داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اثرات کونی بودن قبل و بعد ازدواج

سلام وقت بخیر همگی
داستان از اینجا شروع میشه که با گروه های گی تلگرامی آشنا شدم عید نوروز بود و ۱۵ روز تعطیل بودم هرروز میرفتم تو گروه های مختلف دنبال یه مرد خوش هیکل و خوش قیافه میگشتم خلاصه دو سه نفری باهاشون آشنا شدم فقط با یکیشون اوکی که شدم رفتم خونش ،متاهل بود خلاصه نشستیم بعد صحبت و گپ و گفت ،لباسامو در اورد یه کیر حداقل ۲۲ سانتی لاغر در اورد،شوکه شدم خیلی بلند بود بش گفتم کاندومت کجاس گفت نیوردم منم حسابی وسواس بودم بدون کاندوم قصد ندارم به کسی کون بدم ،یه پلاستیک فریز اوردم رو کیرش گذاشتم جاکش مالوندم به کونم درجا ارضا شد حالمو بد کرد گفت شرمنده و اینا ،گفتم اشکال نداره منم از شدت حشریت عصبی بودم بش گفتم باشه پس من برم خونه ،تاکسی گرفت رفتم خونه درجا بلاکش کردم رفتم سراغ گپ ،اینبار تو قسمت پیام نوشتم دیر ارضا باشه لطفا ،بعد دیدم ادمین گپ جواب داد گفت ایشالله گیرت بیاد گفتم چرا خودت پیام ندادی،گفت معمولا بقیه میان سمتم ،اینو که گفت مستقیم رفتم پی ویش،ازش اصل خواستم از شانس خوبم سه چهار خیابون اونور تر خونمون بود گفتم ایول نزدیکه هروقت حشری شدم برم سمتش،با هم چت کردیم و حسابی گفتگو داشتیم ،قرار گذاشتم برای روز بعدش،خونه مجردی داشت با مادرش زندگی میکرد. شب شد رفتم پیشش،یخم آب نمیشد که لباسامو در بیارم یا شروع کنم نشسته بودم یه گوشه خشکم زده بود. خودش اومد سمتم گفت میدونم خجالتی هستی لباسامو در اورد مالوند بم کیرش ۱۸ سانت بود چون قبلش با خط کش اندازه گرفته بود برام تو تلگرام فرستاده کلفت سیاه ،لب گرفتیم حسابی دستمالی کرد خلاصه سکس کردیم نه یکبار بلکه بعد یکسال باهم هرروز سکس داشتیم تا یروز خسته بودم از سرکارم اومدم گفتم بیام ببینمت فقط حال سکس ندارم گفت باشه جاکش رفتم سمتش بم تجاوز کرد لذتی هم نبردم باش کات کردم تا دو سه ماه نرفتم سمتش اصلا بلاکش هم کردم. خلاصه یه روز عقد کردم تو ایام عقد خانمم زیاد عکس میداد و با لباسهای سکسی زیاد عکس میداد حسابی عکس میداد تقریبا هزارتا عکس داشتم.

خلاصه یه ماه از عقدم گذشت گفتم یه حالی از بکن خودم بپرسم احوال پرسی کردیم بش گفتم عقد کردم و اینا ،گفت خوشبحالت دیگه نمیای لذت میبری ازش ،میکنی تو کونش ،بش گفتم نه بابا اینکارو نمیشه کرد تنگه،گفت من بت ژل میدم بکن تو کونش ،گفتم باشه بعد میانبر زد گفت کصشو هم میخوری گفتم اره گفت خوشبحالت ،گفتم صورتیه خوشمزس گفت خواستی عکس بده از زنت ببینمش،یه حسی عجیبی همراه با لذت بم دست داد گفتم باشه یه عکس بش دادم از جشن عروسی دوست زنم که قبلا فرستاده بود ،حسابی کف کرد گفت چیز خوبیه منم هی بش عکس میدادم اینقد دادم تا دیگه از بس لذت میبردم با خودم ور رفتم آبم اومد،خلاصه کار هرروزم شد عکس زنمو به بکن قبلیم دادن،ارضا شدنم لذت بخش بود ،گفت بیا بکنمت قبول کردم اینبار با کلی عکس تو رم رفتم خونش،یادش بخیر تلمبه میزد گوشیم روزمین بود هردومون نگاه عکسای زنم مبکردیم میگفتیم جووون اونم میگفت کیرم تو کص زنننننت زنت مال منه ،خلاصه ازدواج که کردم بعد یکسال باش قرار گذاشتم که من و دوستم و زنم بریم رستوران که باهم آشنا بشن شاید فرجی شد زنمو کرد،عصر شد من با زنم سکس کردیم پشیمون شدم پسره رو بلاک کردم دیگه هم ازش خبری ندارم الان که میخوام این حس عجیبمو ارضا کنم برا زنم مانتو های جلوباز صکصی بیشتری میخرم میبرمش بازار مردا بش نگاه کنن حالم توپ بشه اینم از داستان بنده مرسی که دقت گذاشتین

نوشته: علیرضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها