سلام
من چندتایی داستان نوشتم و اگر یادتون باشه با اسم پسر عمم منو از کون کرد نوشته شدن که 5 قسمت بودن
اول یک خواهشی دارم از اونایی که میخونن و آخرش جقشونو میزنن بعد فحش میدن که کوس شعر بود داستان
همین الان میگم این داستان کوس شعره برای تویی که میخوای آخرش فحش بدی پس نخون و اگر خوندی فحش دادی بدون خواهرمادرتو بهم پیوند میدم البته از بقیه دوستان عذرمیخوام و دلیل این حرف منو مطمئنم می‌فهمن و منظورمو خودشون میدونن که با کیا هستم
خوب بریم سر داستان
من این داستانو از پسر عمم که جدیدا از شهرستان بعد 3سال تقریبا برگشته دارم براتون میگم و مطمئنم ذره ای توش اغراق نکرده چون اهلش نیست و اگر برای اولین باره دارین داستانای منو میخونین بهتون پیشنهاد میکنم برین داستان‌های پسرعمم منو از کون کرد 1 تا 5 رو حتما بخونین و لایک کنین
طبق حرف پسرعمم اون بعد از اینکه از اهواز رفت شهرستان تو اون شهر با یک آقایی دوست میشه بهتون گفته بودم پسرعمم خیلی قیافه جذابی داره و خوش هیکله و از اونجایی که اهالی اون شهرستان که اسمشو نمیگم که سو تفاهم پیش نیاد اهل عشق بازی با پسرا هستن یعنی عاشق اینن که یک پسر خوشگل رفیق باشن بهشون میگم جمال باز فکر کنم و تو فکر چیزی هم نیستن
اونجا با یک آقایی که از خودش 9 سال بزرگتر بود رفیق میشه اون آقا اسمش رضا بود و صاحب 3 تا بچه که یک جفت دو قلو و یک تکی که همشون پسر بودن بود و به علی خیلی علاقه داشت بچه ها‌ای دوقلوش حدود 13 سالشون بود و اون یکدونه آخری 9 سال انگار کار این دوست علی زنبور داری بود و تو کارش موفق بود اما یک مشکلی داشت اینکه زنش مشکل دار بود و حتی بچه آخرش مطمئن نبود از خودش و علی میگفت من حتی میدونستم پدر بچه آخرش کیه ولی اصلا به روم نیوردم و خود علی اولش بخاطر زن این رضا باهاش دوست میشه که ردیفش کنه اما زنه از ترس اینکه یک چیزی دست شوهرش بده اصلا نزدیک علی نمیشد حتی باتلاشهای علی اما انگار اوایلش خیلی میخواست و علی یکم عقب جلو کرده بود تو رفتارش و اونم دیگه کشیده بود از علی عقب
خلاصه یک مدت این رضا به مشکل مالی میخوره و به علی میگه باید حتما 10 تا از کندوها رو امروز بفروشم مگرنه بدمیشه پول نیاز دارم علی هم میگه خوب بیا من میخرم ازت کندوهارو ولی باید خودت برسی بهشون چون من وقت ندارم اونم میگه باشه یک مدت بعد علی سمت خونه خودشون که یک باغی هم جفت خونشون بود دوتا بچه های دوقلو رضا رو میبینه که دارن با یک پسر دیگه همدیگه رو انگشت میکنن و شلوارشونو کشیدن پایین گوشه باغ و هی کیرشونو میخوان بکنن تو کون همدیگه و علی هم ولشون میکنه چون باید میرفت سرکارش که به حال خودشون باشن
بعد یک مدت دیگه علی کندوهارو خریده بود و هرزگاهی میرفت سمت کوه که به کندوها و این دوستش سر بزنه یک روز که میره اونجا انگار رضا دوتا بچه های دوقلوش رو هم برده بوده اونجا و جایی که کندوها بودن از شهر یکم دور بود و علی با موتور رفته بود. و رضا بهش میگه علی پیش بچه ها باش من با موتور برم یک سر تا بازار وسیله بخرم بیام که حدود 2ساعت طول می‌کشید رفتنو اومدن اون مسیر
علی هم میگه باشه و رضا سوار موتور میشه میره
علی اولش دراز میکشه با گوشی شروع میکنه ور رفتن که یکی از بچه ها میگه بازی داری تو گوشیت علی هم میگه آره براش بازیو میزاره و خودش میگیره یک چرتی بزنه بعد چندلحظه بلند میشه میگه گوشی رو بهم میدین یک پیام بدم بهتون برش گردونم که میبینه انگار نمی‌خوان گوشی رو بدن علی هم میره جفتشون گوشی رو بگیره که میبینه دارن فیلم سوپر نگاه میکنن
علی چیزی بهشون نمیگه و فقط میگه خوشتون اومده از این فیلما اونا چیزی نمیگن بعد علی میگه به باباتون نمیگم خیالتون راحت بگین خوشتون اومده فیلمای زیادی دارم با عکس براتون بزارم نگاه کنین اونا هم با خنده و سر علامت رضایتو میدن علی هم براشون شروع میکنه فیلم گذاشتن و میگه خوشتون میاد اونا هم که روشون باز شده میگن اره علی میگه بیاین یک کاری کنیم اونا میگن چیکار میگه من عکس بهتون نشون میدم هرکدوم تون تونست خودشو شبیه اونا کنه برندست اونا هم قبول میکنن و عکس یک دختر که با دامنه رو نشونشون میده اوناهم تو چادر شلوارشونو در میارن و یک چادر یا پارچه میپیچن دور خودشون بعد علی بهشون امتیاز میده و میگه حالا بزار ببینم کدومتون بهتر بلده مثل اینا اینکارا و انجام بده اونا که از قبل اینکاره بودن وفهمیده بودن قضیه رو قبول میکنن قبلش علی میگه اول شورتتو دربیار دودولتونو ببینم و اونا در میارن علی بهشون میگه چقدر کوچیکه مال شما میخواین مال منو ببینین اوناهم میگن اره علی کیر خودشو که خوش تراش ترین کیر دنیاست بنظر من و میخوام عکسشو بعدا براتون بزارم ببینین که حرفم حقیقته بهشون نشون میده و اون دوتا دهنشون باز میمونه که چقدر بزرگه علی هم میگه میخواین مال شما هم بزرگ بشه مثل این اونا هم میگن اره بعد میگه خوب دو تا بالشت بیارین یکی بزارین زیر سرتون و یکی زیر کیرتون و بخوابین رو شکم ولی نوبتی اول یکیتون بره بیرون مراقب باشه هروقت اونیکی رو صدا زدم بیاد تامثل فیلم ما هم اونجوری کنیم اول یکیشون میاسته که کنجکاوتر بوده ببینه قراره چی بشه
اونایی که زنبور داری کردن میدونن تو چادر زنبوردار همچیز گیر میاد
علی وازلین میزنه اول به لاپایی اونیکی که اسمشو میزارم اینجا محمد و اونیکی رو میگم مهدی چون علی گفته اسمشونو ننویسم
بعد میکنه لاپاهاش وکیرشو میزاره بین پاهای اون واروم شروع میکنه عقب جلو کردن بهش میگه پاهاتو جفت کن که حال کنی توهم اونم همینکارو میکنه بعد کم کم میخوابونه رو به بغل و دستشو میزاره دور کیر محمد و براش اروم کیرشو میماله و دوباره لاپایی میکنه بهش میگه خوشت میاد میگه آره علی هم میگه خوب بزار یکم بیشتر حال کنیم اون داداششم صدا میزنه که اسمش مهدی بود میگه بیاد بخوابه و اونم یکم لاپایی میکنه بعد میگه انگشتتو وازلین کن بکن تو سوراخ محمد وخود علی هم همینکارو با سوراخ مهدی میکنه همزمان حدود 15 دقیقه اینکارو میکنن تا سوراخشون جا باز کنه و بعد به محمد اینبار میگه تو برو نگهبانی بده و محمد با زور میره چون میخواست اول اون اینکارو کنه بعد مهدی رو میخوابونه رو به بغل بدنشو لمس میکنه و دست میکشه به سینه‌اش و کیرشو میماله و بعد سوراخشو تندتند انگشت میکنه بعد کیر خودشو وازلین میزنه میزاره نوک سوراخ مهدی بهش میگه چون بار اولته یکم درد داره ولی بعدش فقط حال میکنی اونم میگه باشه شروع میکنه گردن مهدی رو خوردن و آروم با سر کیرش با سوراخ مهدی بازی میکنه
قبلا بهتون گفتم علی استاد تو اینکار و کسی مثلش ندیدم بدون ذره ای درد سوراخ طرفو باز کنه
خلاصه کیرشو میکنه سرشو داخل کون مهدی اروم نگه میداره بعد کم کم به همین روال میکنه تا نصفه تو کونش واروم عقب جلو میکنه و اینقدر بدنشو لمس میکنه وگردنشو میخوره که میگه مهدی دیگه از شهوت چشماش باز نمی‌شده و علی تا آخر میکرده تو کون مهدی که سفید و قلمبه خوشگل بوده و عقب جلو میکرده بعد یکدفعه محمد میاد داخل میگه بسه نوبت منه
که مهدی هم دلش نمی‌خواست بره اما علی بهش میگه بعدا باز باهم اینکارو میکنیم و اون میره بیرون و محمد. می‌خوابه و علی باز بهمون روش مهدی کون محمدم باز میکنه ولی با محمد خیلی بیشتر حال میکنه کیرشو میماله لاپایی میکنش و بعد سوراخشو باز میکنه با کیرش و تا آخر میکنه توشو اروم عقب جلو میکنه حالت داگی میکنه محمدو بعد سرپایی بعد رو کمر میخوابونه میزاره تو سوراخش میده وسط کار براش ساک بزنه که میگه دندون میزد نذاشتم زیاد بزنه دوباره میخوابونه رو شکم محمدو تا آخر میکنه تو کونشو تندتند تلمبه میزنه و محمدم هی میگفت اوووفففف چه حالی میده و همونجا آبش میاد البته آب نداشت فقط ارضا میشه و علی هم ابشو میریزه تو کون محمد
بعد جمعو جور میکنن پدرشون میاد
این قضیه مال همون سال اول رفتن علیه و بقول خود علی تا روز قبل اومدنش از اونجا هفته دو بار میکردشون و میگه کونشون تنگی همون روز اولو داره وقراره این سری که رفت منم ببره که شاید بکنم و البته اون برادر آخری رو هم گفتن اون دوتا برادر میارن که علی بکنه
علی میگه این 3 سال از کون این دوتا و خوشگلی اندامی وهیکلی کا داشتن هیچی کم نداشتم ودوتا کون که یک تار مو تو کونشون نبود زیرم بود که هرموقع میخواستم میکردم حتی بعضی اوقات شبا میگه میومدن خونم میموندم چون ps4 خریده بوده و برای بازی کردن تا صبح میموندم اونجا و لباسم براشون گرفته بود مثل دامن و جوراب بالا زانو و شورت و… بعد میکردشون
بقول خودش میگه روشی نمونده که نکردم اینارو و خیلی بهم حال میدن
حتی میگه خودشون خواستن و یک فیلم کوتاه هم از کون دادنشون گرفتن که منم نگاش کردم ولی کیفیت دوربینه خوب نبود اما بازم کون و قیافه خوشگلی دارن
این روزای آخر حتی پدرشون انگار بو برده که علی پسراشو میکنه اما چون خودش جمال بازه به کیرش نیست انگار و اصلا به روی علی نمیاره فقط کمتر میزاره بچه ها با علی باشن و برن پیشش اما بازم علی میگه هزار روش برای اومدن اونا بلدن که میان و تا علی ابشو توشون خالی نکنه نمیرن
امیدوارم از این تک داستان که یکم طولانی هم شد خوشتون اومده باشه و بازم ببخشید که یکم بلند و طولانی شد خواستم بیشتر مطالبو بنویسم توش
تا داستان بعد…
نوشته: امیرحسین