داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بهترین سکس با همسرم موقع حاملگی اش

سلام دوستان
من آرش هستم و همسرم شیما که هردومون 26 ساله هستیم.
من آدم فوق العاده هشری هستم ولی زنم خیلی سکسی نیست
سر همین قضیه هم همیشه مشکل داریم
من هی باید التماس کنم که شاید راضی بشه سکس کنه
بگذریم
میخوام خاطره یه سکس فراموش نشدنی با همسرمو براتون تعریف کنم
همسرم حامله بود و میلش به سکس خیلی خیلی کمتر شده بود , تقریبا 1 ماهی بود که اصلا سکس نداشتیم
بعد از یکی دو روز خواهش و تمنا اونم راضی شد که یه حال اساسی بهم بده
از اداره برگشته بودم خونه , خسته بودم که جلوی کولر خوابم برده بود , 2 یا 3 ساعتی بود که خوابیدم
که با نوازش همسرم از خواب بیدار شدم. دیدم رفتارش عوض شده و معلوم بود که حسابی اونم هوس سکس زده به سرش
خلاصه رفتیم توی اطاق خواب و روی تخت دراز کشیدیم
شروع کردیم به لخت کردن و مالوندن همدیگه
سینه های زنم 75 بود که با توجه به حاملگیش 2 سایزی بزرگتر شده بود و خیلی سفت
منم عاشق سینه های بزرگ هستم , افتادم به جون سینه هاش
با اولین زبونی که به سینه هاش زدم آهش بلند شد , و همین هم باعث شد که حشر من زیاد و زیادتر بشه
سینه هاشو با ولع خاصی میخوردم , گاهی اوقات هم یواشکی نوک سینه هاشو یه گاز کوچولو میگرفتم
بعد سینه هاش شروع کردم خوردن کسش که کاملا خیس شده بود , یه مقدار که کسشو خوردم دیگه تحمل نداشت و هی میگفت بکن دیگه … یالا بکن…
منم از خدا خواسته اطلاعات کردم و آرش کوچولو رو فرستادم بهشت موعود , اما چون خیلی وقت بود که سکس نداشتیم کسش باز هم تنگ شده بود و مجبور بودم که یواش یواش بکنم
داشتم از شق درد می مردم و دوست داشتم تا ته فروکنم توی کسش اما میدونستم که دردش میگیره
یکم که عقب جلو کردم یواش یواش کیرم جای خودشو باز کرد و شروع کردم به تلمبه زدن
برای خودم جالب بود با اینکه خیلی وقت بود سکس نکرده بودم و حشرم روی هزار بود اما 10 دقیقه ای به راحتی تلمبه زدم
که دیگه داد شیما در اومده بود که می خوام آبم بیاد
بسه دیگه کمرم درد گرفت
منم دیگه نزدیک بود که آبم بیاد کیرمو تا ته فشار دادم داخل و آبم رو که با فشار داشت میپاشید ته کسش رو خالی کردم اینقدر داشتم لذت میبردم که نمیتونستم چشمامو باز نگه دارم.
چند دقیقه ای هردومون توان صحبت کردن نداشتیم تا اینکه با قر قر کردن شیما که چقدر ایندفعه آبت زیاد بود ریخت روی تخت به خودم اومدم و دستمال آوردم و هرکدوم خودمونو پاک کردیم و رفتیم حموم و یه دوش حسابی گرفتیم.
ببخشید اگه بد بود اولین بارم بود که داستان مینوشتم.

نوشته: آرش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها