داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و خالم سارا

سلام من آرینم یه پسر ۱۷ ساله لاغر اندام قد بلند با موهای فر پوست سفید یه ته ریش لبای کوچیک این داستان که میخام واستون بگم کاملا واقعیه کاریم به نظر کسی ندارم
عوم از اونجایی بگم که من چند تا خاله دارم ک تقریباهمشون جلوم راحت میچرخن مخصوصا خاله سارام ک از زمانی ک بچه بودم تا همین الانش عادت داشت واسه خجالت زده کردن منو خندیدن بهم همیشه یجای بدنشو مینداخت بیرون(مثلا شلوارشو میکشید پایین میزد ب کونش میگف جوون)یه همچین اخلاقی داشت از خالم بگم تقریبا تپل قد کوتاه موهای مجعد (نه فر نه صاف)سینه های خیلی بزرگ‌ یعنی بالا تر از ۸۵ فک کنم ‌۹۵ .۱۰۰ بود یبار ک ازش پرسیدم این سایزو گفت بدنشم لخت هزار بار دیده بودم هر وقت میرف حموم درو وا میکردم ‌به شوخی نگاش میکردم ‌به تخمشم نبود ولی خب هیچ وقت بهش دست نزدم فقط میتونسم بفکرش بجقم تا یه روز بلخره شد مادر بزرگم همه رو دعوت کرده بود خونشون (دهات)که ماعم رفتیم اونجا خیلی خوش گذشت اخر شب شده بوده ک همه رفتن فقط فامیلای نزدیک موندن همونجا بود ک شوخی های خالم شروع شد منم از خدا خواسته همه زیر کرسی نشسته بودیم منم ‌بقل خالم ‌نشسته بودمو از روی شهوت همش پاهامو میمالیدم ‌ب پاهاش اونم مث همیشه ب تخمشم نبود منم ک شهوت مخمو از کار انداخته بود دستشو از زیر گرفتم گزاشتم رو کیرم که شق صفت شده بود یهو دستشو کشید یه نگاهی بهم کرد از اون نگاها ک شوکه شده بود ولی من کم نیوردم بازم این حرکتو زدم ایندفعه یکم به زور دستشو نگه داشتم تا دیگ خدشم ور نداشت گرمای دستش روی کیرم نفسمو بند اورده بود، ولی خب کم کم ‌وقت رفتن بود مامان بابام ‌ک ‌رفتن سمت خونه خدمون(یه خونه تو دهات داشتیم) خالم گف شما برین من پیاده میام ‌یه رب دیگ منم از خدا خاسته گفتم با خاله میام ک‌نترسه اخه اخر شب بود … خالم اماده شد پیاده راه افتادیم سمت خونمون تو ر اه دهنشو وا کرد گفت میخاسی نشون بدی هسته خرمات بزرگ ‌شده‌ک هی دستمو میکشیدی منم از خجالت اب شده بودم‌گفتم حالا مگ ‌چیشده عووو گنده نکن داستانو
+ولی خب بزرگ شده بود یهو حس کردم ‌یه دسته بیل امد تو دستم ‌اشغال
اینو که گفت برق از چشام ‌پرید فهمیدم خودشم بدش نیومده به خدم ‌گفتم امشب باید بازم ‌حرکت بزنم ‌رسیدیم خونه ما همه خواب بودن کلید انداختم ‌رفتم تو سالن جامونو پهن کردم ‌بغل هم انداختم داداشش کوچیکمم بیدار بود بغل خالم دراز کشیدمنم پشتش زیر یه پتو باورم نمیشد پشتشم بازم از روی شهوت با اون چراغ سبزی که تو راه نشونم داده بود دستمو بردم ‌سمت رون پاهاشو اروم مالیدم یکم تکون خورد که دستمو ور دارم ‌ک فایده نداشت من ول کن نبودم ‌روناشم تپل به هم چسبیده بود با لذت داشتم میمالیدمش انقد ک دیگ اروم رفتم سمت کصش دستمو به زور میخاسم از لای رونای خوشگلش به کصش‌برسونم همکاریم نمیکرد خستم کرده بود به زور نوک انگشتام رسید بهش ک دیدم ‌خیس خیسه فهمیدم بد جور حشریش کردم هر جور شده بود با هزار مکافات دستمو کامد رسوندم به کصشو شروع به مالیدنش کردم خیس خیس بود دستمم لای رون پاهاش داشت له میشد یعنی هم عذاب بود هم لذت اروم اروم ‌صدای نفساش بلند تر شد جوری که وسط نفساش یه اه ریزی میکشید دستمو در اوردم ‌له شده بود میخاسم شلوارشو اروم از پاش در بیارم ک دیدم خدش شلوار شرتو کشید پایین قمبل کرد سمتم دیگ مطما شده بودم ‌ک میخاد بهم بده ولی خب خسته کلافه عم شده بودم کیرم ک داشت شرتمو جر میداد در اوردم چسبیدم بهش سر کیرمو دستم گرفتم لای رون پاهاش دنبال سوراخش بودم ‌هیچ جوره پیدا نمیکردم ‌خیس خیسم بود هر جا فشار میدادم لیز میخورد تا خدش کلافه شد دستشو اورد پشتش کیرمو گرفت گزاشت دم سولاخش منم تا گزاشت اروم هل دادم تو خیلی داغ بودد کیرم داشت اتیش میگرفت توی اون کص گوشتی اروم شروع کردم عقب جلو کردن ‌خیلی خوب بود انگار تو بهشت بودم دستمو از زیر تیشرتش به سینه هاش رسونده بودمو تلنبه میزدم جوری که لا نفساش یه اهی میکشید من میترسیدم کسی بیدار بشه از یه جایی خسته شدم خدش شروع کرد عقبو جلو کردن منم از پشت سفت گرفته بودمش انقد کسش داغو خیس بود ک ‌دیگه داشت آبم میومد ولی دلم نمیخاس کیرمو از توی اون کص گوشتی بکشم بیرون سفت بغلش کردمو آبم با تموم فشار ریختم توش خدش فهمید دستشو اورد پشتش میخاس ب زور منو جدا کنه ولی من همشو خالی کردم توشو در اوردم خیلی خوب بود ولی شلوارش لای پاهاش پر از آب شده بوده هم خودش هم من منم که مث یه پَر سَبک شده بودم ‌میخاسم بیهوش شم دیگ بلند شد رفت دسشویی خدشو تمیز کرد (نیم ساعت تو دسشویی بود)بعد بدون هیچ حرفی امد، سر جاش خوابید منم ک دیگه بیهوش شدم ‌و این تازه یه شروع بود بعد اون ‌خیلی جاها کردمش که اگ ‌خوشتون امد اونم مینویسم…

نوشته: آرین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها