داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و رلم الهام جون

سلام من علیرضا ام ۱۸ سالمه تک فرزندم قدم ۱۷۴ کیرمم ۱۶ سانته قیافمم خدایی خوبه
۶ ماهه رل دارم
اسمش الهامه ۱۷ سالشه قدش۱۶۰ سایز ممه هاش ۶۵ ـه
منو الهام خیلی همدیگرو دوس داریم تو این ۶ ماه هر روز چت میکردیم و دو سه ساعت تلفنی حرف میزدیم و گهگاهی ام میرفتیم بیرون
سه چهار ماه که از رابطمون گذشته بود دیدم الهام یه وقتایی شوخیایی میکنه که یکم جنبه سکسی دارن
با خودم گفتم شاید خوشش میاد شایدم منظوری نداره
بلاخره بعد یه مدت دل و زدم ب دریا گفتم حالا یا ناراحت میشه یا نمیشه و فوق فوقش ازش معذرت خواهی میکنم
عاقا خلاصه یه روز الکی بش گفتم الهام
گفت جونم
گفتم یه جاییم درد میکنه نمیدونم چرا
گفت کجا
گفتم روم نمیشه بگم
گفت خو بگو دیگه
گفتم با “ک” شروع میشه
یهو دیدم اموجی خنده فرستاد
گفتم کوفت نخند کیر حرمت داره
اموجی خنده داد و گفت بیشعور
فهمیدم بدش نمیاد
خلاصه از اون روز ب بعد کم کم فهمیدم امیدی هس که بتونم ازش بهره ای ببرم
عاقا رفته رفته شوخیای سکسی باهاش میکردم و دانستنیای جنسی براش تعریف میکردم و اونم استقبال میکرد و خوشش میومد
کم کم فهمیدم که دختر حشری ای ـه ولی چون خجالتی بوده رو نمیکرده
خلاصه یه ماهی گذشت و دیگه قشنگ روم تو روش وا شده بود
یه روز بهش گفتم الهام اگه یه روز بهت پیشنهاد سکس بدم قبول میکنی؟
گفت اووم نه
گفتم چرا
گفت وقتی شوهر کنم دچار مشکل میشم
گفتم خب اگه از کون باشه چی؟
گفت بازم نه
گفتم دیگه چرا؟
گفت خو از کون هم درد داره
گفتم دردش مال وقتیه که فاعل یه آدم نا بلد باشه نه من که خودت میدونی خوب اصول سکس رو بلدم
گفت پررو نشو و خندید
خلاصه فهمیدم میشه راضیش کرد
از اون روز ب بعد به فکر کردنش بودم
یه روز میخواستم ببرمش بیرون یاد این جوکا افتادم که میگفتن تو سینما هر کاری میکنن اِلا فیلم دیدن
عاقا خلاصه بش گفتم بریم سینما فیلم ببینیم
گفت باشه
رفتیم سینما
فیلم ک شروع شد یه نیم ساعتی ازش گذشته بود
الهام غرق فیلم بود ولی من هیچی از فیلم نمیفهمیدم
فقط فکرم درگیر این بود که چطوری یکم تحریکش کنم و اینکه اگه بدش بیاد چیکار کنم
خلاصه دلو زدم ب دریا و اروم دستمو بردم پایین گذاشتم رو رون پاش
یه لحظه جا خورد و نگاه ب دستم کرد بعد یه نیشخند تو مایه های تمسخر زد و دوباره خیره شد ب جلو و فیلم نگا کرد
ترسم ریخت و فهمیدم که چیزی نمیگه
یه ۱۰ دیقه خیلی اروم رون پاشو میمالیدم و اونم هر از گاهی یه لبخند میزد و یکی دوبار بهم اروم گفت نکن کصخل منم هیچی نمیگفتم و اروم میخندیدم و ب کارم ادامه میدادم
اقا دیدم واکنشاش تا الان نرمال بود دستمو بردم بالا تر نزدیک کصش اما رو کصش نبردم
شروع کردم ب اروم اروم مالیدن دیدم دیگه لبخند نمیزنه و یجوری شده حالت چهرش… مشخص بود که حواسش ب فیلم نبود اما نگاش ب فیلم بود
باز دیدم واکنش بدی نشون نمیده ایندفعه دستمو گذاشتم رو کصش یکم ک مالیدم حس خوبی بود
یه چن ثانیه ای گذشت دیدم دستشو گذاشت رو دستم و دستمو کشید کنار
و با یه حال منقلبی گف علی نکن تورو قران
فهمیدم حشری شده اما بخاطری ک ناراحت نشه ادامه ندادم
فیلم ک تموم شد رفتیم بیرون زیاد نگاهم نمیکرد معلوم بود خجالتش میشد منم میخندیدم و میگفتم عشقولیه من چرا ب من نگا نمیکنه اونم میگفت درد علی
خلاصه یه بهونه اورد و زود رفت خونشون
یه یکی دو ساعت بعد اومد تل و بش گفتم سینما خوش گذشت؟
گفت بله اگه کمتر کصمو میمالیدی بیشترم خوش میگذشت
خندیدم و گفتم نه که تو ام بدت میومد
گفت خیلی پررویی علی
منم خندیدم بش
خلاصه با خودم گفتم این اوکیه
میتونم بکنمش فقط باید موقعیتشو پیش بیارم…درسش عالی بود اما تو درس زبان انگلیسی خیلی لنگ میزد و همیشه هر جا ب مشکل بر میخورد میومد از من میپرسید
یه مدت منتظر بودم موقعیتی پیش بیاد که خونه خالی شه
تا اینکه یه روز مامان بزرگم مریض شد بیمارستان بستری شد و چون بیماریش حاد شده بود منتقل شد تهران
بابام اینا یه روز رو مشخص کردن که برن بهش سر بزنن
با خودم گفتم این بهترین موقعیته نباید از دستش بدم
روز قبل اینکه برن تهران با الهام حرف زدم و گفتم فردا بیا خونه یه دو سه ساعت باهات زبان کار میکنم قشنگ بتونی نمره عالی از زبان تو امتحاناتت بگیری و خلاصه کلی رو مخش راه رفتم و راضیش کردم بیاد
خودمم برا خانواده بهونه ی درس و این ک کنکور دارم و اینا رو اوردم و نرفتم همرا خانواده…اونا ک رفتن یه یک ساعت بعدش زنگیدم الهام گفتم ساعت ۳ اینجا باش
سریع رفتم حموم قشنگ صاف و صوف کردم و خودمو اماده کردم…ساعتای ۳ زنگ ایفون زده شد دیدم الهامه
درو باز کردم براش اومد داخل و همو بغل کردیم و لپشو بوسیدم و نشست رو کاناپه
رفتم از اشپزخونه شربت و میوه اوردم براش
نشستیم باهم خوردیم
بعد کتابشو گذاشت رو میز و گفت خب شروع کن بینم
یه نیم ساعت خلاصه وار براش درساشو تند تند توضیح دادم و سعی کردم زود تمومش کنم
تموم ک شد گفتم الان یاد گرفتی
گفت اره عشقم مرسی
گفتم خب حالا بیا یه فیلم ببینیم
(اینم بگم من کرکر هستم و برا سرگرمی یه وقتایی اکانت سایتایی مثل برازرز و ریلیتی کینگ و اینا رو کرَک میکنم که حداقل فیلمای درست درمونی بتونم ببینم) از قبل یه فیلم سکسی از کیران لی و الکسیس فاکس از برازرز دان کرده بودم ریخته بودم رو Usb و گذاشته بودم رو ال ای دی
اقا روشنش کردم فیلمو پلی کردم
از همون اولش که الکسیس با ناز و لباس نیمه لختی راه میرفت مشخص بود ک چ فیلمیه
الهام گفت علی؟
گفتم چیه باز میخوای کصشر بگی؟
بزار فیلمو ببینیم نترس از فیلم دیدن ، کسی پردش پاره نشده
گفت خیل خب نزنمون
فیلم شروع شد و منم نشستم کنارش و باهم نگا میکردیم فیلم ۳۵ دیقه بود
یه ربع ساعت که ازش گذشت من کامل کیرم راست شده بود و چون شلوارک پوشیده بودم و عمدا شرت نپوشیده بودم قشنگ معلوم بود که راست کردم
الهام غرق فیلم بود و در همین حین من دستمو گذاشتم رو پاش
گفت علی نکن کار دستمون میدیا
گفتم حالا اینقد غر بزن تا برم رو لج و کلا بکشم پایین
اونم گفت بچه میترسونی؟
منم از خدا خواسته گفتم عه باشه
کشیدم پایین و دستمو گرفتم بهش و گفتم نگا چ سرحال و شادابه
در همین حین ک میخندید گفت خفه شو بزار فیلمو ببینم
من ک دیگه طاقتم تموم شده بود نگاش کردم و گفتم الی من بدجور حشریم عشقم
تا اومد جوابمو بده رفتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش و همین ک لبام رو لباش بود اروم هولش دادمو دراز کشش کردم رو کاناپه و خودمم روش خوابیدم و لباشو میخوردم
یکم ک خوردم
ترسید گفت علی خر نشی تورو قران گفتم نترس عزیزم با پردت کاری ندارم
گفت قول میدی؟
گفتم اره بخدا فقط تو همراهی کن بزار یه سکس خوب داشته باشیم
وقتی دید من حشری ام و چاره دیگه ای نداره گف باشه و دوباره لبامو گذاشتم رو لبای نرمش و شروع به خوردن کردم دکمه های مانتوشو باز کردم و لباس زیرشم در اوردم سینه هاشو دیدم
گفتم اووووووف الهام اینا میوه بهشتییییی ان لنتی
گفت مال خودت و موهامو گرفت و اروم سرمو کشید سمت سینه هاش و منم شروع کردم ب لیسیدن سینه هاش و با زبونم با نوک سینه هاش ک سفت شده بودن بازی میکردم و براش میخوردم دست راستمو بردم پایین و از زیر شلوارش رد کردم رو کصش از رو شرت یکم مالیدمش یه اه بلند کشید و گفت علی تورو خدا حواست باشه
گفتم نترس عشقم میخوام چوچولتو بخورم برات گفت باشه رفتم بالا و یه بار لباشو لیس زدم و بوسیدم و رفتم پایین…شلوارشو کشیدم پایین…شرتش سفید بود اما معلوم بود یکم خیس شده …از رو شرت یه لیس به کصش زدم دیدم یکم خودشو جمع کرد
شرتشو کشیدم پایین و با زبونم لبه های کصشو یه لیس زدم گفت اااخ علی بیشتررر… دیدم قشنگ تو لذته شروع ب لیس زدن کردمو با لبام لبه های کصشو میمالوندم و با نوک زبونم ب چوچولش میزدم و با لبام میگرفتمش و باز یه لیس بش میزدم و اونم هی آه آه میکرد و داشت کیف میکرد
دوباره رفتم سمت سینه هاشو و شروع کردم ب خوردن سینه هاش و با انگشت اشاره و فاکم تند تند چوچولشو میمالوندم دیگه صداش بزور در میومد و داشت لذت میبرد و تو همین حین ک میمالیدمش و با زبونم نوک سینه هاشو بازی میدادم یهو خودشو جمع کرد و یه آه عمیق کشید فهمیدم ارگاسم شده یهو دستمو گرفت و کشیدم سمت خودش و لباشو گذاشت رو لبام و منم همراهیش کردم یه ۵ ـ۶ ثانیه لبای همو خوردیم دیگه پاشدم وایسادم و اشاره کردم ب کیرم و گفتم نوبت توعه الی خانوم …یالا خودتو نشون بده …گفت چشمممم نفسم…بلند شد اومد جلو پام زانو زد و اول کیرمو گرفت تو دستشو یکم جلو عقب کرد با دستش …از توی همین فیلمه تقلید میکرد …بعد اروم سر کیرمو کرد تو دهنش و زود در اورد معلوم بود بدش میومد اما ب روی خودش نیاورد …ایندفعه دیگه نصف کیرمو کرد تو دهنش و جلو عقب میکرد و برام میخورد
یه دو دیقه که خورد گفتم بسه نمیخوام الان ارضا شم
گفتم چار دست و پا شو
گفت علی دردم میادااا گفتم نترس زیاد درد نداره
گفت باشه سریع پاشدم وازلین اوردم…اول انگشت اشارمو کردم تو کونش و یکم جلو عقب کردم و بعد انگشت وسطمم کردم توش و دو انگشته جلو عقب کردم یکم آخ و اوخ میکرد گفتم نترس اینطوری زود جا باز میکنه دیدم دیگه طاقت این کارا رو ندارم یکم وازلین مالیدم رو سوراخ تنگ کون سفیدش یکمم مالیدم سر کیرم بعد اروم گذاشتمش رو سوراخ کونش …یکم فشار دادم سر کیرم رفت تو یه اخ گفت و خودشو کشید جلو ک با دستم گرفتمش گفتم صبر کن الان جا باز میکنه هرچی بیشتر تکون بخوری بدتر دردت میاد گف باش …دیگه هیچی نگفتمو کیرمو تا وسطا کردم توش
و شروع کردم اروم تلمبه زدن اونم هی اخ اخ میکرد و گفت وااای علییی دردم میاد گفتم صبر کن عادت میکنی کم کم و ب تلمبه زدنم ادامه دادم دیدم ابم نزدیکه بیاد دستامو گرفتم دو طرف کونش و تند تند تلمبه میزدم. یهو ابم اومد ریختم تو کونش و شل و ول افتادم بغلش رو زمین و کیرمو کشیدم بیرون و گذاشتم رو کونش از پشت گردنشو بوسیدم و گفتم مرسی عشقم .معلوم بود بخاطریکه دردش اومده یکم ناراحت بود اما ب روی خودش نیاورد و اروم پاشد از رو میز یه دسمال کاغذی ورداشت آبامو ک یکم رو سوراخ کونش بودن رو پاک کرد یه دسمالم ب من داد و باهاش کیرمو پاک کردم
سریع لباساشو پوشید و کتابشو ورداشت گفت دیرم شده و رفت
از اون روز هنوز نکردمش ولی تو کفشم هنوز
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان مجلوق من :))

نوشته: ALI0_0

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها