داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاله ی دودول باز

سلام به همه. اول از همه بگم که من روی خالم هیچ حسی ندارم.به خواطر کارایی که کرده ازش دلخورم ولی خاطره ی جالبی ازش دارم. من 9 سالم بود و خالم خیلی باهام راحت بود جلوم لخت میشد و با هم حموم میرفتیم. سینه هاش گنده بود و نوک سینه هاش صورتی بود. یه روز اومده بود خونمون و من میخواستم برم حموم. اون موقع مامانم منو میبرد حموم و وقتی باهاش حموم میرفتم لخت نمیشد. اون روز مامانم کار داشت و وقت نمیکرد منو حموم کنه خالم به مامانم گفت که بزار سیاوش جونو من حموم کنم. من دوست نداشتم با خالم برم حموم ولی بالاخره رفتم. خالم کاملا لخت شد و من خیلی خجالت میکشیدم .بهم گفت عزیزم لخت شو. من لخت شدم ولی شرتمو در نیاوردم. بهم گفت عزیزم نترس شرتتو در بیار من خالتم غریبه نیستم. منم شرتمو دراوردم. بعد رفتیم زیر دوش. خالم بدنمو لیف کشید به بهونه شستن دودولمو دست کاری میکرد… من نشستم زمین و اون شروع کرد با دودولم بازی کردن بهم گفت این چیه؟ من خیلی خیلی خجالت کشیدم .چیزی نگفتم. باهاش بازی میکرد بهم میگفت داره بزرگ میشه ها . دودولم سیخ شده بود دست کشید روش گفت اینجاش کثیفه میخوای تمیزش کنم؟ بعد دودولمو لیسید .زبون میزد. بعد کرد تو دهنش. من نمیدونستم چی کار کنم. اون موقع بچه بودم چیزی حالیم نبود. سینشو بهم نشون داد گفت میدونی این چیه؟ من ساکت بودم. بهم گفت این میمیه ! من یه لبخند کوچولو زدم و گفت بیا بخورش! نوک سینشو لیسیدم و میک زذم ولی اصلا خوشم نمی اومد . بعد کسشو نشون داد خیلی پشم داشت و صورتی بود. گفت این ناس منه دست بزن چقدر نرمه. منه کسخول دست زدم. بهم گفت بیا بخور مزه ابنبات میده اینقد خوش مزس. منم اروم زبون زدم کسش داغ و خیس بود.من خوشم اومد. بهم گفت تو خیلی پسر خوبی هستی یه کار دیگه بگم میکنی؟ من اروم گفتم بله. یهو کونشو کرد طرفم کونش سیاه بود گفتش بیا زبون بزن منم اروم زبون زدم کونش خیلی بو میداد. گفت انگشتتو میکنی توش؟ من هیچی نگفتم و انگشتمو کردم تو کونش خیلی گشاد بود راحت رفت تو . بعد برگشت گفت زبونتو ببینم زبونمو دراوردم گفت بیا زبون همو بخوریم زبونشو خوردم خیلی اب دار و خوش مزه بود. بهم گفت برگرد منم برگشتم کونمو باز کردو سوراخ کونمو خورد انگشتشو کرد تو که یهو جیغ زدم .گفتم خاله درد داره نکن ولی اون میکرد. بعد تو چشمام نگاه کرد گفت خالرو دوست داری؟ منم سرمو تکون دادم (یعنی اره) گفت منم دوست دارم عزیزم به مامانت نگی ما تو حموم چیکار کردیما . اکه نگی قول میدم بازم از اون اب نباتا بهت بدم (منظور کسش بود)

نوشته: سیاوش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها