من شهرزاد ۱۹ سالمه من از وقتی اول دبیرستان بودم دوس پسر داشتم وفقط تا حد لب گرفتن .بیشتر پیش میرفتم اما ایندفعه نمیدونم …چی شد که اجازه دادم کسی باهام سکس کنه.خب بزارید از اولش بگم وقتی سوم دبیرستان بودم با یک پسری ب اسم محمد آشنا شدم ایندفعه با این حس عجیبی داشتم جوری که با بقیه نبودم .ی شب بهم زنگ زد گریه کرد گفت دوست دارم اما هنوز من و ندیده بود من خیلی دختر باحالیم زود گرم میگیرم اگه طرف و ببینمو خوشم بیاد خلاصه دفعه اول که دیدمش فقط دست همو گرفتیم و من موقع خدافظی بغلش کردم ،تا این که ی روز قرار گذاشتیم بیاد خونه ما ،من ی دامن کوتاه پوشیدم با تاپ آرایشم کرده بودم .بعد از ی رب اومد درو باز کردم اومد تو بغلم کرد وقتی بغلم کرد برآمدگی کیرشو حس کردم بعد اومد تو اتاقم نشست گفت بیا راحت کنارم بشین منم بهش لم دادم نشستم زل زد تو چشام من نگاش میکردم تا ی دفعه با دستأش صورتمو گرفت وشروع کرد ب لب گرفتن لبا همدیگرو میخوردیم ،دراز کشید منم رفتم روش کم کم تاپمو درآورد سینه هام وقتی خورد ب بدنش خیلی داغ شدم ،ایندفعه اون اومد روی من و دراز کشیدم آخ خ خ که چقد خوب میخورد سینهامو صدای آه و اوهم دراومده بود تا رفت پایین بهم گفت اجاز هست گفتم آره درآورد دامنمو با شرتم و شروع کرد ب خورد کسم و انگوشتشو هی میکرد توش داشتم میمردم خیلی حشری شدم ،رفت دراز کشید و من رفتم روش شلوارشو درآوردم شرتشم در آورم شروع کردم ب خوردن و مک زدن وااای کیرش بزرگ بود منم هی ساک میزدم اونم حال میکرد ی دفعه با سرعت من و ب پشت خوابوند بعد ۲دقی احساس کردم ی چیزی رفت تو کونم جیغ کشیدم داشتم میمردم هی میگفتم آخ دربیار نمیخوام بروکنار اما اون ب کارش ادامه میداد ،اولش درد بود خیلی تاکسی نکنه نمیفهمه چی میگم .بعد کم کم تلمبه زد دردشم ب لذت تبدیل شد دیگه داشت خوشم میوم بعد دوباره کیرشو درآورد گفت برگرد و آبشو ریخت رو سینهام ،خیلی خوب بود یکم بغل هم دراز کشیدیم بعد اون رفت.لطفا نظرتون بدین اگه خوشتون اومد از نوشتم بگین تا بازم بنویسم و اینا همش حقیقت بود.
نوشته: شهرزاد