داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سیزده عشق 6

من به دردت نمی خورم دختر .. تو الان اسیر احساسات شدی . تو یه خورده باید منطق رو هم در نظر بگیری -ببین خودتو وقتی که عاشق شدی منطق سرت می شد ;/; -خب آدم اگه بی منطق کار کنه به بن بست می رسه . این قدر اذیتم نکن باهام شوخی نکن . من اگه می خواستم فقط اسیر احساساتم شم پس از یه عمر در منگنه بودن این دوسالی رو که در دانشگاه هستم می تونستم با خیلی ها دوست شم . خیلی ها دنبالمو داشتند خیلی ها .. از خونواده های سرشناس .. خوش قیافه .. مودب . .درس خون .. -این چیزایی رو که داری میگی خیلی عالیه من همه این خصلتها رو با هم ندارم دیوونگیه که بخوای بهشون جواب رد بدی .. -لاله سرتو بالا بگیر . میدونی که چقدر دوستت دارم -علی منو ببخش اگه من از بقیه تعریف کردم فقط واسه این بود که بگم که فقط این تو هستی که واسم دوست داشتنی و خواستنی هستی . من بدون تو می میرم -همین یه روزه ;/; روی چمنهای مرطوب دراز کشیدم و لاله سرشو گذاشت رو سینه ام . هردو به آسمون آبی و زیبا نگاه می کردیم و دل به نغمه پرندگان بهار بسته بودیم . با نوازشهای من چشاشو بست -علی تو همین جوری می خواستی بذاری بری . بدون این که منو ببینی ;/; بدون خداحافظی ;/; -آخه چه جوری پیدات می کردم . میومدم دانشگاه هوار می کشیدم ;/; یا فریاد می زدم که هر کی اسمش لاله هست بیاد جلو . یه گوشی جدیدی  تهیه کرده بودم  . البته سیم کارت منم جدید بود . من دوست نداشتم واسش زنگ بزنم و یا حرکت دیگه ای کنم که نشون بده دنبالشم   . چون می خواستم این بار خودمو قربونی کنم و بذارم لاله راحت و خوشبخت زندگی کنه . چون می دونستم که اون هنوز برای رسیدن به خواسته هاش راهی طولانی در پیش داره . شب و روز باید درس بخونه . نباید به چیزای دیگه فکر کنه . -لاله من باید با تو چیکار کنم . فکر می کنی خونواده ات منو قبول کنن ;/;از نظر مالی وضعمون بد نیست ولی تو داری خانوم دکتر میشی . -نمی دونی از دیروز تا حالا چقدر دعات می کنند . اگه من می مردم اول پدرم و بعدشم مادرم می مرد ند وبرادرام اونا هم شاید دوام نمی آوردند . درسته که من دختر ولنگاری نبودم ولی همه اینا بر می گرده به نوع تربیت من تربیت خانوادگی من فرهنگ و محیط اجتماعی من و آموخته های من از زندگی . من هیچوقت از اونا چیزی نخواستم که در منگنه شون بندازم . هیچوقت نخواستم خودمو واسشون لوس کنم و اگه یه زمانی چیزی بخوام می دونن که من با تمام وجودم اونو می خوام . دوستم دارن واسم ارزش قائلن و کاری نمی کنن که ناراحت شم .-همه اینا درست ولی شاید از ته دل راضی نباشن . شاید نخوان -نه من اونا رو می شناسم . باید با اونا بشینی تا متوجه شی که چقدر آدمای پاکدل و بی ریایی ان -اینا درست خودتو چی . امروز گرم عشق و هیجان و یه تحول جدیدی در زندگیت هستی ولی وقتی که بعدا چشاتو باز کنی وقتی که وارد یه محیط بزرگتر و با کلاس تری شی که همه بهت اهمیت بدن و برات ارزش قائل شن اونوقت حسرت می خوری که چرا خودتو اسیر من کردی اون وقت اون روز بیشتر از امروزی که می خوای متعلق به من باشی تلاش می کنی که ازم جداشی . -واقعا باورم نمیشه که تو داری این حرفا رو می زنی . تو تو . من دارم بهت میگم این چیزا برام مهم نیست -خیلی ها این حرفو زدن -خواهش می کنم . من دوستت دارم . عشق من نسبت به تو از بین رفتنی نیست .. این عشقیه که جون گرفته . مگه روح آدما می میره که عشق تازه جون گرفته ما بمیره .. -لاله من تا یه ساعت دیگه تو رو می رسونمت خونه و واسه همیشه ازت خداحافظی می کنم -تو این حرفو جدی نمی زنی . بگو شوخیه . بگو . تو اگه دوستم داری چطور دلشو داری که تنهام بذاری  . چطور به این راحتی فراموشم می کنی . علی .تو به من دروغ میگی دوستم نداری ;/; ولی چشام که اشتباه نمی کنن ;/; -چشای منم اشتباه نمی کردن . منم فکر می کردم که اون دوستم داره . ولی ولم کرد و رفت -حالا تو داری انتقامشو از من می گیری ;/; دستم از اشک چشاش خیس شده بود و من سرمو روزمین کج کردم تا اون اشکمو نبینه ولی اون  احساسش کرد . شاید از نفسهای آرومم وشاید از این که دیگه نمی تونستم جواب حرفاشو بدم . -دستشو گذاشت روصورتم -تو داری گریه می کنی ;/; واسه من داری اشک می ریزی ;/; علی من دوستت دارم . می خوای قسم بخورم که هیچوقت تنهات نمیذارم و از پیشت نمیرم ;/;  درحالیکه هق هق گریه اش با خنده قاطی شده بود گفت حتی حاضرم واسه تو با سگها بجنگم -کاش دیروز سیزده بدر اینجا نمیومدم -چیه دیدن من برات یه نحسی بود ;/; -نه من دوست دارم تو ی این جنگل زیبا فریاد بزنم و بگم کی میگه سیزده نحسه .. کی میگه سیزده بد شانسی میاره .. سیزده یعنی عشق .. من سیزده رو سیزده بدرو دوست دارم -معلومه علی آقا خیلی ممنون از این ابراز عشق و علاقه ات . اگه بخوای عشقت بمونه و اگه  بخوای حرمت این روز رو نگه داشته باشی هرروز واسم از این حرفای عاشقونه می زنی . هرروز بهم میگی دوستم داری . -.آدم که عشقشو یه روزه ول نمی کنه . -من چیکار کنم که تو دیگه دوستم نداشته باشی -فکر نمی کردم عشق و محبت من این قدر واست عذاب آور باشه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها