم روی خودم
تو اوج بودم و مثل یک رویا بود باور کردنی نبود که با یک گی فوق حشری دارم سکس کامل میکنم
دوباره لب تو لب شدیم و همدیگرو می‌خوردیم من گردنشو اون گردن منو
کم کم سینه هاشو میک میزدم و امیر اه و ناله می کرد
منم کیرمو بیشتر فشار میدادم تو و خودشم همراهی می کرد امیر تو اوج بود واقعا داشت لذت می‌برد یهو دیدم خودشو انداخت روم و بحالت ناراحتی و شبیه گریه در گوشم گفت مهران دوست دارم عاشقتم مهران برات میمیرم و از این حرف ها
منم گوش کردم و سرش رو و باسنش رو با کمرش رو ناز میکردم تا آروم بشه
حالش که بهتر شد دوباره کیرمو تو کونش فشار میدادم و تو چشم هم نگاه میکردیم و لذت میبردیم
بهش گفتم امیرجان منم عاشقتم دوست دارم بیشتر از تو باید قول بدی همیشه با من باشی و فقط بمن کون بدی تو دیگه کونی خودمی هات خودمی مال خود خود خودمی اونم بیشتر حشری میشد و بیشتر رو کیرم بالا پایین می رفت
یهو یچیزی گفت که باورم نشد
گفت مهران داداشم احمد هم مثل منه و کونی خوبیه اگه راضی باشی این دفعه میارمش ۳ تایی سکس کنیم و هردومونو بکونی
گفتم اگه بیاد که عالی میشه اونم گفتم حتما برای عشقم احمد رو میارم
دیگه کیرم در حد انفجار رسیده بود بهش گفتم لعنتی پاشو انگار داره آبم میاد
گفت بزار بیاد همه رو بریز تو کونم که بدجوری کونم ابتو می خواد
گفتم اینجوری نه دوباره برو ۴ دست و پا
اونم رفت ۴ دست و پا کامل سجده رفت و منم سریع کریمو تا ته فرو کردم و با چنتا تلمبه تند و ناب همه ابمو خالی کردم تو کون امیر جووونم امیری که واقعا امیر تموم کونی ها و گی ها و سکس های محله بود و منم با افتخار تموم باهاش سکس کردم
آبم که اومد یخورده روش رفتمو بوسیدم و کیرمو کشیدم بیرون و خودمو با شورتم تمیز کردم و یخورده سوراخ کونشو تمیز کردم و لباسامونو پوشیدیم
من دیگه نا نداشتم و روی تخت کنار امیر دراز کشیدم و بهش گفتم چقدر دوست دارم اونم منو بوسید و گفت تو فوق العاده ای و چقدر منتطر همچنین سکسی بوده
ببخشید زیاد بود
حتما سکس های متعدد ۳ نفری منو امیر و احمد رو براتون میفرستم
تا ۲ سال ۳ نفری سکس میکردیم اما امیر برام تموم نشدنی بود حتی یک روز قبل از عروسیش هم سک کردیم و الان هم همچنان با اینکه هردو متاهلیم در اوج عشق و دلبری و نیاز و احساس ناب سکس هامون در اوج شهوت و حشریت هستش
هردو کاملتر و بهتر و خبره تر شدیم
صدها مرتبه بلکه بیشتر و حشریتر

ادامه…

نوشته: مهران

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها