داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

علی بچه باز

سلام دوستان من تابحال چندتا استان نوشتم ولی نمی‌دونم که چاپ شده خوندین یانه اسمم سعید هستش و العان ۴۷سالمه و این داستان واقعی رو که می‌خوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به ۲۰سالگیم
یک علی آقایی توی محلمون داشتیم که کامیون داشت و لوازم منزل رو هم داخل شهر و شهرستانها و کل کشور میبرد و این علی اقا حدودن اون موقع ۴۵ یا۵۰ روداشت موهای کم پشت و سفید تقریبا لاغر.
از دوستانم شنیده بودم که این علی آقا خطرناکه و هیچ وقت تنها پیش اون نباشین و از اون دوری کنید و بعدش از بروبچها خیلی شنیده بودم که قصد تقه زدن فلان کس رو داشته .
خلاصه یکروز که ازسرکار برمیگشتم خونه سرظهر دیدم توی محله درخونه حاج علی شلوغه و همسایها همه جمع شدند و سروصدای عجیبی هستش یکی از رفقارو دیدم گفتم چی شده گفت هیچی فلانی باعلی اقا رفته شهرستان ظاهرا توی راه ترتیب طرف رو داده اونجا که نتوانسته حرفی بزنه اما همین که رسیده اینجا خلاصه از خجالت علی آقا درآمده خخخخخخخخ
عجب آب روریزی خخخخخخ اونم پیش زن و بچه آدم و با داشتن پسر و دختربزرگ وایی .بگذریم
یک روز بعداظهر تابستون که میخواستم برم سرکار و از اتوبوس جاموندم و دیرشده بود خیلی از این وضعیت ناراحت بودم که یکمرتبه فرشته نجات از راه رسید و حاج علی اقا با کامیونش از راه رسید و ترمز کرد سرش رو جلو اورد و گفت کجا گفتم هیچی بابا میخوام برم سرکار و از اتوبوس جاموندم دیرمم شده گفت بیابالا دل به دریا زدم آخه هم هواخیلی گرم بودوهم دیرم شده بلااجبارسوارشدم سلام کردم و نشستم ولی آقا راه افتاد گفتش دارم میرم گاراژ که بارنامه بگیره بعدش با بزنه برای یزدازمحل گاراژ تامحل کارمنم راهی نبود خوب کمی از استرس دیررسیدن ازکم شدولی حاج علی اقاروچکارکنم ومنم که سست کون مست دل به دریا زدم و گفتم با آباد
خوب اقاسعید چه خبرها چکارمیکنی کجا هستی خبری ازت نیست گفتم خبر سلامتی علی آقا خبرها دست شماست یک پوزخندی زد و گفت توکه همش دنبال کار هستی حداقل به خودت یک استراحت بده بیا با من یک مسافرتی شهری شهرستانی گفتم علی اقا یک ادم کارگر باید کار بکنه و گرنه کلاهش پس معرکه س که سری تکان دادا وگفت خوب ازدوست دخترات چه خبر گفتم دوست دختر کجا بود علی آقا به شوخی گفتم ما خودمان کلی دوست دوختر هستیم که زد زیر خنده و گفت من میمیرم واسه همچین دوست دختری منم که این حرف رو شنیدم گفتم علی اقا من درامانم خطری مرا تهدید نمیکنه باز خندید و گفت نه نترس بشین سرجات سر ماشین رفت داخل یک گاراژی که سروتهش معلوم نبود و چنتا کامیون هم پارک شده بودن ماشین و پارک کردوگفت شنیدم اهل حال هستی گفتم از کجا شنیدی گفت خلاصه دیگه و دستشوگذاشت روی کیرم که اینم بی جنبه زودسیخ شدگفتم بابا داره دیرم میشه و حال غرغرکردن صاحبکارو ندارم گفت بیخیال کاروهمینجوری کیرم ومیمالیدحشری شدم وکونم به مدمدافتادطاقت نیاوردم رفتم تخت عقب ماشین دراز کشیدم شلوارموکشیدپایین کمی باکیرم بازی کردومنو چرخوندسرشولای کون سفیدنرمم کردوشروع به لرزوندن کردچنددقیقه بعدیک تف گنده انداخت روی سوراخم شلوارموکشیدپایین وسرکیرشوگذاشت دم سوراخ کونم بایک فشاردادرفت داخل جون گرمای کیرش توی کونم چه لذت بخش بود شروع به تلم زدن کرد۱۰ دقیقه طول نکشیدابشوریخت توی کونم باتوجه به اینکه آبش آمده بود ولی هنوز کیرش توی کونم سیخ بود که شروع کردم به چریدن کونم همینطور که کیرش توی کونم بودظرف یک ربع دوباره آبش آمدکه دادش به هوارفت آخ دوباره ابم امددهنت سرویس وازاین حرفهابه خودم اومدم ای وای کارم دیرشدسریع شلواروکشیدم بالا وخودموجمع وجورکردم خداحافظی کردم وازماشین پریدم خودموبه محل کارم رسوندم دیدم ازشانس من هنوز صاحبکارم نیامد و نفس راحتی کشیدم

چندبار دیگه با حاج علی اقا سکس داشتم که اگه دوست داشتین انوها رو هم تعریف میکنم به امید سلامتی تمامی دوستان

نوشته: سعیدخوشگله

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها