داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با خاله الهام

سلام من هادی هستم و یه خاله دارم که اسمش الهامه اون تقریبا ۳۲ سالشه اما به سنش نگاه نکن خیلی خوشگله لعنتی یه کون تپل و ممه سر پا داره من الان ۱۹ سالمه و این داستان مال زمانی که من کلاس پنجم بودم یعنی حدودا ۱۱ سالم بود من اون موقع رابطه نزدیکی به خالم داشتم خونه مادرم و خالم نزدیک هم بود مامانم یه روز وقت کاشت ناخون داشت و منم سنم کم بود و بچه شری بودم به خاطر همون خاله امو‌ دعوت کرد خونمون من اون موقع به لطف رفیق های احمقی که داشتم تازه با پورن و اینا آشنا شده بودم اون وقتی داشت میومد پسر ۸ ساله خودش رو هم آورد که اسمش حامد بود اینا اومدن خونه ما منم همون اول که خالمو دیدم پریدم بغلش و سرم رو بای ممه هاش گذاشتم خیلی نرم بودن خالم و بچش رفتن لباس عوض کردن خلاصه که آقا حامد رفت تو حیاط و گفت هادی تو هم پاشو بیا من گفتم نه من می‌خوام فیلم نگاه کنم خودت برو داشتم فیلم پورن نگاه میکردم و جق میزدم که یهو خالم اومد تو گفت وااای چیکار می‌کنی خاله ؟؟؟ گفتم هیچی خاله ببخشید گفت برو گمشو حموم خودتو بشور آدم نجس رفتم حموم بعد یه مدت اومد گفت بیا بیرون من می‌خوام برم رفت داخل و شرت و سوتینشو کند و بیرون گذاشت منم از این موقعیت استفاده کردم و رفتم با سوتینش جق زدم و آبمو ریختم روش اون موقع بود که فهمیدم ریدم و نمی‌دونستم چیکار کنم یکدفعه حامد اومد داخل و گفت اون چیه دستت گفتم اسباب بازی گفت چطوریه میشه ببینمش گفتم نه برو بیرون بازیتو کن گفت نه نه من می‌خوام منم دنبال یه فرصت بودم که از شر آبم خلاص شم گفتم بگیر باهاش بازی کن خالم اومد بیرون و سوتینشو دست بچش دید گفت اون کار تو چیکار می‌کنه ؟ گفت هادی داد به من منم گفتم ای وای چرا دروغ میگو خودت همین الان برداشتی خالم رفت سوتینشو برداشت و دید که روش آب ریخته گفت هادی بیا تو اتاق کارت دارم به حامد هم گفت برو با بچه ها بازی کن رفتم تو اتاق و گفت که با سوتین من چیکار کردی ؟ گفتم هیچی … گفت برات ضرر داره تو این سن گفتم خاله آخه من عاشقتم گفت چی میگی بچه ؟ شلوارم رو کشیدم پایین و کیرم که شق کرده بود رو نشونش دادم گفت ای وای خاله چیکار می‌کنی
گفتم خاله من می‌خوام برام بخوریش با چک زد تو صورتم گفت ببین بچه کاری نکن به شوهرم علی بگم بزنتت گفتم خاله تورو خدا من عاشقتم حرفام حشریش میکرد اینکه یه بچه بخواد بکنتش حشریش میکرد. گفت باشه چون سنت کمه و نمیفهمی بیا بشین رو تخت کیرم که شق کرده بود رو گرفت تو دستش و بعد کرد تو دهنش. گفتم خاله الهام ممه تو نشونم بده لباسشو کند و دو تا چیز قلمبه زد بیرون منم اینقدر لیسشون زدم تا بمیرم خالم یهو کیرمو کرد تو دهنش و اینقدر وحشیانه ساک زد که آبم پاشید تو دهنش اونم اینقدر حشری بود که قورتش داد. گفتم مرسی خاله داشتم از اتاق میرفتم بیرون که گفت بیا پس من چی رفتم تو اتاق و دیدم شورتشو کشید پایین باورم نمیشد که اینقدر صورتی و بی مو باشه با دیدنش شق کردم رفتم و کیرمو گرفت و گذاشت تو کصش و رو کیرم بالا پایین شد حس خیلی خوبی داشت یهو کونشو گذاشت روی تخت و کصشو آورد بالا من که کوچیک تر و کوتاه تر از خالم بودم خوابیدم رو بدنش و کیرمو گذاشتم رو کصش بعد هم بالا پایین کردم خالم خیلی داشت لذت میبرد یک دفعه ای آبم پاشید تو کس الهام بعد هم گفتم خاله نکنه حامله بشی. گفت نترس چیزی نمیشه تو هنوز بچه ای بعد دیدم خالم لرزید و آب سفید رنگی از کصش پاشید بیرون و همه جا ریخت رو صورت من رو تیشرتم و رو تخت مامان بابام خالم لب منو بوسید و زبونمو توی لبش تکون دادم کیرم خیلی کوچیک بود اما کار خالمو ساخت بعد هم کنار هم خوابیدیم یکدفعه حامد اومد تو و منو مامانش رو دید که کیر من تو کص اونه و هر دوشون لخت خوابیدیم جیغ کشید و اومد بیرون خاله ام اومد و یه دور به اون هم کون داد تا به باباش نگه ولی آخرش باباش داستانم فهمید و مامانم هیچوقت با خالم صحبت نکرد هنوز هم با اون داستان جق میزنم واقعا خوبه.

( تنها اسم واقعی تو این داستان اسم خالمه )

نوشته: هادی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها