داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اون موقع ها

اسمش مازیار بود، تقریبا از ۱۰ ۱۱ سالگی باهم دوست شدیم، خوشگل بود ولی به من نمیرسید 🙂 خودشم همیشه اینو میگفت بهم.
اسم من دانیاله، الان ۲۱ سالمه و خاطرم مال چند سال پیشه…
منو مازیار تو یک مدرسه بودیم و تو یک محل و تنها دوستای هم بودیم، اولین بار که پورن دیدم تو گوشیه اون بود، از من شیطون تر بود…
یروز تو کوچه بودیمو داشتیم پورن میدیدیم که دیدم دستشو کرده تو شلوارشو داره دودول مبارکو میماله، بش گفتم نکن یکی میبینه ابرومون میره و… بالاخره راضیش کردم که بیخیال شه و بجاش بریم خونه ما تا راحت کارمونو بکنیم.
طبق معمول کسی خونه نبود و تصمیم گرفتیم کلا لخت شیمو راحت جق بزنیم، غرق پورن بودم حواسم به هیچی دیگ نبود که یهو حس کردم کیرم داغ شده، تعجب کردم مازیار داشت میخورد برام، تاحالا همچین حسی بهم دست نداده بود، گزاشتم کارشو بکنه، یکم بعد اومد و بالا و من بدون اینکه چیزی بگم شروع کردم به خوردن کیرش، بدم نیومد راستش بنطرم حتی خوشمزه هم بود، مازیار داشت بهم نگا میکردو من بدون مکث کیر خوشگلشو میخوردم تا یجا که دیگ احساس کردم فکم درد گرفته و بیخیال شدم، اونروز کلی ساک زدیم واسه همدیگه و تازه شروع ماجرامون بود…
تا دوسال کار ما همین بود و البته به ساک زدن بسنده نکردیم، اولین بار اون پیشنهاد اینکه بکنمشو داد و منم با کمال میل قبول کردم، اولین بار خیلی دردش گرفت و کلی داستان شد، بار دوم سوم دیگ خبری از درد نبود وقتی میدیدم داره لذت میبره از دادن حوس میکردم که منم بهش بدمو و بالاخره کار خودمو کردم 🙂 اولین بار برا منم عجیب درد داشت طوری که ترسیدمو گفتم که دیگ نمیخوام بدم، ولی راضیم کرد یبار دیگ تجربش کنم، بار دوم راحت تر بود،درد نداشت ولی لذتیم نداشت، عجیب بود برام که مازیار لذت میبرد از دادن…بعد چن ماه که دوطرفه کردیم دیگ من از مازیار بدتر شده بودم و فقط منتظر بودم که نوبت اون بشه که بکنه منو…
رابطمون خوب بود، خیلی خوب… تااینکه سنمون رفت بالا و کم کم دور شدیم از هم، جفتمون دوستای جدید پیدا کرده بودیم و دیگ از هم خبر نداشتیم،
دوم دبیرستان بودم که خانوادم رفتن مسافرت، من برا مدرسه باید میومندمو تو کونم عروسی بود، روز اول گزشت و هیج غلطی نکردم، همینطور روز دوم، روز سوم تو حموم بودم که یهو یاد مازیار افتادم، بدجوری حشری شده بودم و با خودم گفتم بهترین موقعیته که دوباره با مازیار رابطمو شروع کنم، شمارشو نداشتمو خیلی وقت بود که حتی ندیده بودمش، لباس پوشیدم رفتم در خونشون، وقتی اومد دم در تعجب کردم، استخون ترکونده بود و حسابی گنده شده بود، برعکس من که هنوز حتی مو در نیاورده بود بدنم احوال پرسی کردیمو رفتیم که یکم قدم بزنیم، تو راه بهش رسوندم که خونمون خالیه و یه زیدم ندارمو اینجور حرفا، که خودش داستانو گرفت، گفت شب بیام جات؟
منم از خدا خواسته…
رسیدیم خونه و بعد چن لحظه شروع کرد در اوردن لباساش تا راحت باشه، بدنش خیلی خوب بود، ورزیده و مردونه، منم همین کارو کردم و از قسط پشتمو بهش کردم موقع در اوردن شلوار شرتمم کشیدم پایین و حشریش کنم و موفقم شدم، لباس عوض کردمو رفتم نشستم کنارش یکم حرف زدیمو اون همش از من تعریف میکرد که خوشگلتر شدی از قبلنا و… من داشتم ذوق مرگ میشدمو حسابی حال میکردم با خودم، منم در جوابش بهش گفتم که خیلی سکسی شده بدنش و اونم بایه لبخند تشکر کردو شروع کردیم فیلم دیدن، برقارو خاموش کرده بودم کنار هم نشسته بودیم، من فقط یه یچیز تو فکرم بود و هیجی دیگ نمیفهمیدم. پا شدم که مثلا گوشیمو بزنم به شارژو اینبار دقیقا کنارش نشستم اونم دستشو انداخت دور گردنم رو مبلو ادامه فیلمو میدید، سرمو کم کم چسبوندم بهشو دیگ عملا تو بقلش بودم، همینطور اروم اروم رفتم پایینو سرمو گزاشتم رو پاش و پاهامو جم کردم رو مبل، سرم دقیقا کنار کیرش بود،
کاملا راست شده بود و معلوم بود که حسابی تو این مدت سایز اضافه کرده، برگشتم بهش نگا کردم که دیدم اونم داره بمن نگا میکنه، این نگاهو میشناختم، یعنی راحت باش…
گره ی شلوارکشو باز کردمو یزره بلند شد که راحت بکشمش پایین، شرت شلوارکشو باهم در اوردمو بدون یه لحظه مکث کیرشو تا ته کردم تو دهنم، حرفه ای و اروم اروم میخوردم براش اونم با موهام بازی میکرد، عاشق مزه ی پیش ابش شده بودمو زبونمو محکم از پایین تا بالای کیرش میکشیدم که بیشتر بیاد یهو مازیار بلندمو کردو شروع کرد به در اوردن لباسام، میدونستم که این مازیار دیگ اون ادم قبل نیستو امشب باید حسابی بدم، مازیار منو نشوند رو مبلو شروع کردن به خوردن کیرم، اونم حرفه ای شده بود، عحیب داشتم حال میکردم که یهو دست نگه داشتو گفت که برم خودمو خالی کنم…
کارم که تموم شد اومدم بیرونو دیدم کیرش خوابیده دوباره شروع کردم به خوردنو چن دقیقه حسابی زدم براش، راست که شد بلندم کردو گفت داگ استایل شم، سرمو چسبوندم به زمینو کمرومو حسابی قوس دادم که راحت کارشو بکنه، شروع کرد خوردن سوارخم و گاهی خیلی ارومو با ملاحظه انگشتشو میکرد توم، من زیاد تنگ نبودم، چون با خودم زیاد ور میرفتم تو این چند سال، ولی بازم به روی خودم نیاوردم و گزاشتم کارشو بکنه، به چارتا انگشت که رسید دیگ دست نگه داشت، بلندم کردو چسوبندم به دیوار یه زبون به سوراخم کشیدو یکمم با دستش تف مالیید به کونم که قشنگ خیس شد، داغی کیرشو که روی سوراخم حس کردم دستوپام شل شد، عاشق این حس بودم، اونم میدونست و داشت دیوونم میکرد، چن دقیقه فقط کیرشو اروووم فشار میداد رو سوراخم و نمیکرد توم، منم داشتم حال میکردمو تا صبح کلی وقت داشتیم واسه همین چیزی نمیگفتم، خودش خسته شدو فشارشو بیشتر کرد، کم کم سرش رفت توم میلیمتر به میلیمترشو حس میکردم که داره میره توم، درد داشتم ولی اونقدی نبود که بخوام بکشم کنار که حس کردم بدنش چسبید بهم، تا ته کرده بود توم، ذوق کرده بودم و داشتم حسابی حال میکردم یهو کشید بیرونو یه تف انداخت روشو دوباره با شدت کرد توم، یه حس ارضا شدن بهم دست داد ولی نه کامل مثل وقتی که نزدیکه ابت بیاد و میفهمی، دوباره این کارو کرد و دوباره حس کردم ابم داره میاد، نمیخواستم به این زودی ارضا شم خودمو کشیدم اونورو دستشو گرفتم بردمش تو اتاق بهش گفتم که تویه پوزیشن دیگ بکنم، رو تخت به بقل خوابیدمو اونم پشتم اول دوباره چن وقیقه کیرشو کشید رو سوراخم و یهو فرو کرد، داشتم لذت میردم چنتا تلمبه که زد نتوتستم جلو خودمو بگیرم عمیق ترین ارضا زندگیمو تجربه کردم، بدنم داشت میلرزید ولی بازم میخواستم دوباره شروع کرد به تلمبه زدن اینبار روم دراز کشیده بود من روی اب خودم خوابیده بود میمالدمش به بدنم، عجیب بود که اون حس ارضا شدن هنوزم توم بودو بعند چن دقیقه دوباره ابم اومد انقد زیاد که خودم تعجب کردم چیزی به مازیار نگفتمو اون داشت با سرعت تلمبه میزد توم، حشرم نمیخوابید، دوس داشتم تا صبح بکنم، پنج مین تو همون پوز گایید کونمو و بلندم کرد دوباره چسبودم به دیوار و وحشیانه کرد توم، چن مین که گایید کونمو دوباره احساس کردم دارم میام و انقد شدید ارضا شدم که افتادم دیگ، بدنم داشت میلرزید عرقه لذت بودم، مازیارم داشت جلق میزد فهمیدم که اونم داره میاد و شروع کردم به خوردن کیرش، یجوری براش خوردم که حسابی جبران کرده باشم براش، داشت داد میزد دیگ که یهو دهنم خالی کرد خودشو، ۵ ۶ ثانیه داشت میومد منم مکث نکردمو وحشیانه مک میزدم کیرشو و تا قطره اخرشو قورت دادم، دستمو گرفتو بلندم کرد هیچکدوممون حوصله دوش گرفتن نداشتیمو تو بغل هم خوابمون برد…

نوشته: Daniangelic

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها