اولین سکس با دختر خالم

سلام میخوام خاطره سکس با دختر خالم که برای ۱ سال پیشرو بگم من الان ۱۷ سالمه دختر خالمم ۱۹ سالشه راستشو بخواید من اصلا اهل این کارا نبودم تا قبل اونم تا حالا با یه دختر هم رفیق نبودم البته نه اینکه از سکس بدم بیادا همیشه آرزوشو داشتم خلاصه ما پنج شنبه جمعه ها معمولا خونه خودمون نمیمونیم یه روز که رفته بودیم خونه خالم من و مامانم.ما وخوانواده خالم اینا خیلی بهم نزدیکیم خالم دوتا دختر داره یکی ۱۹ یکیم ۱۴.

شب اون روزی که رفتیم خونه خالم مامانمو خالم زود خوابیدن مامانم تو یه اتاق خالمم تو اتاق خودش اون دختر خاله کوچیکم شب خونه دوستش مونده بود منم که عادت ندارم شب زود بخوابم ساعت تقریبا ۱ شب بود داشتم با گوشیم بازی میکردم که دختر خالم اومد گفت خوایت نمیبره من گفتم نه عادت ندارم زود بخوابم گفتش باشه پس بیا اتاق من باهم یکم حرف بزنیم رفتش از یخچالشون دوتا بستنی اوردش باهم رفتیم اتاقشو بستنی خوردیمو حرفامونو زدیم اولش راجب مدرسه و درسو اینجور چیزا بود بد ازم پرسید دوست دختر داری گفتم نه بابا واقعاهم نداشتم بد من ازش پرسیدم گفت قبلا یکی بوده اما الان نیست خلاصه باهم رو تختش نشسته بودیمو داشتیم حرف میزدیم یکم احساس راحتری باهاش کردمو رو تختش دراز کشیدم اونم نیشسته بود گفتم تو هم دراز بکش یکم خجالت میکشید گفت باشه بد گفتش بزار برقم خاموش کنم اینو گفت یکم خشکم زد بد برقو خاموش کردو اومد پیشم دراز کشید بد رومونو طرف هم کردیمو حرف میزدیم یکم که گزشت هوا خونشون سرد شدپتویی که رو تخت بودو رو خودمون کشیدیم بد چون اتاق تاریک بود تقریبا همو نمیدیم فقط حرف میزدیم تا اینکه داشت خوابش میبرد گفتم من برم دیگه تو جام بخوابم دشک واسم مامانم انداخته بود گفت نه حالا یکم دیگه بمون منم از خدا خواسته دوباره دراز کشیدم دیدم یهو دستشو انداخت روشیکمم خودشو بهم نزدیکتر کرد تا جایی که نفس که میکشید به صورتم میخورد منم دستمو انداختم رو پهلوش بد اصلا فکرشو نمیکردم یهو اومد جلو لبامو خوردش خوشکم زده بود نمیدونستم چیکار بکنم اولین بارم بود که با یه دختر تو تختم بودما داشت ازم لب میگرفت خلاصه وقتی داشت لبامو میخورد یکم دست کشید از خوردن بد من رفتم جولو لباشو خوردم خیلی حال میداد لباش مزه خوبی میداد تو حال خودم نبودم که همین جوری که دستش رو شیکمم بود دکمه پیرنمو دوتاشو باز کرد فکر کنم خیلی حشری بودش بد دستشو گرد تو پیرنمو دست به شیکممو پهلوم میکشید چه حال خوبی داشتم بد منم دیدم که اینجوریه داشتممیمردم از حشر دستمو انداختم پشت کونشو بسمت خودم اوردمش تا جاییکه کیرم به بدنش میخورد یکم با کونش ور رفتم بدونه اینکه حرف بزنیم اتاقم تاریک بود همین جوری آبم داشت در میمود خیلی حشری شدم گفتم میزاری کستو بخورم اونم فکر کنم خیلی دلش میخواست دکمشو باز کرد دستمو برد طرف کسش منم دست زدم چه قدر خوبو نرم بود یکم باهاش ور رفتم بد دستمو کردم زیر شرتش یکم انگشتمو تو گسش چرخوندم شلوارشو در اوردم اونم فقط دراز کشیده بود تامن شلوارشو در بیارم در اوردم لا پاشو باز کردم میک میزدم جوری که صداش داش در میمود گفتم آروم بیدار میشن بد کیرمو خودم در اوردم دادم دستش یکم باش بازی کرد منو خابوند اومد روم کیرم به صورت 69 وای پسر کیرم تو دهنش چه حالی میکرد یکم که خورد گفتم میزاری بکمم تو کونت خیلی انگار دوست داشت کونشو کرد طرفم یگم دم کونشو تف مالی کردم پشتشو کرد بهم من از پشت بغلش کردم کیرمو آروم گردم توش سعی میکرد آخو اوخ نکنه یکم که جا باز شد آروم آروم تلنبه میزدم چه حالی میدلد اولین بار تو زندگیم بود یه دستمو انداختم یه پستونشو گرفتم میمالیدم گفتش خودت آبمو در بیار منم که تا قبل اون سوپرینازیاد دیده بودمو با اصول کار آشنا بودم دستمو کردم دهنش یکک توف مالیش کردو انداختم لای کسش واسش میمالیدم یکم انگشتامو تو کسش کردم خودشو بزو نگر داشته بود که دیدم انگشتام خیس شد منم آبم داشت در میومد گفتم چیکار کنم گفت تو کونم بریز همین جوری که داشتم میکردم آبم در اومد تو کونش چه حالی دلد وای هنوزم یادم نمیره خیلی حال دادش امیدوارم شماهم تجربه کنید.

نوشته:‌ علی