داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شب زفاف، قبل از شب عروسی

از همون دوران دوستیمون منو خانم طلا صدا میزدم. 23 سالم بود که اتفاقی و توی جمع دوستانه با هم آشنا شدیم. از همون نگاه اول به دلم نشست. فیس مردونه ای داشت که هرکسی جذبش میشه. تقریبا هرهفته بیرون بودیم اما نهایت تماسی که با هم داشتیم گرفتن دست همدیگه بود. حدود 1سال از دوستیمون میگذشت که همراه خانواده محترمه به خواستگاری بنده اومدن. واقعا عاشقش بودم و هستم و بهترین روزها رو باهاش داشتم. دو ماه از روزهای خوش نامزدی و نامزد بازی میگذشت که برای خرید حلقه عروسی به خرید رفتیم. مادرش به همراه خواهرش به شهرستان رفته بودند و مادرم تنهایی ما رو همراهی میکرد. بعد از خرید مادرم به خانه رفت و ما هم به بهانه خرید خرده ریز از او جداشدیم. وقتی از مادرم جداشدیم یواش دم گوشم گفت حاضری؟ با تمام عشقی که داشتم بهش جواب مثبت داده. با هم قرار گذاشته بودیم اولین سکسمون زمانی اتفاق بیوفته که هردو خاطره خوشی ازش داشته باشیم. سریع یک ماشین دربست گرفتیم و رفتیم خونشون… … . . عاشقانه نگاهم میکرد که گرمای لبهاش رو روی لبهام حس کردم. با دندوناش لب پایینم رو گاز میگرفت و میک میزد، منم با اینکه حرفه ای نبودم اما همراهیش میکردم. یواش یواش اومد پایین تر و شروع کرد گردنم رو خوردن. دیگه داشتم از حال ميرفتم که تاپم رو از تنم درآورد. آنچنان سینه هام رو میمالید و میخورد که نزدیک بود ارضا بشم. اومدم پایین و از روی شلوار هی کسم رو فشار میدان… جووووووووون عاشق تحریک کردنشم.
-بمال عزیزم،بکن،بخور. همش مال خودته، صاحب اول و آخرش خودتی شورتمو شلوارم رو در آورد و شروع کرد کسم رو خوردن. میمکید و لیس میزد. داشتم جیغ میزدم و به موهاش چنگ میزدم. خونشون عایق بود و مشکلی از نظر همسایه و صدا نداشتیم. پاشد گفت خانم طلا میخوریش؟ با کمال میل قبول کردم. زیپ شلوارش رو باز کردم و آروم درآوردمش. خیلی بزرگ نبود، شاید نهایتا 15سانت باشه. مثل بچه ای که به عروسکش رسیده گرفتم توی دستم و میمالیدمش، سرش رو کردم توی دهنم که یکم از پیش آبش رفت توی دهنم اما خودمو کنترل کردم ادامه دادم. از اینجا به بعد رو از زبون هردومون مینویسم:
-جووووووووون بخور عشقم، بخور خانمم، بخورش که قراره همین کوچولو کارت رو بسازه… بسه عسلم پاشو که خیلی کارت دارم.

طاها قول بده که یواش بکنی
-اگر دردت اومد بگو
دردم اومد ادامه نده، باشه عشقم؟
به روی جفت چشمام نمیدونستیم چیکارکنم، تمام بدنم یخ کرده بود و پاهام میلرزید.
میخوای ادامه ندیم؟
نه عزیزم، بالاخره خودت باید کارش رو بسازی. به پشت خوابیدم روی زمین که یک ملحفه انداخته بود، ترسیدم روی تخت بریم و خون رو تختیش رو تابلو کنه. یک کاندوم انداخت روی کیر خوش تراشش و اومدم روم
آماده ای خانم طلا؟
جون هرکی دوست داری فقط یواش یواش سرش رو گذاشت دم سوراخ تنگ کسم با اولین فشار احساس کردم تمام دردهای دنیا لای پای من جمع شده، خواست در بیاره که پاهام رو حلقه کردم رو کمرش. کشید بیرون و دوباره ادامه داد، اینبار بیشتر فشار داد که اشکم اومد، لباش رو اینقدر گاز گرفتم که کبود بده بود. با یه فشار تمام کیرش رو توی کسم جا داده. اینقدر لذت داشت که دلم نمیخواست اون لحظه تموم بشه. یکم مکث کرد و آروم آروم تلمبه میزدم.
-جانم، عسلم، عشقم، بالاخره خانم خودم شدی، با هیچ چیزی عوضت نمیکنم ، کس طلای خودمی، شیره جون خودمی
-بکن طاها، تا تهش بکن، میخوام، همه کیرت رو میخوام، میخوام تا آخر دنیا ادامه بدی،… جون آه ه ه ه ه با حرفام اینقدر تحریک شده بود که مثل دیوونه ها تلمبه میزدم. ده دقیقه ای تلمبه زد که با هم ارضا شدیم. دیگه نه من توان راه رفتن داشتم نه اون، کنار هم چند دقیقه ای خوابمون برد. چشمام رو که بازکردم دیدم داره کاندومش رو که پر خونه با دستمال برمیداره. با عشق بغلم کرد، رفتیم حموم اما توان سکس دوباره نداشتم. داستانم واقعیه، هرچند که فکرنکنم قلمم خوب باشه.

نوشته: خانم طلا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها