داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

تو برای من مرده ای

می خواهم که زندگی کنی .. می خواهم وقتی که خورشید را می بینی آن چنان بخندی و احساس خود را نشان دهی که خورشید از شادی تو در آتش حسد بسوزد . اما تو برای من مرده ای . آن گاه که در گرداب عشق با سکوت در ماندگی خود , تو را فریاد می زدم تو با سکوت خود فریاد زدی که بهتر آن است چشمانم را به روی زندگی ببندم . ببین که من هنوز زنده ام . ببین که هنوزهم  نفس می کشم . ولی دیگر تو را فریاد نمی زنم چون تو برای من مرده ای . تو را باورت کرده بودم . گفته بودی که با من خواهی ماند  برای همیشه . تا آنجا که عشق فر مان وفا می دهد تو ملکه من خواهی بود . اما عهدت را شکستی . می دانم چرا . نمی گویم چرا .. از تو هیچ نمی خواهم اما تو ساحل نشین نخواستی فریاد نجات خواهی کسی را که به گرداب فنای عشقش  سپرده بودی بشنوی.  تو مرگم را چه آسان می خواستی . اما من برای تو زندگی می خواهم . هر چند که برای من مرده ای .  حال در  ساحل غمها نشسته ام . به دیروز خود می اندیشم . به روزی که در کنار من بودی . به روزی که  در غروب آن با هم خورشید زیبا را بدرود می گفتیم .تا با هم طلوع دوباره آن را ببینیم . و تو تنهایم گذاشتی تا  همیشه در غروب بمانم تا در این شب تیره و تار بمانم . ببین چگونه رهایم کرده ای .;! من به طلوعی دیگر رسیده ام . هنوز هم نفس می کشم و خورشید در پس ابر ها پنهان گردیده . چرا امروز نیامده .. شاید با من و تو قهر باشد . شاید اونیز از آوای جدایی گریزان است . هنوز هم به زندگی لبخند می زنم . اما نه آن لبخند دیروزی . چون تو برای من مرده ای . دستهای مرا ندیدی . صدای قلب مرا نشنیدی خواستی که نباشم تا آن وجدان کور و سیاه تو را نبینم . دانستم که برای من مرده ای . گفته بودی پرسیده بودی آیا برای همیشه با تو خواهم ماند ;/; گفته بودم تا آنجا که عشق نفس می کشد و زندگی زنده است من هم در کنارت خواهم بود . گفته بودی که می روی و می آیی . رفتی و دیگر نیامدی . تنها در ساحل نجات تو را می دیدم که منتظر مرگ منی . تصویر چشمان  زیبای تو هم به من دروغ گفته بودند . آخر به من می گفتند تو عاشق ترینی تو شکیبا ترینی تو سوخته دل ترینی . نه صبری بودو نه سوخته دلی .حال می گویم که تو سنگدل ترینی . تو سوزاننده ترینی . نمی گویم چرا رفتی .. نمی گویم چرا زندگی را در کنار من ندیده ای. بعد از تو زندگی نمرده است . عشق نمرده است لبخند نمرده است . اما تو برای من مرده ای .. تو برای عشق مرده ای . در ساحل غمها نشسته ام . آخر اشک من چه به کار دریا می آید ;! کاش می توانستم چون تو دروغ بگویم .. ولی نه این آرزوی ضعیفان است . آرزوی عقده دلانی که عشق را نمی شناسند و از حقیقت گریزانند . بگذار در صداقت خود بسوزم بگذار در فریب صیاد بسوزم اما شیادت نخواهم خواند . تو رفته ای .تو خود آمده بودی گفته بودی که در کنارم خواهی ماند که در کنارت بمانم . آخر وقتی که نمی خواستی بمانی چرا گفتی که می مانی . ;! و من اینک به امواجی می نگرم که وقتی به من می رسند می شکنند . چون قلب شکسته من . چون اشک پنهانی که پشت پلکها منتظر غروب دیگریست . غروب غمها ..غروبی که دیگر  در کنارت نخواهم بود و تو اینک با دیگری رفته ای . شاید به من بخندی اما تو برای من مرده ای . تو هر گز مرا دوست نداشته ای . آن چنان که خود را دوست نداشته ای . کاش می توانستم آن سوی نگاه مظلومانه ات را بخوانم که چگونه آسان دروغ می گوید . زندگی زیباست و چه احمقانه است اشک ریختن برای آن که عشقت را احمقانه دانسته . عشق را به بازی می گیرند غافل از آن که خود را به بازی گرفته اند . تو خواستی که بازیچه ات باشم تو خواستی که من و عشقم را تحقیر کنی .. اما بدان که تو برای من مرده ای چون عشق هر گز نمی میرددیگر تو را نخواهم دید . دیگر دروغهایت را نخواهم شنید . از قصه های خیالی عشق نخواهی خواند . دیگر نخواهی گفت که تا ابد در کنار من خواهی ماند . تو مرگ مرا می خواستی اما من می خواهم که زندگی کنی . . امواج وقتی که به ساحل می رسند می میرند . امواج شکسته می آیند تا در کنار من شکسته از امید های غرق شده بسرایند . هر چند فردا لحظه دیگریست اما تو دیگر نمی آیی . اگر تو نیایی خورشید می آید اگر تو نیایی عشق می آید زندگی می  آید اگر تو نیایی این قلب شکسته هم می آید . می آید تا با صدای لرزان خود فریاد بزند که از خدا خوشبختی تو را می خواهد هر چند که برایش مرده ای . آری تو برای من مرده ای .. تو برای من مرده ای . …. پایان … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها