داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شب عالی با پسردایی

سلام عشقا دوست داشتم یکی از داستان هامو بگم براتون عشقی

من سنم ۲۰ قدم ۱۷۰ با وزن ۹۰ کیلو یکم تپل هستم پسر داییم سنش ۱۷ قد ۱۸۰ کیرش بزرگ کلفت

شب بود دلم شدیدا کیر میخواست با پسر داییم سکس داشتم ولی روم نمیشد بش بگم دوباره بیا تا اینکه قرار گذاشتیم پسر داییم بیاد خونمون البته تو پارکینگ یکم عرق بخوریم خلاصه شروع به خوردن که کردیم هم اون مست شده بود هم تو حال خودم بودم پسر داییم گفت سرتو بزار رو پام منم گزاشتم بعد چند دقیقه احساس کردم کیرش زیر سرم سفت شد ناخود آگاه از رو شلوار شروع به مالیدن کیرش کردم خیلی کیرش بزرگ خیلیی از رو شلوار کیرش گرم گرم بود زیپ شلوارشو که باز کردم سرش اومد بیرون یکم سر کیرش بوس کردم بعد کردم تو دهنم شروع به خوردن کردم باورم نمیشد که کیرش تو دهنمه هی میک میزدم عشق میکردم کیرش انقد بزرگ بود که نصفش رو میکردم تو دهنم تا ته حلقم میرفت بعد بلند شد گفت رو شیکم بخواب منم دراز کشیدم اولش کیرشو با دستش هی دم سوراخ بازی میاد یک ذره فشار داد دردم گرفت گفتم توش نکن گفت باشه لاپایی میزارم همینجوری که لاپایی داشت خودشو عقب جلو می‌کرد تف کرد رو کیرش چشتون روز بد نبینه یک دفعه یک فشار که داد کل کیرش تو یک صدم ثانیه رفت تو کونم یک دردی منو گرفت که نگو تا خواستم حرف بزنم گفت هیچی نگو چند لحظه وایسا الان عادت میکنی بعد ۲ دقیقه آروم آروم عقب جلو میکرد محکم فشار میداد آروم در می‌آورد یک لحظه وایساد قشنگ احساس کردم که از رگ های زیر کیرش آبش اومد کونم یک دفعه داغ شد همش رو ریخت توکونم حالا آبش که اومد همونجوری با کیر شق کرده تو کونم روم بیهوش شد کیرش آروم آروم تو کونم خواب رفت درآورد کیرش خیلی شل شده بود روشم کلی آب کیر ریخته بود از روم بلند شد یه گوشه پارکینگ لش کرد گفت بازبونت تمیز کن منم که از خدا خواسته شروع کردم قشنگ آب رو کیرش رو خایه هاشو فشنگ لیس زدم با این که کیرش به حالت خواب رفته بود شل بود ولی باد کرده بود خیلی هم عالی کیرش کرد تو شرتش از روبرت براش خوردم دست بردار نبودم شلوارشو کشید بالا منم کونم تمیز کردم شلوارمو دادم بالا بعد رفتیم خونه ما که به مادرش زنگ زد گفت خونه ما میمونه شب موقع خواب انقد کیرش رو مالوندم خوردم که به اندازه یک سال سیر شدم

نوشته: یه اشنا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها