سلام دوستان عزیزم من مهران هستم از یزد این خاطره دوممه که مینویسم من فقط به پسر حس دارم گی هستم اونم فاعل بریم سراصل مطلب ترم ۱ بودم یه پسره که هم ورودی من بود اینقدر ناز و سفید بود همه دنبالش بودن تو دانشگاه که نکنه بتونن ترتیبشو بدن ولی نمیتونستن محل نمیداد منم که درس خون مجبور بود بیاد سمتم اخه درسش ظعیف بود با کم محلی م جواب ندادن جذب خودم کردمش هی اینستا تلگرام همه جا پیام میداد بیا بریم بیرون قهوه خونه کتابخونه هرجا چند باری باهاش رفتم تو قهوه خونه از حرفاش و رفتارش معلوم بود دوستداره بده آخه همیشه جوری لم میدادتو قهوه خونه که کون گندش سمت من باشه منم که حشری شق میکردم اونم نگاه میکردو میخندید منم قند تو دلم اب میشد که میخواد بده یه روز قبل از امتحانه میانترم گفت بیا خونمون باهام کارکن رفتم خونشون با خانوادش سلام پ احوالپرسی کردم رفتیم تو اتاق اونم فقط با یه تیشرت و یه شلوارک سفید بدون مو سکسی وای یادم میاد شق میکنم من که شق کرده بودم اونم فهمیده بود گفت این چیه گنده شده گفتم خوراکیه گفت میخورمش منم معطلش نکردم درش اوردم گذاشتم جلو دهنش گفتم بخور اونم گفت چشم گذاشت دهنش و یه ساک مشتی زد بلند شد درو قفل کرد من و خوابوند یه لب محکم گرفت منم لباسش و در اوردم گفتم شلوارک و شورتش دربیاره در اورد وای نمیدونی یه کون گنده سفید بدون مو جوووووون گفتم میخوام کونتو بخورم برات کونش و گذاشت رو دهنم میخوردم براش اونم برام ساک میزد اینقدر سوراخش و خوردم که نزدیک بود ابش بیاد گفت بسته خودش کیرم و تنظیم کرد دم سوراخش و نشست روش اروم اروم همش و جا کرد یه جوووون من گفتم یه جوووونم اون گفت دوتایی داشتیم لذت میبردیم چون اتاقش طبقه ی بالای خونشون بود صدامون پایین نمیرفت کسی هم مزاحممون نمیشد اخ که یه بیست دقیقه ای کردمش اول که خودش روش بود بعدش به پهلو خوابودن کردمش بعدش پاهاشو دادم بالا میکردمش و همزمان لبای نازشو میخوردم که یهو ابم پاشید توش یه جوووون گفتم و ریختم توش اونم کونش داغ شد حال کرده بود خوابیدم روش و لباشو خوردم وای چه لبایی نمیدونی که اووووووم بعد از رفتنم پیام داد خیلی خوب کردی تا حالا هیشکی اینجوری من و نکرده بود خواهش میکنم بازم بیا من و بکن منم که از خدا خواسته هفته ای دوبار میکنمش هر روزم کونش گنده تر میشه از بس اب میریزم توش.
نوشته: مهران یزدی