داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ضربدری ما با دوست دوره سربازی و همسرش

سلام دوستان
میخوام براتون از یک سکس بگم که شاید به عقیده بعضیهاتون غلط باشه ولی تمام این داستان عین حقیقت فقط فحش ندین چون هر کی یه عقیده ای داره.
من بابکم 32 سالمه و همسرم آناهیتا 24 سالشه. حدود 3 ساله ازدواج کردیم. من خیلی ادم حشری هستم و خیلی به سایت انجمن کیر تو کس سر میزدم و داستاناش رو می خوندم .تو این مدت خیلی به سکس ضربدری فکر می کردم و خیلی دلم میخواست امتحانش کنم ولی آناهیتا به هیچ عنوان قبول نمی کرد این قد اصرار کردم تا بالا خره راضی شد موقع سکسمون از سکسش با یه مرد دیگه برام بگه و منم کلی لذت می بردم . یه مدت گذشت و این برامون شده بود عادت ولی بازم آنا راضی به سکس واقعی ضربدری نمی شد . تا اینکه من تو نت یه دوست پیدا کردم که اونم متاهل بود و پایه ضربدری منتها اون خانومش راضی بود بعد از یه مدت حرف زدن تصمیم گرفتیم که با هم رفت و امد کنیم و یه جوری به سکس بکشونیمشون . من به آنا گفتم نادر دوست قدیمیم هست و دوران سربازی با هم بودیم و یه جورایی بهش گفتم که من و نادر خیلی با هم راحتیم و از سکس زنامون با هم حرف می زنیم اولش آنا خوشش نمیومد ولی بعد دیگه گیر نمی داد بهم تا اینکه با نادر قرار گذاشتیم که یه شب بیان خونه ما شهرستان. اونا هم با خانومش شیلا اومدن .من به آنا گفتم جلو نادرینا لباس راحت بپوشه اونم تو این قضیه زیاد مشکل نداشت. خلاصه نادرینا اومدن خیلی هم شوخ بودن واسه همین زود یخهامون آب شد و با هم گرم گرفتیم شیلا جونم یه لباس لختی پوشیده بود که حسابی حشریم می کرد .زنا که مشغول صحبت بودن بعد از شام من و نادر برنامه ریختیم که چطور شروع کنیم .قرار شد موقع خواب شروع کنیم برنامه رو .ساعت حدود 12 بود که رفتیم بخوابیم .من و آنا رفتیم تو اتاقمون نادر با شیلا هم رفتن تو اتاق بغلی ولی من در رو کامل نبستم تا رفتیم تو اتاق من شروع کردم به لباسهای آنا رو در اوردن یه دفه آنا گفت دیوونه هنوز بیدارن می فهمن منم گفتم عیبی نداره می خوام بفهمن سریع هر دو مون لخت شدیم من شروع کردم به کس انا رو خوردن حشر هر دو مون زده بود بال یه چن دیقیقه ای که کوسش رو خوردم آنا گفت بابک بکن توش منم کیمو هل دادم داخل کسش و شروع کردم محکم تلمبه زدن صداش از اتاق می رفت بیرون یه دفعه نادر هم که با شیلا هماهنگ کرده بودن اومدن لخت اومدن تو اتاق دیگه آنا تو یه عمل انجام شده قرار گرفته بود واسه همین همین جور به کس دادن ادامه داد . نادرم افتاد به جون کس شیلا حسابی می خورد صدای شیلا هم بلند شده بود. همین طور که من واسه آنا تلمبه می زدم نادر بعضی وقتا سینه های انا رو هم می مالید ولی انا هیچی نمی گفت . منم که دیدم الان موقشه به آنا گفتم عزیزم من برم تو آشپزخونه یه اب بخورم برگردم و سریع اومدن از اتاق بیرون که نادر ادامه بده نادرم نامردی نکردو رفته بود بین پاهای انا و شروع به خوردن کسش کرده بود آنا هم که تو اوج شهوت بود چیزی نگفته بود بعد از چند دقیقه اومدم دیدم به به نادر کرده تو کس آنا و محکم داره تلمبه می زنه انا هم داشت دیونه می شد و ناله می کرد شیلا هم داشت با کسش ور می رفت منم که داشتم از شدت شهوت دیونه می شدم رفتم سراغ کس شیلا جون. وای چه تعمی داشت حسابی کسشو می خوردم که شیلا گفت بابک جون بکن دارم می میرم منم کردم توش و شروع به تلمبه زدن کردم هر چهار تامون یه چند دقیقه ای تو اوج لذت بودیو که دیدم نادر میگه انا آبم داره می یاد انا هم گفت بریزش رو شکمم ولی نادر همش رو خالی کرد تو کس انا و دراز کشید روش منم داشتم دیونه میشدم از لذت . گفتم حالا که نادر ریخته تو کس زنم منم باید بریزم واسه همین وقتی ارضا شدم همه ابمو ریختم تو کس شیلا. بعد از اون دیگه هیچ وقت انا هیتا مخالفت نکرد و یه چند باره دیگه با هم سکس ضربدری داشتیم.
امید وارم خوشتون اومده باشه .ببخشید اگه بد بود آخه اولین بار بود می نوشتم

نوشته: بابک

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها