داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

از دختر بازی تا شاش خوری برای سمیرا

سلام دوستان من امیرم ۲۵ سالمه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه و برام اتفاق افتاده
یه روز که داشتم از سرکار برمیگشتم یه دختر خوشگل دیدم که نظرم روش جلب شد، رفتم دنبالش و از فاصله دور تعقیبش کردم تا رسید جلوی درب یه آپارتمان و زنگ زد
طرف هم درو باز کرد ولی دختره بالا نرفت و گمونم منتظر بود که طرف بیاد پایین و برن بیرون
تا اینکه یه چهار پنج دیقه بعد یه پسر که ظاهرا از دختره کوچیک تر بود اومد پایین و با دختره رفتن یکم جلو تر
من فکر کردم برادر کوچکه دخترست یا یکی از آشناهاشه رو این حساب نرفتم جلو و وایستادم تا موقعیت مناسب پیدا شه
یهو دیدم یکم جلوتر رفتن یه ماشین ۲۰۶ پارک بود
اونا سوار شدن و رفتن
و من اون روز از شماره دادن و آشنایی جا موندم
گذشت و سه روز دیگه یهو به سرم زد بعد از کارم با ماشینم برم جلوی در همون آپارتمانه
رفتم و یه پنج دیقه ای تو ماشین نشسته بودم که یهو دیدم همون دختره بازم اومد و زنگ ساختمونو زد و پسره اومد و اینبار ماشینشو یکم دورتر پارک کرده بود،سوار شدن و رفتن
ولی این بار من چون ماشین آورده بودم تعقیبش کردم و هفت هشتا خیابون پایین تر یهو دیدم دختره پیچید تو یه کوچه ، از راه دور دیدم از ماشین پیاده شد و به پسره هم دست تکون داد که پیاده شو، حس کردم به صورت دستوری گفت زود باش دیگه
دیدم پسره هم سریع پیاده شد و دوتایی رفتن سمت یه خونه کلنگی
یهو دیدم پسره اومد اول بره داخل که دختره یهو یدونه لگد بهش زد و موهاشو گرفت و فک کنم گفت اول من میرم
دیدم درو بستند و حدود سه ساعتی تو اون خونه بودم که دیدم بعد از سه ساعت دختره اومد بیرون و رفت بسمت ماشین و روشن کرد و رفت ولی درو نبست
و در خونه باز موند
من کنجکاو شدم که چرا پسره نیومد و دلو زدم به دریا و رفتم تو خونه
آروم رفتم تو خونه دیدم صدایی نمیاد
یکم رفتم جلوتر تا رسیدم جلوی در یه اتاق یواش در اتاق باز کردم دیدم همون پسره لخت وسط اتاق افتاده و بیهوش شده بود
و انگار نایی نداشت برای بلند شدن
یهو بدون نا و آروم گفت تو کی هستی؟
دیدم بابا طرف چقدر بچه سنه و یه پسر تقریبا ۱۵ ۱۶ ساله بود
گفتم در خونه باز بود من اومد تو ببینم چی شده
یهو دیدم دختره اومد تو
دیدم یه طناب و یه قیف دستشه
یهو داد زد آی دزد آی دزد
چی میخوای
واااای کمک دزد
گفتم دزد کدوم دختر خانم
گفت پس اینجا چیکار میکنی؟
گفتم حقیقت من چند وز پیش شما رو تو خیابون دیدمو ازت خوشم اومد و تعقیبت کردم تا رسیدی جلوی در این آقا پسر و اون روزم با ماشینتون رفتید ولی من ماشین نیاورده بودم ولی امروز ماشین آوردم و تعقیبتون کردم دیدم اومدید اینجا و سه ساعتی تو کوچه تون منتظر موندم و دیدم اومدی بیرون ولی در کوچه رو باز گذاشتی
کنجکاو شدم و اومدم تو که این دوستمونو اینجوری دیدم
که شما رسیدید
گفت خوب که چی ،خوب دیدی به سلامت
دیدم تو دستش یه قیف و یه طنابه
پرسیدم اینا چیه؟
گفت به تو چه؟
زنگ میزنم به پلیس ها
یهو گفتم اصلا زنگ بزن ببینم شماها دارید اینجا چیکار میکنید
دیدم پسره قرمز شد و گفت هیچی من گرمم بود لباسامو در آوردم مگه نه سمیرا خانم
گفتم خر خودتی باید بگید چیکار داشتید میکردید؟
یهو دختره گفت خیلی داری پرو بازی در میاریاااا
کاری نکن که کاری که با این پسر کوچولو میکنم ده برابرشو سر تو بیارماااا
گفتم اهااااا مگه چیکارش میکنی؟
گفت دوست داری بدونی چیکارش میکنم؟
گفتم اره بگو ببینم مگه چیکار میکنیش؟
یهو گفت برده مه و میخوام بشاشم تو حلقش
مشکلی داری؟
میخوای تو حلق تو هم بشاشم؟
فکر کردم سر کارم گذاشته و گفتم خودتو سر کار بزار خانم
گفتم کیو دیدی شاش بخوره
گفت این برده من ازش بپرس
پرسیدم راست میگه؟
گفت اره من کس لیس و برده اشم
گفتم واقعا میشاشه تو دهنت؟
گفت اره اون طناب و قیفو تو دستش نمیبینی؟
الانم مطمئنا کلی شاش داره
گفتم الان میخواستی بیای بشاشی تو حلقش
گفت اره منتظر بودم تو بیای بشاشم تو حلق دوتاتون
گفتم برو بابا مارو سر کار گذاشتی
یهو گفت یادته چند دیقه قبل میگفتی ازم خوشت اومده پس چی شد؟
گفتم اره ولی
گفت اگه میخوای دوست دخترت شم باید شاشمو تا قطره آخر قورت بدی
گفتم خوب کستو میلیسم و بشاش تو دهن این
گفت نه من میخوام بشاشم تو حلق تو ، این آب کسمو تازه خورده ندیدی بیهوش بود زیر کسم داشت جون میداد
یهو دلو زدم به دریا و گفتم باشه اگه شاشتو بخورم قول میدی باهام دوست بشی؟
گفت باشه
پاشو لباساتو در بیار
دیدم پاشد و اونم لخت شد و گفت برو رو تخت دراز بکش میخوام ببندمت
گفتم نمیشه نبندی؟
گفت نه بدو کلی کار دارم باهات
پیش خودم گفتم دختر خوشگل و خوش اندامیه چه اشکالی داره یکم میخواد بشاشه دیگه
رفت رو تخت یه نفره دراز کشیدم
یهو گفت یکم سرتو از تخت بنداز بیرون با دهنت کلی کار دارم
بعد اومد و با طناب محکم دستو پاهامو بست و منو محکم به تخت بست و سریع شرتشو کشید پایین ، وااای چه هیکلی داشت آدمو دیوونه میکرد هیکل نابش
دیدم اومد بالای سرم
وای کسش دقیقا بالای سرم بود و داشتم به دقت به کس صورتیش نگاه میکردم که یهو پاهاشو گذاشت دوطرف گردنم که از تخت افتاده بود بیرون،و کسشو گذاشت رو دهنم و گفت دهنتو باز باز کن ، اگه یه قطره از شاشم از دهنت بیرون بریزه میکشمت
و سریع سوراخ کسشو که ازش میشاشید دقیقا گذاشت وسط دهنم و با فشار شروع کرد به شاشیدن
وااای تا شاشید حالم داشت بهم میخورد و یهو دیدم دستشو آورد زیر سرم و با تمام زورش کسشو به دهنم فشار داد و از اون طرف هم با فشار داشت میشاشید
فکر کردم الاناس که شاشش تموم شه دیگه که دیدم کل دهن و حلقم پر پر شد از شاشش
احساس تنگی نفس بهم دست داد یهو داد زد قورررررررتش بده
واااای چشمتون روز بد نبینه مجبور شدم شاششو قورت دادن
وااای اولین قلوپی که تو حلقم بودو که قورت دادم حالم بد شد تا اینکه دیدم شاشش تمومی نداره و مجبور شدم تند تند کل شاشای تو دهنمو قورت بدم تا زنده مونم
ولی اون همچنان داشت با فشار میشاشید
باورم نمیشد مگه میشه دختر به این خوشگلی اینهمه شاش داشته باشه
حدود سی ثانیه با فشار داشت میشاشید که حس کردم دیگه نمیتونم شاششو قورت بدم و داشتم خفه میشدم
و شروع کردم زیر کسش دستو پا زدن
ولی سمیرا اصلا عین خیالش نبود و داشت همینجوری میشاشید
یه ده بیست ثانیه هم همینجوری پر قدرت شاشید که حس کردم فشار شاشش کم شده
چند ثانیه بعد شاشش تموم شد و ولم کرد
من که نفسم بالا نمیومد الباقی شاشای تو دهنمو بالا آوردم و حالم بد شد
پنج شیش دیقه دیگه که بهوش اومدم دیدم بالای سرم وایستاده و یهو گفت شاشم چطور بود؟
گفتم دختر مگه امکان داره یه زن یا دختر اینقدر بتونه بشاشه
تو چند وقته نشاشیدی؟
گفت از صبح نشاشیدم تا یه دل سیر بشاشم تو حلق برده ام که تو رسیدی
گفتم خوب پس دوست دخترم میشی
گفت مگه خولم
از امروز به بعد تو هم شاش خور منی
گفتم تو قول دادی
گفت اره قول دادم که با شاشم نفستو بند بیارم
از این به بعدم هر روزی که شاش داشته باشم باید بخوریش
گفت اگه برده خوبی باشی آب کسمم میریزم تو دهنت
گفت امروز چون خوب شاشمو خوردی بهت اجازه میدم کسمم بخوری
بعدشم پاشد و اومد کسشو اونقدر مالید به لب و دهنم تا اینکه ارضا شد و آب کسش اومد و صورت منو خیس کرد
بعدش منو باز کرد و گفت شماره و آدرستو بده هروقت شاش داشتم خبرت کنم
منم ترسیده بودم و تا منو باز کرد با اینکه نایی نمونده بود برام هولش دادم و از اونجا فرار کردم و پشت سرمم نگاه نکردم
ولی تا شبش حالم بد بود و همش حالت تهوع داشتم و هی عارق میزدم و تو هربار آروغ زدن مزه شاشش و بوش دهنمو میگرفت
این شد که این کنجکاوی من کار دستم داد و دختره داشت واقعا منو میکشت با شاشش
دوستان یه سوال دارم هر کس میدونه جوابشو بده
مگه نمیگن زنا شاششون زیاد نیست و نمیتونن زیاد شاش تو مثانشون نگه دارن؟پس چرا سمیرا اینهمه شاشید و اصلا مگه زنا اینقدر شاش دارن؟

نوشته: امیر دخترباز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها