داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لذت زن بودن

سلام
داستانی که دارم واستون مینوسم کاملا واقعی هستش
اسم من آناهیتاس( اسم زنونم) مث خیلی از زنونه پوش های دیگه منم از وقتی به سن بلوغ که نزدیکتر میشدم این حس توو وجودم بیشتر میشد
خب تا ۲۰ سالگی از لباسای مامان برمیداشتم و‌میپوشیدم تا اینکه اولین لباس خودمو خریدم
حس خیلی عجیبی بود که وارد مغازه لباس زیر زنونه بشی و‌ خرید کنی، داخل مغازه مث خونه رویاهای من میمونه
روز به روز‌ این حس بیشتر میشد تا جایی که من همه شورتای پسرونمو ریختم دور و همیشه شورت زنونه میپوشیدم،
تا ۲۳ سالگیم این حسم مخفی بود ولی همیشه حس میکردم یه چیزی کمه و خب دوست داشتم یکی حسمو بدونه و با این اسم پیج اینستا درست کردم و شروع کردم به اشتراک گذاشتن عکسام کلی زنونه پوش جدید شناختم و خیلی چیزا یادگرفتم تا اینکه یه روز یه پسری به اسم هادی بهم پیام داد، به نظر خیلی با شخصیت میومد و البته خوشتیپ هم بود و بدن درشتی داشت یه مدتی باهاش چت میکردم و خب کم کم ازش خوشمم میومد ولی از سکس میترسیدم همیشه و نمیتونستم به کسی اعتماد کنم ولی خب همیشه دوست داشتم این حسمو توو بغل یه مرد تکمیلش کنم، واسش زنونگی کنم و پیشش حس کنم که واقعا یه زنم
با هادی ۶ ماهی میشد که چت میکردم و حس خوبی بهم میداد تا جایی که منو متقاعد کرد که قرار بزاریم، هیچوقت اون شب یادم نمیره، آخر هفته میدونستم که خانوادم خونه نیستن و بهترین فرصت میتونه باشه و دعوتش کردم خونمون
از روز پنجشنبه صبح که بیدار شدم مشغول حاضر شدن بودم تا اینکه شب شد و من یه لگ ساپورتی کرم رنگ با یه تاپ قرمز تنم بود و خب کاملا آرایش کرده و منتظرش بودم البته حسابی استرس داشتم
زنگ خونه زده شد و هادی اومد وقتی منو دید باورش نمیشد من یه پسر باشم من خیلی خجالت میکشیدم ولی اون سعی داشت منو آروم کنه
نشستم بغلش و یکم قلیون کشیدیم و شروع کرد به مالیدن کونم و ازم لب میگرفت تا اینکه جفتمونم حشری شده بودیم من رفتم اتاق و یه بادی توری پوشیدم واسه سکس و وقتی برگشتم پیشش دیدم هادی کاملا لخت شده و با اون کیر شق شدش منتظر من بود دهنم با دیدن کیرش آب افتاده بود اومد سمتم و دستمو گرفت بردش اتاق
شروع کردیم به لب گرفتن و مالیدن هم و من که طاقت نداشتم سریع رفتم سراغ کیرش و شروع کردم به ساک زدن حس خیلی خوبی بود واقعا ، بعدش شورتمو از پام درآورد و شروع به لیسیدن سوراخم کرد خیلی داغ شده بودم دلم میخواست زودتر منو بکنه
تا اینکه خوابید رو من و پاهامو دور کمرش قلاب کردم، کیرشو دم سوراخم حسش میکردم و ازش خواستم تا بکنه
کیرشو فشار داد داخل سوراخم، یه حس سوزش و درد بهم دست داد ولی جذاب بود چون از این که یه مرد رو توو وجودم حسش میکردم واسه من نهایت لذت زنونگی بود. میتونستم سانت به سانت کیرش رو حس کنم و شروع به تلمبه زدن کرد، صدای تلمبه زدنش قشنگترین ملودی دنیا بود اون لحظه و صدای آه و ناله من کل خونه پیچیده بود بعدش ازم خواست تا داگی بکنه، پوزیشنی که البته من خیلی دوسش دارم و خب توو همون پوزیشن هم آبشو روی کمرم ریختش، من انقدر شل شده بودم که نمیتونستم تکون بخورم
اون شب سکسمون خیلی طولانی بود البته بیشترش مشغول عشق بازی بودیم و این واسم جذابترش میکرد
صبح که توو بغلش بیدار شدم حس عجیبی داشتم
حالم خیلی خوب بود و پاشدم دوباره آرایش کردم و یه تاپ و دامن پوشیدم و صبحونه آماده کردم
بعد صبحونه ما دوباره سکس کردیم و من بهترین اخره هفته ی زندگیمو گذروندم و بعد گذشت ۴ سال از اون تاریخ همچنان با هادی دوست هستم هرچند که خیلی کمتر میبینمش ولی دلم بازم اون شب رو میخواد
امیدوارم حوصلتون سر نرفته باشه
و اینکه این اولین داستان واقعی من بود که مینوشتم

نوشته: آناهیتا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها