داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لذت واقعی زن بودن

حدود 52 سالمه… 35 ساله شوهر کردم… که 12 سال ازم بزرگتره. خانواده مذهبی بزرگ شدم…البته بیسواد وخرافاتی…بماند در خانواده شوهری زندگی کردم که بمانند اکثر مامان های جوونها الان… فقط محارم موهامونو دیدن… من خیلی امل و حساس بودم. . جلو پسربچه های 9ساله به بالا رو میگرفتم… خونه هامون جنوبی و حیاط دار وشخصی بود همسایمون هم همینطور… پسربچه 15 ساله داشتن. حموم ما پشت طبقه بالا که پشت بوم بزرگ داشت و شوهرم دورتادورشو ایرانیت کشیده بود… 36 ساله و بچشم خواهریتون زیبا و توچشم بودم. غروب بود حموم میکردم. یک لحظه چشمم به طرفی خورد. داداش دوستم که 15 سالش بود رو دیدم که یواشکی از خونشون منو نگاه میکرد… وای حالم بد شده بود… میلرزیدم… طوری که شبانه به خواهرش که همسن من بود گفتم حالشو بگیره… ولی این پسرتا22 سالگی به روشهای مختلف اندامم منو میدید و اینو بگم عزیزان… خانمها تو هر سنی… در شرایط خاص هرکار میکنن… طوری که خواهرشوهرم که هزارتا قسم داشتن روش… البته فقط من متوجه شدم که چندبار رابطه داشته… و الانم 70 سالشه و مریم مقدس هم هست. خودمم اگه شرایطش و باشخص معتمدش بود حنما سکس میکردم. اینو گفتم که چه دختر و مخصوصا پسرها اگه هدفتون سالم و عاشقانه ومعتمد باشه ارزش داره وگرنه جنده بودن مرد وزن نداره… قربونه شوهرم که ماشالله 35 ساله شب جمعه هاش ترک نشده… قربونه مامانهای خوشگلتون که باباعشق به پدرانتون دادن

نوشته: حرمت

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها