داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من کاکولد هستم رو زنم الهام

اول بگم ( کلمه بیغیرت ) رو من دوس ندارم . چون بنظر من بیغیرت اونیه که تو خونه ش نشسته و مردم تظاهرات میکنن و کشته میشن . بیغیرت اونیه که احترام پدرمادرشو نداره و سرشون داد میکشه. بیغیرت اونیه که همسرشو ازار میده یا بهش خیانت میکنه . اینا تعریفهای من از بیغیرتی هست . چه موافق باشی یا مخالف . چیزی که ما بعنوان بیغیرتی میشناسیم یه فتیش معمولی جنسی هست . مث همه فتیش هایی که هرانسانی تو ذهنش داره و لزوما این معنیش نیست که بد هست . بگذریم. اما داستان

سلام دوستان.
من مهران هستم ۳۷ سالمه .ماجرای من کاملا واقعی هست.

حدود ۸ سال قبل با دختری ( که الان زنم هست) به اسم الهام اشنا شدم . الهام دبیر ریاضی بود و از من دوسال بزرگتره الان ۳۹ سالشه . قدش ۱۶۲ ، قیافه معمولی داره . سینه هاش هم معمولی سایز ۷۰ اما یه باسن خیلی ناز داره . گرد و خوشگل یه کم طاقچه هم داره. جوری که تو خیابون بارها دیدم چش مردها به کونشه. الهام زنم دختر نسبتا محجبه و پوشیده ای بود و معمولا لباسش هم مانتو بلند و تیپ پوشیده یا حتی خیلی اوقات ( البته خیلی کم) چادر هم میپوشید.
سالها قبل موقع نامزدی بهش گفتم :
الهام میخام یه سوالی ازت بپرسم دوس دارم واقعیتو بهم بگی . گفت بپرس مهران. گفتم قبل من با پسری دوست بودی ؟ دوست پسر داشتی یا نه ؟؟ اونم رک گفت آره . یه پسره بوده به اسم علیرضا زمانی خونه دانشجویی داشتیم مغازه سرکوچمون داشتع من میرفتم خرید کنم کم کم باهاش اشنا شدم پنج سال دوست بودیم و بعد ترک م کرده . خلاصه ما ازدواج کردیم و بعد ۲ سال عروسی کرده بودیم اما ذهنم درگیر این بود که دوس پسر الهام باهاش سکس داشته یا نه . فکر اینکه کسی زنمو کرده عذابم میداد ، اما وسوسه و لذت عجیبی هم ته دلم احساس میکردم .نمیخاستم قبول کنم که کسی زنمو کرده . اما منطقی که فکر میکردم میدیدیم نمیشه زن من با اون باسن خوشگلش رفیق کسی بوده باشه اونم ۵ سال تو محلشون و خونه مجردی ( دانشجویی) هم داشته باشه و الهام رو نکرده باشه . اما میخاستم فکرمو منحرف کنم . یه حس دوگانگی بین غیرت و شهوت سردرگمم کرده بود . تا اینکه یه شب مهمون داشتیم ، حدود ساعت ۱۲مهمونا رفتن الهام هم خسته بود یه شورت جنیفری ( فک میکنم سبز بود ) پوشیده بود روش هم یه تاپ . سوتین هم نبسته بود. اومد رو تخت پشت به من خوابید . از عقب که نگا باسنش کردم فکر اون دوست پسرش به ذهنم خطور کرد . گفتم که چطور ممکنه از این کون به این خوش فرمی گذشته باشه و بیخیالش شده باشه . خلاصه دلو به دریا زدم و و گفتم الهام : اگه یه سوال بپرسم قول میدی راستشو بهم بگی ؟ گفت اره مهران. بپرس . گفتم یادته گفتی یه دوس پسر داشتم زمان دانشجویی به اسم علیرضا ؟؟ گفت خب اره . گفتم میخاستم بپرسم باهاش احیانا سکس داشتی یا نه ؟ گفت چرا اینو میپرسی مگه فرقی هم میکنه ؟؟ گفتم نه برداشت بد نکن فقط کنجکاوم . کفت اره راستش کونم گذاشته . گفتم چن بار ؟؟ گفت دقیق نشمردم و یادم نمیاد اما حداقل هفتاد هشتادبار بوده . با شنیدن این جمله ش حس عجیبی بم دس داد . اول حس کردم زیر تخمم داره گزگز میکنه. بعد کیرم بشدت شق و سفت شد . تعجب میکردم که چرا اینطور شدم اما بشدت لذت میبردم از این حس ( اینکه کیر یه غریبه کون زن من الهاممو کرده باشه ) و تا چن شب شروع به تصویرسازی کردم . پوزیشنهای کون دادن الهام به دوس پسرش . همه اینا مدام تو ذهنم بود.
طوری بود که دیگه شبها تو رختخواب میگفتم الهام میشه بیشتر برام تعریف کنی از کون دادنهات . اونم که فهمیده بود من انگار یه چیزیم هست و دوس دارم ، شروع میکرد به تعریف کردن . که یبار بردم تو باغ عموش حسابی کردم. سی چهل مرتبه اوردمش خونه دانشجویی خودمون . تو بیابون. تو ماشین. خلاصه همه کون دادنهاش رو میگفت و منم لذت میبردم و بشدت حشری میشدم .

هرچی زمان میگذشت ما لذت بیشتری میبردیم . بعد قرار شد بریم شمال چن روز مسافرت . بهش گفتم اگه میشه تیپ جدید بزن . گفت چه تیپی؟ گفتم شهر غریبه میریم کسی که نمیشناسمون میتونیم ازاد باشیم لذت ببریم چن روز . اونم فهمید منظورم چیه . گفت ساپورت سفید کوتاه قد ۸۰ با صندل و مانتو جلوباز و تاپ خط سینه نما چطوره ؟؟ گفتم عالیه . خلاصه اون طور تیپی باهم رفتیم شمال و خیلی لذت داد . تو خیابون متوجه میشدم پسرها نگا خط سینه سفید الهام میکنن گزگز زیر تخمام شدید میشد . شب میومدیم خونه یه سکس محکم میکردیم.

خلاصه این قضایا رفت تااینکه یه شب الهام بهم گفت مهران یه چیزی هست میخام بهت بگم. گفتم بگو . گفت اگه من برا تنوع دوس پسر داشته باشم تو بدت میاد ؟؟؟ تو دلم انگار قند اب کردن . بشدت ذوق زده شدم. گفتم نه عشقم چطور مگه ؟ مگه کسی مدنظرت هست ؟ گفت اره یه شاگرد دارم ۱۹ سالشه شهرستانی هستن خیلی دوس دارم بهش کوس بدم . گفتم اشکال نداره عشقم . اما بشرطی مواظب باشی و منو در جریان همه چیزات بذاری تابلو نشیم. بعد بهش گفتم که مراقب باش ازت فیلم نگیره و تو چت هات اسمت رو نیاره و براش عکس با چهره ندی هیچوقت و پیش دوستاش جار نزنه و این نکات ایمنی . اونم گفت چشم. اون شب خیلی هردو ذوق زده بودیم . حدود ده روز گذشت
یه شب الهام گفت مهران راستش فردا با شاگردم قرار دارم . احتمال داره ۹۰ درصد منو بکنه . اگه مشکلی هست و نمیخایی تا هنوز انجام نشده بدونم و بیخیالش بشم . از صداش معلوم بود کمی استرس داره . منم بغلش کردم و بوسیدم گفتم نه عشقم هیچ اشکالی نداره. اگه میخایی تا خودم بیام دورا دور مراقبتون باشم. گفت نه جامون امنه. قراره خونه خودشون سکس کنیم مادرش اینا رفتن شهرستان .
فرداش الهام میخاست سر قرار بره ساعت ۶ باهاش قرار داشت . یه ارایش خیلی غلیظ توپ کرد یه لگ کوتاه قرمز پوشید که تا بالای مچش بیرون بود خلخال پا ( مچ ش خالکوبی داشت) با یه مانتو جلوباز و یه تاپ کوتاه زرد رنگ نازک که زیرش رنگ سوتینش معلوم بود و یه دست شورت و سوتین گرونقیمت برند فرانسوی . برا محکم کاری یه کاندوم هم گفتم تو کیفت بذار که اگه اون نداشت بهش بدی بزنه . گفت اوکی . خلاصه دم در بوسش کردم و رفت . ساعت ۶ با دوس پسرش قرار داشت . منتظرش موندم تا ساعت ۹ دیدم پیام داد گفت سرکوچم دارم میام . بشدت ذوق زده بودم ببینم کوس دادن خانمم چطور بوده . از در که وارد شد خسته بود . ادا بیحوصله ها رو درمیاورد و خنده خجالتزده و شرم آوری هم میکرد . منم میخندیدم. گفتم چطور بود؟ دادی یا نه ؟ خوب بود ؟؟ گفت اره عالی. محشر . کیرش ۱۷ سانت بود اما خیلی کلفت. فقط،کمی اضطراب داشتم . گفتم کاندوم زد ؟ گفت اره . گفتم میشه بریم رو تختمون ؟ گفت اره. بغلش گرفتم و بردمش انداختمش رو تختمون . ساپورت و شورتش رو از پاش کشیدم یه نگا به سوراخ کوسش کردم . معلوم بود قشنگ کیر خورده. دورش قرمز کمرنگ شده بود لبه هاش. دماغمو بردم سوراخ کوسشو بو کردم واااای که چه بوی عااالی میداد ، بوی کاندوم توت فرنگی میداد . خیلی لذت بردم . گفتم ابشو کجات ریخت ؟ تو کاندوم ؟ گفت نه کاندمو کشیده و رو سینه هام ریخته . وسط سینه هاشو بو کردم یه بوی آب کیر باحال و بامزه میداد . کمی جای اب کیر دوس پسرشو زبون زدم ‌. اون شب یه شام ساده خوردیم و شبش یه سکس توپ دیگه هم کردیم . اون پسره حدود ۴۰ بار بعدش الهام زنم رو کرد . بعد درس ترم ش تموم شد و رفتن شهرستانشون. الان دوهفته ای میشه یه دوست باحال به اسم رضا پیدا کردم . با خانمم صحبت کردم که دعوتش کنیم خونمون و جلوش تیپ سکسی بزنه و کم کم تو راه بیاریمش و خودشم شاهد باشم که زنمو میکنه . و کوس دادن خانمم رو از نزدیک ببینم . برعکس کسایی که میگن این رابطه ها زندگیمونو نابود کرده من و الهام هیچ مشکلی تااینجا با این قضیه نداشتیم و اتفاقا عالی تر و عاشقتر از قبل هستیم . شاید چون هردومون پایه ایم و ظرفیتش رو داریم و اوکی هستیم.
بنظرم فقط زن و شوهرهایی سراغ این رابطه برن که هردو اوکی هستن. تحصیلکرده هستن. و تمام جوانب رو بسنجن.
ممنون از همه .

نوشته: مهران

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها