داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

مهاجرت و ازدواج با خالم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

خب دفعه پیش از این گفتم که چی شد با خالم رابطه برقرار کردم و اولین سکسمون چطور اتفاق افتاد ؛ همون طور که گفته بودم من الان ۲۱ سالمه ولی شروع رابطه برای ۴ سال پیش بود اگر بخوام همشو بگم و برسم به اینجا خیلی زمان میبره پس تا جایی که بشه خلاصش میکنم.

بعد از اون شب و اون رابطه فهمیدم که واقعا از روی هوس نبوده و عاشق مریم شدم شایدم بخاطر این بود با دخترای زیادی رابطه نداشتم حالا در کل مهم این بود عاشق مریم شده بودم اونم منو دوست داشت.
سکس ما بیشترو بیشتر میشد و هر دفعه مثل دفعه اول لذت میبردیم گاهی برای لذت کارهای عجیب میکردیم مثلا یه بار که باغ بودیم کل فامیل شب. مریم برای اینکه مرخصی نداشت میخواست برگرده منم بهونه باشگاه اوردم و با هم قرار شد برگردیم ولی برگشتنی در کار نبود سوار ماشین که شدیم رفتیم داخل جاده و بعد از کمی رفتن زیر یه درخت وایستادیم طوری که ماشین دیده نمیشد صندلی هارو خوابوندیم و شروع کردیم لب گرفتن بعد از خوردن لب و مالیدن سینه های نرمش شلوار و شرتمو در اوردم و شروع کرد به ساک زدن یکم که خیس شد شلوار خودشو در اورد شرتشم طوری بود که پارش کردم و پشت رو کرد بهم پوزیشن داگی شروع کردم لیس زدن لص تپل گوشتیش و انگشت کردن سوراخ کونش انقدر این کارو کردم که یکم لرزید و فهمیدم ارضا شده بلند شدم کیرمو ارو کردم تو کصش در همین حال با کرمی که تو داشبوردش بود شروع کردم انگشت کردن کونش تا به ۳ انگشت رسید از اونجایی که تلمبه نمیزدم ارضا نشدم ( مث دوستان نیستم که چن ساعت بتونم بکنم و ارضا نشم ) کیرمو کشیدم بیرون و گذاشتم رو سوراخ کونش و با انگشتام دو طرف سوراخو باز کردم مریم دیگه ناله نکرد تا برگشت بهم نگاه کرد کل کیرمو کردم داخل که یه آی سوختم سکسی گفت و بعدشم یه دیوث بهم گفت منم اروم شروع کردم تلمبه زدن یکم که گذشت با شدت بیشتری تلمبه زدم تا ابم اومد و همشو ریختم تو کونش یکم که حالمون اومد سر جاش لباسامونو پوشیدیم که مریم گفت خستس و من بیشنم پشت فرمون ( این برا سال بعدشه که گواهینامه گرفته بودم ) نشستم مریم هم به در تیکه داد و پاهاش رو انداخت رو پاهای من منم چون ماشین اتومات بود با یه دست فرمونو گرفتم و با دست دیگه پاهای سکسیه مریمو میمالیدم گاهی هم پاهاش رو بوس میکردم یا لیس میزدم تا رسیدیم خونه مامانبزرگم مریم رفت تو منم رفتم یه سوپر پیدا کردم یکم چیپسو بستنیو این چیزا گرفتم با ۲ تا ردبول و برگشتم که دیدم همون جوری رو مبل خوابه وسایلو گذاشتم رفتم لخت شدم اروم لباساشو در می اوردم که بیدارشد بقیه لباساشم در اورد ردبول هارو خوردیم و همون طوری لخت یکم لب گرفتیم بغلش کردم و رفتیم تو حمام دوش رو باز کردم یکم گردن و مه مه هاشو خوردم که چرخید دست هاشو گذاشت روی دیوار و منم رفتم پایین یک پاشو از پشت اوردم بالا و شروع کردم لیسیدن و مکیدن انگشتاش پاشو رو زمین گذاشتم رفتم بالا تر یه زبون رو کصش کشیدم تا سوراخ کونش و زبونم کردم داخل یه اه ناز سکسی کشید زبونمو بیرو اوردم و کیرمو کردم تو کصش که داشت نبز میزد شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم مریم داره پاهاش سست میشه لبم رو از رو گردنش به لبش رسوندم و بعد از لب گرفتن گفتم
. پاهات خسته شده عشم
_ اره یکم ، آههه ( انگشتمو کردم تو کونش)
لرزید و ارضا شد منم کیرمو کردم تو کونش یکم تلمبه زدم که منم ارضا شدم.

خودمو مریمو شستم و رفتیم بیرون مریم با حوله رفت افتاد رو تخت منم رفتم یکم بستنی با موز اوردم خوردیم و همونجا تو بقل هم خوابیدیم.

کار ما شده بود پیدا کردن فرصت و سکس در این حال منم که از لحاظ جنسی نیاز نداشتم تو ورزش و درسم پیشرفت زیادی داشتم رشتم حقوق بود تا فوق دیپلم خوندم و شده بود ۲۰ سالم که تصمیم گرفتم با صحبت با معلم والیبالم و اشناهایی که داشت برم ترکیه و اونجا داخل یک تیم خوب بازی کنم و درسمم اونجا ادامه بدم تا بتونم خودمو نشون بدم و بعدشم برم یه تیم اروپایی تصمیم قطعی بود و به مریم گفتم اولش قیافش رفت تو هم وای تا بهش گفتم تو هم باهام باید بیای چشماش برق زد و پرسید
_ خب چطوری من نمیخوام ایندت خراب بشه
. اینده من تویی بعدشم شرکت شما یه شعبه هم تو ترکیه و المان داره انتقالی میگیری
_ به این راحتیام نیست
. سختم نیست تو میای باهام ؟
_ معلومه

اونجا بود که دیگه رسما رفتنمون قطعی شد بعد از اون و درگیری ها و مشکلات بالاخره من رفتم برای تیم تست دادم قبول شدم و گفته بودم زن دارم و بعد از قرداد میاد و باید خونه بهم بدین چون اونجا مجرد ها داخل سوییت هایی مثل هتل بودن ولی بقیه بهشون خونه میدادن وضعیتم که اوکی شد اومدم ایران به خونوادم سر زدم و یه مهمونی خداحافظی برای من و مریم گرفتن ( تواین مدت کارای انتقال مریم درست شد و یکم زبان انگلیسی میخواست که یادداشت و منم باهاش کار میکردم )
سوار تاکسی شدیم که بریم فرودگاه اسرار کرده بودم که کسی نیاد وقتی مسیر عوض شد مریم با تعجب نگام کرد و گفت چرا داده راهو اشتباه میره یه بوسه به نوک بینیش زدم و گفتم قبلش میریم عقد رسمی میکنیم خوانومی که یه لبخند زیبا رو سورتش نقش بست و پرسید ولی این میشه ازدواج محارم و نمیشه که گفتم کسی نمیفهمه میگی دختر دایی دختر خاله ای چیزیم میشی مریم اروم گرفت و سرشو گذاشت رو شونم بعد از عقد و رسیدن به ترکیه رفتیم خونه یکم استراحت کردیم فرداش یکم رفتیم چرخ زدیم و محل تمرین رو به مریم نشون دادم محل کارش رو هم پیدا کردیم و از اون روز زندگی ما شروع شد.

قسمت بعدی قسمت اخره و کوتاه تره و درمورد شب تولدم هست که مریم قرار بود بیاد پیشم ولی داخل هواپیما منفجر شد بله هواپیمای اوکراینی خیلی کلنجار رفتم با خودم شاید قسمت بعد رو ننویسم هنوز مطمئن نشدم.

لطفا همگی نظراتتون رو بنویسید

ادامه دارد…

نوشته: Dani

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها