داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

همسرم مژگان

سلام اسم من ( مستعار )رش است و ۲۵ سالم هست و قدم ۱۷۸ اندام مناسب دارم و همسرم مژگان ۲۴ سال سن دارد با اندام خیلی سکسی سینه های بزرگ سفت کون مناسب گوشتی اما سفت و رنگ پوستش هم سفید با مو های مشکی قد ۱۶۸ میباشد
اولین بار است که داستان مینویسم اشتباهاتم را عفو کنید .
داستان از اونجایی شروع شد که من و خانمم قول رفاقت دادیم تا در هر زمینه چیزی را پنهان نکنیم مخصوصآ از فانتزی های سکسی هم را با یک دیگر شریک سازیم . این بود تا اینکه یک روزی در شرکت بیکار نشسته بودم و در اینترنت اینور اونور میرفتم و در گوگل چرت و پرت سرچ میکردم و بکبار با یک جی ای اف سه نفره که مرد میبیند و یک زن با دیلدو زن دیگر را میگاید سر خوردم و برقی به زهنم زد و من هم کاپی کردم و به همسرم ارسال کردم و پرسیدم نظرت چیست به این گونه رابطه ؟
بعد از چند دقیقه جواب پیامم را داد خیلی بی حرزه یی پرسیدم چرا جانم ؟ گفت هیچ .
شب شد رفتم خونه و شام خوردیم و رفتیم سر تخت باز هم پرسیدم ازش از جی ای اف که ارسال کردم بدت اومد ؟
گفت راستش نه .
گفتم پس چرا جوابی ندادی یعنی خوشت هم نیومد ؟
گفت نه دیوانه اصلآ بهترین و سکسی تذین فانتزی ام هم همین است .
پرسیدم کدومش اش ؟
گفت همین که مقابل تو با اون دختر ور برم
من براش گفتم تنها ور رفتن یا که اون دیلدو وسط هم در کار باشه ؟
جواب داد جونم خوب با اون ور رفتن خیلی سکسی و با مزه میشه
با شنیدن این منم راست کردم و پرسیدم عشقم اونجا که با دیلدو سکسی میشه میخای کدومش باشی اون که دیلدو به دست داره یا اونی که دیلدو را جا داده ؟
گفت راستش بگویم. ؟ گفتم بله
گفت اون که جا داده خیلی با حال تره اما تنها زمانی که تو باشی و ببینی .
این شب همینگونه گذشت و چند وقتی گذشت و بخاطر یک پروژه باید برای دو روز میرفتم به ازبکستان و چون کارمند با اعتماد ریس بودم دو روز دیگر هم مرخصی خواستم و که بشود ۴ روز یعنی یک هوا تبدیلی هم بشود. من هم همسرم را با خود ببرم و روز سه شنبه بود ساعت ۶ صبح باید به فرودگاه حاضر میبودیم . و تا فرودگاه یک ساعت بیشتر راه بود آماده شدیم چون هوا تاریک بود زیاد متوجه نشدم که مژگان چی پوشیده وقتی به فرودگاه رسیدیم و همه کار تمام شد منتظر پرواز بودم متوجه لباس های مژگان شدم. وای که چه میبینم. یک ساپورت خیلی نازک سیاه رنگ با تاپ سکسی سفید کوتاه که قسمت های پایین اش جالی بود که راحت میشد شکم مژگان را دید زد همراه با یک مانتو کوتاه پوشیده. گفتم مژگان این چیه پوشیدی
گفت خوب کشور دیگه میریم کجاش بده منم قهر شدم گفتم هیچ جاش
خوب پرواز شد و رسیدیم به تاشکند مرکز ازبکستان ساعت راس ۱۲ بود به هوتل رسدیم و بدون دوش گرفتن ماشین آمد به مژگان گفتم من میرم تو استراحت کن خوب یک اینور اونر رفتیم تا فردا شام کارم شد تمام دو روز دیگر بود تا دور بزنیم تاشکند را. شهر زیبای بود اینکه چی میپوشی هیچ کسی کار نداشت و مژگان هم خیلی از این موضوع استفاده کرده تا میتونست لباس راحت و سکسی میپوشید رفتیم تاشکند سیتی که یک پارک خیلی زیبا و بزرگ بود که بخاطر که اون روز بود که رقص آبشار میشد خیلی مردم اونجا آمده بودند و مژگان هم یک تاپ سرخ کوتاه پوشیده بود خود رو را که خم میکرد باسن اش معلوم میشد و رفتیم اون روز خودم متوجه میشدم که چندین بار کون مژگان دست مالی شد و حتی دو بار کسش هم شد منم که به فاز بی غیرتی زده بودم چیزی نمیگفتم و این باعث میشد که مژگان زیادتر تحریک بشه
تا اینکه از این پارک خارج شدیم و رفتیم به یک فروشگاه خیلی بزرگ که همه چی بود توش از سینما تا رستورانت و لباس و تتو همه چی مژگان گفت بریم میخام پرسنگ کنیم خیلی اسرار کردن و من هم قبول کردم و رفتیم به داخل مال پرسنگ هم بود اونجا رفتیم یک خانم خیلی زیبا با چشم های سبز و با قد بلند خیلی با روی باز استقبال کرد و من هم پکج وی ای پی را قبول کردم و به همین خاطر به یک اطاق خاص برد و در رو بست و از مژگان خواست اگر مشکل نداری لباس هات رو در بیار مژگان از من پرسید چی کنم من هم جواب دادم حال هم اونقدر تو حجابی نیستی که این و میپرسی
در بیار لباست رو .
او دختر پرسنگ هم خیلی سکس بود اما وقتی اندام مژگان را دید گفت تو خیلی سکسی استی
من کمی دور تر از اونها نشستم روی سندلی اونها با هم خیلی حرف زدن و بعد ها با حرف زدن خندیدن هم شروع شد کمی که گذشت دختره هم لباس های خود رو کم کرد و یعنی یک سوتین و یک نیکر داشت بس . کمی بعد مژگان صدا زد. رش ؛ گفتم جونم
گفت هرچه کنم آزادم اینجا گفتم بله آزادی هر چه میخای بکن
به فونم مصروف شدم که یک بار آواز مژگان اومد وای
سرم را بالا کردم که چی شده دیدم که دختره الماری رو باز کرده که چی میبینم تمام دیلدو به هر سایز و هر رنگ
هنگ کردم
دیدم دختر میگه مژگان انتخاب کن سایز اش را. مژگان هم که گیچ شده بود چون فانتزی اش. به حقیقت پیوسته بود چند دقیقه بعد دیدم که مژگان هم یک دیلدو ۲۵ سانت را انتخاب کرده و یک ۱۲ سانت را منم خاموشانه تماشا میکردم مژگان صدا زد رش تو مشکلی نداری گفتم. نه اما دو دونه را چی میکنی گفت ببین میدونی
دختره بعد خوردن سینه های مژگان شروع کرد به لیس زدن کس گوشتی مژگان و میگفت وای چی کسی گوشتی و مژگان هم کوس اونو لیس میزد که چند لحظه بعد دیلدو ۲۵ سانت را گرفته. به کوس مژگان می مالید و یکبار داخل کرد که چیغ مژگان همه اطاق را گرفت و معلوم بود دردش اومد و بعد آهسته آهسته چیغ هاش به ناله. تبدیل شد و دختره تلمبه زدن هاش تیز شد و بعد ۱۰ دقیقه تلمبه دیلدو رو از کس مژگان کشید و خورد ترش رو گرفت کرد تو کون. گوشتی مژگان خیلی درد احساس کرد چون اشک هاش اومد اما دختره گفت این کون گوشتی تو به این نمیشه باید یکی دیگه بگیرم رفت دیلدو همین سایز اما دراز اورد و کرد تو کون مژگان و دیلدو بزرگ رو گرفت با دست خود کرد تو کوس مژگان و تلمبه میزد به کون مژگان و مژگان هم شده بود خیلی حشری و داد میزد که بکن دم چشمان رش بکن تو کون و کوسم حدود ۱۵ دقیقه همطور بود تا که آواز مژگان لرزید و شل شد. و بعد پرس کرد کوس و سینه های مژگان رو و من که راست کرده بودم بعد پرسنگ کردم تو کون و کوس مژگان و دختره هم حسابی لیس میزد کیر من رو وقتی که بود توی کوس مژگان و یک کون حسابی کردم مژگان رو لباس ها رو پوشیدیم اومدیم هوتل روز بعد پرواز مان بود و اومدیم خونه.
ببخشید که خیلی زیاد نوشتم داستان های بعدی اگر میخواستید بنویسم و حتمآ کمنت بزارید ممنون .
دشنام دادن شخصیت شما را نشان میدهد

نوشته: رش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها