داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بازگشایی پلمپ توسط پسردایی خشن

باسلام و عرض ادب داستانی که میخام تعریف کنم تقریبا دوهفته گذشته اتفاق افتاد که خلاصه عرض میکنم و این مورد هم قابل ذکره پلمپ نبود یعنی دفعه سوم بود دودفعه قبل هم توسط همین اقا بازشد ولی خب از پلمپ بودن هم کم نداشت چون تنگ و کم کارکرد هست …
خودم مبین ۲۲🍑و فاعل💪 که پسرداییم 🤭هست نزدیک ۱۷ سال کلاس ۱۰ اُم که بعد مدرسه اومد خونه ما که با هم بریم خونشون چون پدرمادرش نبودن و تنها بود .بعد رسیدنش باهم رفتیم…👬
تو راه گفت حوصلمون سر میره تو خونه چیکار کنیم؟ منم میدونستم چی میخاد گفتم نمیدونم با کامپیوتر بازی کنیم ؟ به بهانه های مختلف میگفت نه خسته ام نمیشه و حال نمیده منم چون میدونستم چی میخاد ولی روش نمیشه گفتم خب برو حموم بعدش بازی کن که خسته نباشی گفت حموم من طولانیه و الانم نمیشه تو تنها میشی دیگه دیدم ول کن نیست گفتم دوتایی میریم (یه موجی از خرذوقی درونش شکفت🥳) …
خلاصه ما رسیدیم خونشون کیف و لباس گذاشت یه لیوان اب خورد و نشست گفت بریم حموم ؟ گفتم حالا صبر کن دو دقیقه برسی!
نه خسته ام کمرم درد میکنه ( کمرش برای من درد میکرد😁😁) گفتم باشه بریم …(داستان با کمی اب و تاب میگم که میزان تحریک پذیری بیشتر باشه حال کنید نگید از خودش تعریف میکنه)
رفتیم رختکن لباسشو دراورد یه شرت ابی بلند فقط داشت منم دراوردم یدونه شرت اسلیپ هفتی زرد 🍑 قشنگ با چشمای ذوق زده به کون و رون شیو شدم نگاه میکرد چندبار خودشو زد بهم منم گفتم این که میخاد بهش بدم بزار از الان حال کنیم چرا اخرش سریع چهارتا تلمبه بزنه بره…!
گفتم چرا خودتو میزنی بهم راحت بیا بکن دیگه ( باخنده)! اونم با خوشحالی گفت خب از اول همینو بگو راحت شیم … گفت صبر کن الان میام رفت تو اتاقش یدونه جوراب ساق کوتاه سفید اورد گفت اینم بپوش
حالا نمیدونم تاثیرش تو کونی بودن چیه ولی این عاشقشه😁من پا کردم
کونم تو شرت زرد و ساق پای سفیدم تو جوراب قشنگ یه کونی زیبا ازم ساخت که این بچه هم فهمید من از اون کوچولویی که جلوم وصله نمیتونم استفاده کنم و فقط باید از کونم استفاده کنم …
یخورده زیر اب کف درست کرد از رون تا زیر کون تپلم کشید و کفی کرد شرت خیسم🩲 که رفته بود وسط کونم کشید پایین بعد جمعش کرد چسبوندش زیر کونم 🍑و یه سیلی محکم طوری که صداش پیچید زد و جوووون بلندی با شهوت گفت ،و بعدشم کون تپل و خیسمو کف زد منم تمام مدت رو به دیوار بودم و بدنمو قوس میدادم سمتش و غرق در حس مفعول بودن و لذتی که دستای یه بچه که الان اون باید زیرم بود و من میکردمش ولی الان داشت رون سفیدمنو لمس میکرد و با انگشت تو سوراخی فرو میکرد که خودش پردشو زده و الانم میخاد دوباره بازش کنه 🤤 ترکیب حس تحقیر و شهوت و لذت دادن… کیر قلمیشو که با کمی انحنای روبه بالاشو بیرون اورد که بقول خودش ۱۰سانت و نیم بود و سرخ و ابدار و حاضر و اماده برای فرو رفتن تو من🥺 یخورده که ور رفت گفت: خوابیده دوست دارم ولی اول ایستاده بعد بخواب منم مثل بردش بودم و ایستادم سمت دوش و خودمو برای باز شدن کونم توسط پسرداییم بعد یکسال اماده کردم😋 سوراخم ذوق ذوق کیر قلمیشو داشت « هنوزم بعد اینهمه نمیتونم نگاه کنم تو چشماش وقتی تلمبه میزنه نمیدونم حس بدیه!» / بخاطر همین پوزی که داریم بدون ارتباط چشمیه/ همینطور به پشت بودم دوتا دست اومد پایین شکمم تو گودی رو گرفت یکم به سمت خودش کشید و کیرش و جلوی سوراخم نگه داشت یخورده با سرش فشار داد بازی میکرد ، تو همین حین گفت دوس داری تا ته یهو بکنم تو کونت پاره بشی ؟ من چیزی نگفتم نگاش کردم🥺میدونستم اینکارو نمیکنه چون بهش نمیدم … گفت اماده شو شروع میکنم الان… یهو یه میله داغ و سربالا اروم از تو سوراخم اومد تو همینطور تا وسطش اورد اخ که چه حالی داد حسشو بخام بگم عالیه 🤤 یه آی با ناله گفتم و شهوتش بیشتر کردم یخورده نگه داشت که عادت کنه سوراخم و دردم نیاد یکم کف تو ظرف گرفتم ریختم رو کمرم سر خورد سمت کیر قرمزش که نصفش تو خودم بودم گرمای کیرش کامل حس میشد خاستم دوطرفشو باز کنم که بزنه گفت باز نکن میخام وسط گوشت کیرم رد میشه حس کنم تا میره تو سوراخ ، تقریبا دیگه اماده بود سوراخم
گفتم بزن تا خایه هاش که از گرمای حموم اویزون بود تو سوراخم بود
و چسبید بهم کامل فشار داد و اروم اروم تقه خوردنم شروع شد موهای لختم که بلند شده بود از پشت ریختم تو صورتم و با هر ضربه جلو عقب میشد همینطور که موشک سربالاش رفت وامد داشت چین دور سوراخم کامل دورشو گرفته بود و با هر بار رفت و امد مثل کص، دور سوراخم از شدت تنگی به همراه کیرش جلو عقب میشد …

قسمت اول رو توضیح دادم ببخشید طولانی شد و وقتتون گرفته شد داستانم کوتاه تر بود ولی با اب و تاب گفتم قشنگ تر بشه شاید نیم ساعت کلا بودیم ولی خب من یسری شاخ و برگ اضافه کردم جهت زیبایی داستان … اگر مورد پسند بود بگید تعریف کنم ممنون.

نوشته: مبین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها