داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

سالی که بیشترین کون رو دادم

سلام. اسم من رامین هست. من الان 29 سالمه و این داستانی که میخوام بنویسم برمیگرده به زمانی که سال دوم دبیرستان بودم.
این داستان اولین کون دادن من نیست ولی میخوام داستان سالی رو بهتون بگم که بیشترین تعداد کون رو دادم. از اول راهنمایی تا سال اول دبیرستان من توی خوابگاه مدرسه ی نمونه میموندم و فقط آخر هفته ها و تابستون ها توی خونمون توی روستا بودم. اون زمان کلا به دو نفر کون میدادم که یکی پسر داییم بود و یکی پسر عموم. اسم پسر داییم امیر هست و الان 36 سالشه یعنی تقریبا 7 سال بزرگتر از من، این یدونه رو میگم چون توی این داستان ایشون مهمترن. پسر داییم معمولا پنجشنبه جمعه که من توی بیرون از خوابگاه بودم یا دعوتم میکرد خونشون و یا میومد خونه ی ما و من رو میکرد. پسر خیلی خوبی هست و همیشه رابطمون یجوری عین دو تا دوست بوده؛ البته دوستی که بهش کون میدادم. منم واقعیتش از این کار لذت میبردم، و هر از گاهی هم حس بد بهم دست میداد. خلاصه داستان از جایی شروع شد که سال دوم دبیرستان بما گفتن که دیگه بهتون خوابگاه نمیدیم و خانواده ی من افتادن دنبال خونه پیدا کردن برای من، در این حین بفکرمون رسید که پیش پسرداییم بمونم چون اون هم توی شهر دانشجو بود و خونه ی مجردی اجاره کرده بودن با دو تا از دوستاش. بابام که با امیر تماس گرفت، خیلی سریع خودش رو رسوند خونه ی ما و گفت اصلا پیش من نمونه پس پیش کی بمونه خودم در خدمتش هستم.
اواخر شهریور اون سال بود که وسایل رو جمع کردیم و رفتیم خونه ی اینها. البته قبلا چندباری اونجا رفته بودم و بهش کون داده بودم. اون سالی که من رفتم این کلا سه نفر بودن. امیر پسرداییم بود که از همه بزرگتر بود، مرتضی بود که یه سال از امیر کوچیک بود و احسان که تقریبا یه دو سالی از من بزرگتر بود. این احسان فعلا توی داستان مهم نیست.
همه چیز رو چیدیم و خونه رو مرتب کردیم و وظایف خونه رو هم بین خودمون تقسیم کردیم که من قرار بود خونه رو تمیز کنم. خونه دو تا اتاق و یه هال داشت که من و امیر توی یک اتاق بزرگ میموندیم، مرتضی اتاق کوچیک رو برداشته بود و احسان هم یه گوشه ی حال رو برداشته بود. شب اول و دوم چون تازه بودیم و من توی این جمع تازه اومده بودم کلا تا دیر وقت نشستیم صحبت کردیم و بیشتر آشنا شدیم. شب سوم احسان خونه نبود و رفته بود خونه ی خواهرش. بعد از شام و قلیون مرتضی گفت امیر یه سی دی سوپر آوردم محشره. امیر توی اتاقش کامپیوتر داشت و اینا شروع کردن به تماشای فیلم سوپر. دختره داشت برای پسر ساک میزد و مرتضی هی میگفت اونقدر دوست دارم وقتی یکی برام ساک میزنه خایه هام رو هم بخوره. خلاصه اینا این سوپر رو سر سری دیدن و منم سعی میکردم با کتابام مشغول بشم و اهمیت ندم، بعد امیر گفت پاشید بخوابیم من فردا صبح زود باید برم بانک کار دارم.
مرتضی جمع کرد و رفت توی اتاق خودش و منم پاشدم جای خودم و امیر رو انداختم. جامون رو با فاصله مینداختیم، اون یه سر اتاق و من سر دیگه ی اتاق می خوابیدم. امیر رفت دسشویی و من چراغا رو خاموش کردم و پتو رو کشیدم روم که بخوابم. امیر از بیرون اومد و آروم از پشت لیز خورد زیر پتوی من. گفت چطوری رامینم؟ گفتم خوبم فقط قلیون کمی سردرد داده بهم. این شروع کرد به بوس کردن گردن من و دستشو برد زیر شلوارم و لای کونم و با کونم بازی بازی میکرد. این کارش رو خیلی دوس داشتم. بهش گفتم امیر یچیزی بهت میگم نه نگو. گفت چشم عزیزم. گفتم ببین من بهت هرچقدر بخوای کون میدم فقط وقتی اینجاییم یبار در ماه باشه اونم وقتی که کسی خونه نیست و دوتایی هستیم. نمیخوام اینها بفهمن. گفت چشم عزیزم نگران نباش، فقط ماهی یبار و اونم فقط خودم میکنمت. بعد شروع کرد. همیشه اول کونم رو آماده میکرد و بعد ترتیبم رو میداد. من اونموقع سفید و تپل و بی مو بودم و کونمم چون قلقش دستش بود قشنگ سریع بازش میکرد. منم دستم رو انداختم دور کیرش و شروع کردم بازی کردن باهاش، کیرش که بلند شد برگشتم و کیرش رو براش خوردم. اونموقع دیگه حرفه ای شده بودم توی کیر خوردن. از بالا تا پایینش رو براش لیس زدم و بعد شروع کردم نوکش رو میک زدن. امیر با صدای حشری گفت رامین خایه هام رو هم بخور. فهمیدم فانتزی مرتضی روش اثر کرده. خایه هاش رو یه پنج دقیقه ای براش خوردم. چون عصر دوش گرفته بود تر و تمیز بود و بوی خوبی میداد. اونم در همین حال از پشت با انگشت کونم رو باز کرد. اول یه انگشت، دو انگشت و بعد سه انگشت. داغ کرده بودم و رو فضا بودم.
من رو به بغل خوابوند و آروم آروم کیرش رو کرد توی کونم، هر موقع که کیر میره توی کونم احساس میکنم ته دلم خالی میشه و لذتش رو توی تمام وجودم حس میکنم. امیر یه عادتی داشت که اصلا توی کونم نمیریخت و همیشه لای دستمال میریخت و بعد از اومدن آبش می افتاد و می خوابید و منم دوست داشتم بعدش برم دسشویی و اونجا برای خودم خودارضایی کنم؛ اینجوری لذت میبردم.
اونشب هم عین همیشه یه 15 دقیقه ای کرد و بعد بوسم کرد تشکر کرد و رفت سر جاش. منم شلوارکم رو کشیدم و آروم پاشدم از حال رد شدم و رفتم توی راهرو که برم دسشویی که آخر راهرو بود. آروم اروم که تا وسط راهرو رفته بودم یهو در باز شد و مرتضی از پشت آروم صدام زد ، وایسادم و اومد کنارم. گفت چطوری کونی؟ من مات و مبهوت موندم. گفتم چی؟ گفت صداتون رو شنیدم که داشتی به امیر کون میدادی. باید به منم بدی. گفتم نه مرتضی تو رو خدا من اهل اینکار نیستم و کم مونده بود گریه کنم. گفت پس چرا داری گشاد گشاد راه میری؟ بمنم باید بدی. نترس پشیمون نمیشی. گفتم داد میزنم امیر بیاد گفت آبروت رو میبرم. دیگه بی حرکت مونده بودم که دستش رو انداخت روی کونم و شلوارک رو کشید پایین و انگشتش رو برد روی سوراخم و کرد داخل. گفت کونی به این گشادی هستی و میگی اهلش نیستم. گفتم باشه مرتضی به تو هم میدم فقط به کسی نگو. برگشتم سمت دیوار گفتم سریع بکن برم امیر میفهمه. مرتضی هم گفت نمیفهمه نترس برگرد کیرمو بخور. برگشتم زانو زدم و کیرش رو گرفتم دهنم، جلوی دسشویی عین جنده ها سرمو گرفته بود و کیرش رو هی میکرد تا ته حلقم و خفم میکرد. مدام بهم فحش میداد و میگفت چه کونی آورده امیر برای من. بعد از یه سه چهار دقیقه کیرش رو از دهنم در آورد، ازش آب و لعاب آب دهنم میچکید، و سرم رو برد سمت خایه هاش. گفت بخور. خایه هام رو بخور کونیِ امیر. خایه رو کرده بود توی دهنم و به زور میگفت هر دو رو باید بکنی توی دهنت. یه چند دقیقه بعد گفت پاشو بریم اتاقم اونجا بکنمت و منم گفتم نه سریع بکن الان اگه برنگردم شاید امیر شک بکنه و بیاد. همونجا در حالی که شلوارک روی زانوم بود سرپا براش قمبل کردم. کیرش عین سنگ شده بود، دسته ی کیرش رو گرفت و یهو تا ته کرد توی کونم، یدونه آخ گفتم که دستش رو گذاشت رو دهنم بعد عین وحشی ها ادامه داد به گاییدن من. تقریبا ده دقیقه تلمبه زد که وسط هاش تند تند میکشید بیرون و دوباره تا ته میکرد توی کونم. منم از طرفی داشتم لذت میبردم و از طرفی میترسیدم امیر بیاد که هم برای من بد میشد و هم برای مرتضی. بعد چند دقیقه تلمبه هاش تندتر شد و آبش رو ریخت توی کونم. گفتم ریختی تو؟ گفـت آره دیگه میخوام معتاد کیر خودم بشی. بعد کیرش رو در آورد، شلوارش رو کشید و رفت. منم رفتم توی دسشویی و خودمو تمیز کردم، یه دست به سوراخم زدم دیدم گشاد شده، انگار کیر مرتضی کلفت تر از مال امیر بوده چون اینقدر باز نمیشدم. بعدش رفتم اتاق و دیدم امیر خواب هست. اون شب کمی از خودم بدم اومد، گفتم میخواستی یبار در ماه بدی که کم باشه الان باید به دو نفر بدی. با همین فکرها خوابم برد.
فردا صبح با صدای بسته شدن در بیدار شدم نگاه کردم دیدم انگار امیر بوده که رفته. برگشتم و پتو رو کشیدم روم و خوابیدم. نمیدونم چقدر خوابیده بودم که احساس کردم یکی بیدارم کرد، بلند شدم دیدم مرتضی از پشت رفته زیر پتوم و داره کونم رو دستمالی میکنه. گفتم مرتضی چیکار میکنی؟ گفت شب نشد خوب بکنمت الان اومدم عوضش رو در بیام. اونروز بود که فهمیدم مرتضی خشن دوست داره. …

اگه بپسندین بعدا داستان های بیشتری از اون سال و البته موقعیت های دیگه میگم.

ادامه…

نوشته: رامین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها