حدودا ۱۲ یا ۱۳ سالم بود
با فامیلمون همیشه لاپای هم میزاشتیم
اکثر اوقات یا اون شب خونه ما میموند یا من میرفتم شب خونه اونا
ولی بیشتر اوقات حامد میزاشت لا پام
من و حامد هم سن همیم
با اینکه ۱۲ سالمون بود، ولی کیر حامد خیلی بزرگ بود
اونموقع نزدیک ۱۵ سانت بود
الان میفهمم واسه جثه اونموقعمون سایزش گنده بوده
خواب کیر جفتمون تقریبا یساز بود ولی شق میشد مال اون بزرگتر بود
کله کیرش مثل قارچ بود و خود کیرش مثل کباب پهنه
اونموقع ها فقط در حد لاپایی بودیم
من خودمم بیشتر دوست داشتم حامد بکنم تا من اونو
ظهر ها که میخوابیدیم کیرشو میگرفتم دستم و باهاش بازی میکردم
عاشق کیرش بودم هم پهن بود هم کلش دوبرابره کیرش بود
یک شب که خونه ما بودیم کنار هم خوابیده بودیم
کیرشو گرفته بودم دستم داشتم باهاش ور میرفتم
منتظر بودیم همه خوابشون ببره
یادمه تازه چند ماهی بود که یخورده آب منی از کیرامون میومد
هی تو مشتم تف میکردم و شرو میکردم واسش جق زدن
با انگشتم سوراخ کیرشو لمس میکردم و حال میکردیم
حامد برگشت رو به من و گفت پشتتو کن
منم برگشتم شلوارمو کشیدم پایین و کونمو دادم عقب
حامدکیرشو گذاشت لا پام
منم پاهامو به هم فشار دادم تا کیرشو قشنگ لمس کنم
چندبار عقب جلو کردیم بعد حامد کیرشو کشید بیرون از لاپام
سرمو برگردوندم دیدم داره تو مشتش تف میکنه بماله رو کیرش
منم تف خودمو مالیدم لا پامو دم سوراخم
تا اون شب فقط لا پای هم گزاشته بود
کیرشو گذاشت لا پام
لیز بود و راحت عقب جلو میشد
منم خودمو عقب جلو میکردم
خیلی داشتم حال میکردم
همینجور که جفتمون عقب جلو میکردیم یکدفعه کیرش با اون کله گندش رفت تو سوراخ کونم
واااای چه حال بدی بود انگار برق گرفته بودم
یک سوزش عجیب و ناجوری بهم دست داد
بهمراه درد
احساس کردم یجای از سوراخ کونم پاره شد
خودمو سریع دادم جلو و کیرش از توش اومد بیرون
دستمو گرفتم رو سوراخم و محکم فشار میدادم
پاهام سیخ شده بود
دردش آروم نمیشد
چشام پر اشک شد
آه‌ه‌ه‌ه‌ه
حامد گفت چیشد؟
گفتم سوختم حامد
چند دقیقه ای گذشت کمی آروم شدم
حامد گفت برگرد
گفتم برو کونده دردم گرفته چیرو برگردم
گفت برگرد
گفتم برو بابا
گفت باشه و پشتشو کرد بهم
من هنوز درد داشتم ولی خیلی کمتر
چتد دقیقه که گذشت و آرومتر شدم رو شکم خوابیدم و شلوارم رو کشیدم بالا
حامد گفت بهتر شدی؟
گفتم آره ولی خیلی درد داشت
گفت الان درد نمیکنه
گفتم یخورده توش درد داره ولی چیزی نیست
اومد کنارم و کیرشو چسبوند به پهلوم
گفت شلوار پاته که
گفتم اره دیگه
گفت دربیار
گفتم بزار یشب دیگه
گفت دربیار فقط میزار لاپات
خودمم کم کم داشتم حشری میشدم
اصلا مقابل کیرش هیچ اختیاری نداشتم
گفتم اوکی
پشتمو کردم بهش شلوارمو درآوردم
گفت رو شکم بخواب بیام روت بخوابم که باز در نره بره توش
گفتم وایسا
بلند شدم رفتم تو پذیرایی مطمعن بشم همه خوابن
برگشتم سرجام
شلوارمو درآوردم
رو شکم خوابیدم
حامد رو پشتم نشت
با دستاش لای کونم باز درد و تف انداخت
سوراخ کونم مود مود میکرد
حامد خوابید روم
گذاشت لای پام
یخورده تلمبه هی خودشو میداد بالا با دستش کیرشو میگرفت میمالید رو سوراخم
گفتم حامد نکنی
گفت باشه
هی میمالید رو سوراخم باز میزاشت لاپام
یهو گفت، آروم آروم میکنم تو
داد نزنی همه بیدار بشن
گفتم حامد دردم میگیره
گفت کوسخول آروم میکنم
دردت گرفت بگو
خودمم یجورای کونم میخوارید
هیچی نگفتم
حامد سرشو اندازه یک ی دو سانت آروووم میکرد تو در میاورد
میکرد در میاورد
باز تف زد
کونم خیس خیس شده بود
باز اروم آروووم میکرد یخورده تو در میاورد
هنوز کلاهکش کامل نرفته بود توش
بعد آرووم کرد تو تا اینکه یکدفعه احساس کردم یچیزی مثل توپ پینگ‌پنگ رفت تو کونم
کلاهکش از حلقه سوراخم رد شده بود
واااااااااای چه حال عجیبی داشتم
هم کمی درد بود هم لذت
گفت درد نداری؟
گفتم خیلی کمه
گفت پاهاتو از زانو بلند کن
پاهامو دادم بالا پاهاشو زیر زانوهام قفل کرد
دستاش رو از زیر بغلم رید کرد پشت گردنم بهم قفل کرد
جوری که نمیتونستم تکون بخورم
بعد اروم آروووم تا ته کرد توم
از شدت درد و لذت حالت تهوع بهم دست داده بود
آروم آروم تا نصفه میکشید بیرون بعد تا ته میکرد توش
ناخداگاه از چشام اشک میومد ولی حس گریه نداشتم
بعد دستش رو آزاد کرد از پشتم و پاهاش رو هم آزاد کرد
دستاشو گذاشت کنارام و کمی از روم بلند شد
دیگه راحت داشت تلمبه میزد
منم شکایتی نداشتم
داشتم لذت میبردم
شاید حدودا ۱۰ دقیقه همونجوری بودیم
هنوز احساس تهوع داشتم
حامد هم ول کن نبود
اینقدر کرد که آبش اومد
همونجوری روم خوابید
لعنتی کیرش داشت میخوابید و آروم سر میخورد از کونم بسمت بیرون
کله کیرش گنده بود و هنوز تو کونم مونده بود
گفتم نمیخوای بلند بشی
گفت نه
گفتم جان حامد بلند شو
گفت وایسا یدقیقه
چند دقیقه گذشت
دیدم داره باز خودشو تکون میده
گفتم چیکار میکنی
تند تند نفس میکشید
احساس کردم کله کیرش داره باز میره داخل تر
یک دفعه بازم راست کرد
اینبار احساس کردم گنده تر شده
داخل سوراخم باز احساس سوزش کردم
گفتم حامد بلند شو دیگه
هیچی نگفت و باز تلمبه زد تلمه زد تلمبه زد
هیچکاری نمیتونستم بکنم جز اینکه لذت ببرم
اینبار شاید بیست دقیقه طول کشید تا ابش اومد
واسه اولین تجربم خیلی زیادی بود
قشنگ اعماق سوراخم درد داشت
چند لحظه که گذشت و کیرش خوابید از روم بلند شد
احساس بدی داشتم
لاپام خیس خالی بود
سوراخم بازه باز شده بود
توشم میسوخت
حس هیچ کاری رو نداشتم
بدنم درد میکرد
حامد گفت حالت خوبه
گفتم بگیر بخواب خوبم
چند دقیقه گذشت بعد بلند شدم خودم با شلوارم تمیز کردم و شلوارم رو انداختم تو کمدم
یه شلوارک برداشتم پام کردم
راه رفتنم سخت شده بود
احساس میکردم دستشویی بزرگ دارم
رفتم دستشویی و خودمو شستم
سوراخم میسوخت
برگشتم سرجام و سعی کردم بخوابم
فکر این اتفاق از ذهنم خارج نمیشد
نمیتونستم درک کنم چه اتفاقی برام افتاده
کم کم باهاش داشتم کنار میومدم
بخودم میگفتم ، خودت همینو میخواستی پس اوکیه دیگه
خودمو آروم کردم و سعی کردم بخوابم
غافل ازینکه اون شب کلا مسیر زندگیم رو عوض کرد
ح
۱۳۷۶
نوشته: خودم