داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن زن عمو در دوران سربازی

سلام من جوادم 32 سالمه این خاطر مال 10 سال پیشه ، اون موقع دانشجو دانشگاه اصفهان بودم و خانواده ام ساکن شهرستان بودند واسه همین اکثر وقتا میرفتم خونه عموم .
یه رن عمو دارم که خیلی خوشگل و خوش اندامه منم همیشه آرزوی کردنش را داشتم اون موقع 47 سالش بود ولی خیلی جوونتر میزد .عموم سه تا پسر و سه تا دختر داشت که به غیر از یکی از پسراش بقیه ازدواج کرده بودند . این پسرش هم بعد از اینکه لیسانس گرفت دیگه ادامه تحصیل نداد و رفت سربازی . از اونجائی که سربازیش تو اصفهان بود ، شبا میومد خونه و صبح زود میرفت سر خدمت . یه شب رفتم خونشون دیدم زن عموم و پسرش تنهان گفتم پس عمو کجاست پسر عموم گفت با دامادمون رفتن ویلای چادگان آخه دامادشون ارتشی بود و از طرف ارتش برا دوشب ویلا گرفته بود و همه فامیل زنش را دعوت کرده بود . همه رفته بودند غیر از پسر عموم که باید میرفت سر پستش و زن عموم که به خاطر پسرش مونده بود خونه . یه لحظه یه فکری به سرم زد ، گفتم انگار موقعیت خوبیه واسه کردن زن عموم ، راستش فکر میکردم که زن عموم هم یه جورائی به من نظر داره چون وقتی با هم تنها بودیم لباسای راحت میپوشید و روسری نمی بست و یه شوخیهای خاصی میکرد مثلا میگفت تو آبم گرم میکنی که یه ضرب المثل اصفهانیه کنایه از کردنه یا اینکه با دوست دخترات سکس هم میکنی اما وقتی کسی اونجا بود جلوی من با حجاب کامل میگشت . خلاصه اینکه اون شب تا صبح خوابم نبرد و منتظر بودم که پسر عموم بره ، حدود ساعت پنج و نیم بود که پسر عموم لباساشا پوشید و رفت . زن عموم تو حال خوابیده بود و من تو اتاق بودم به بهونه دستشوئی رفتن اومدم از اتاق بیرون دیدم زن عموم با یه تاپ و شلوارک خوابیده ، دو دل بودم که چیکار کنم دل رو به دریا زدم و رفتم جلو خم شدم و با ترس و لرز یه بوس رو لپش کردم و سریع رفتم دستشوئی ، وقتی برگشتم تو حال با یه صحنه جالبی روبه رو شدم دیدم زن عموم تاپش را در آورده و فقط یه سوتین داره ، کیرم قد علم کرد فهمیدم که خودشم میخواد . منم تو حال کنارش دراز کشیدم و آروم آروم خودما بهش نزدیک کردم و دستما گذاشتم رو سوتینش چند لحظه صبر کردم بعد شروع کردم به مالیدن پستونای نازش دو سه دقیقه که سینه خوش فورمشا مالیدم . دل را زدم به دریا و پستونشا از زیر سوتین در آوردم و شروع کردم خوردن نوک پستونش یه چند دقیقه گذشت دیدم دستشا آورد و گذاشت رو سرم و شروع کرد موهامو نوازش کنه سرما آوردم بالا دیدم چشماش بازه و داره لبخند میزنه گفتم جون خشگل من خیلی وقت بود تو کفت بودم ، گفت خب حلا که موقعیتش هست هرکاری دوست داری بکن گفتم به روی دو چشمم عزیز دلم .
دست بردم و سوتینشا باز کردم و دوتا پستوناشا گرفتم تو دستم و شروع کردم به خودن و مالیدنشون . نمیدونم چند دقیقه طول کشید ولی حسابی حشر هر جفتمون زده بود بالا ، گفتم زن عموجونم میخوام برم سر باغچه گلت اجازه هست گفت مال خودته جواد جونم اجازه نمیخواد تازه دیشب تمیزش کردم برات ، گفتم پس انگار نقشه قبلی داشتی دیدم یه خنده ملیحی کرد که دلما برد یه لب گرفتم ازش و گفتم جون قربون این خنده هات برم جیگرم .
آروم دستما بردم تو شلوارکش و دیدم شرت نپوشیده . دستما بردم در کسچیش که چندسال بود تو کفش بودم و شروع کردم به مالیدنش، کسش حسابی خیس شده بود چند دقیقه که کسش را مالیدم شلوارکش را در آوردم و سزم را بردم لای پاهاش و با زبون کسش را لیسیدم اما زیاد توشا نمیلیسیدم راستش زیاد خوشم نمیومد چون میدونستم یه عمر کیر عموم رفته توش و اومده بیرون، بلند شدم و لباسای خودما در آوردم و کیرما گذاشتم در کسش سریع رفت توش یه کم گشاد بود ولی بدک نبود شروع کردم به تلنبه زدن یه پنج دقیقه که تلنبه زدم دیدم چشماش داره میره و اروم آه و اوه میکنه یکی دوبار با یه حالت نازی گفت یواش جواد جونم درد میاد زن عمو ، منم یه کم آرومترش کردم یکی دو دقیقه بعد دیدم آبم داره میاد گفتم من دارم میشم کجا بریزم دیدم یه دستمال گذاشته بود کنارش گفت بریز روش ((معلوم بود که اینم از قبل واسه همین کار آماده کرده بود)) سریع کشیدم بیرون و ریختم رو دستمال ولی زن عموم هنوز ارضاء نشده بود واسه همین انگشتم را گذاشتم رو کسش و نقطه حساس کسش را مالیدم یه چیزی مثل نخود زیر دستم حس میکردم اونقدر مالیدمش که آه و اوهش به هوا رفت و یه دفعه بدنش لرزید و بی حال شد ولی من هنوز کسش را میمالیدم ، دستما گرفت و با یه حالتی گفت بسه زنمو حال اومدم. بعدش خوابیدم کنارش و چندتا لب حسابی ازش گرفتم و بلند شدم رفتم حموم وقتی اومدم بیرون هوا روشن شده بود دیدم زن عموم سفره را انداخته و صبحانه مفصلی آماده کرده یه خنده ای کرد و گفت بیا زن عموجون ناشتای بخور تقویت بشی گفتم مگه بازم خبریه گفت تا ساعت 3 و 4 تنهائیم باهات کار دارم منم رفتم کارش و اونا نشوندم رو پاهام و یه لقمه دهنش گذاشتم و یه بوس ازش گرفتم اونم همین کارا کرد . تا ساعت سه و نیم که پسرش بیاد یه بار دیگه هم کردمش البته این بار تو حموم با هاش حال کردم که واقعا چسبید
این داستان سکس من با زن عموم بود بعد از اون دیگه موقعیت پیش نیومد که بکنمش فقط بعضی وقتا بقلش میکردم و ازش لب میگرفتم.

نوشته: جواد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها