۱۳سالم بود یک پسر سفید جهره بور به همراه خواهرم با اتوبوس از شهرستان دور عازم تهران بودم خواهرم ۲۰ سالش بود تاریکی شب تواتوبوس نشسته بودیم هوا هم خیلی سرد بود خوابم برده بود خواهرم از خواب بیدارم کرد وگفت برو به راننده بگو بخاری ماشین را روشن کنم مردیم از سرما منم رفتم جلو به راننده گفتم بخاری را روشن کنه گفت بخاریها همهشان روشنند هوا خیلی سرده به شاگردش که پسر ۱۷ یا ۱۸ ساله سفید مو بلند مشکی بود گفت برو ببینه میتونی کاری براشون بکنی با شاگرد اومدیم عقب به خواهرم گفت خانم یه جا خالی بغل یه خانم هست بغل بخاریه می تونید بیایید جلو بنشینید خواهرم اومد جلو پیش اون خانم نشست ومن تنها ماندم وگرفتم خوابیدم ولی هوا خیلی سرد بود خوابم نمی برد ساعت ۱ بعد نصفه شب بود تمام چراغهای داخل ماشین خاموش بودن همه مسافرها خواب بودند . شاگرد راننده اومد رد بشه دید من بیدارم گفت چرا نمی خوابی؟ گفتم هوای ماشین سرده خوابم نمی بره گفت میخوای بیا رو بوفه بخواب گرم گرمه منم از خدا خواسته بلند شدم رفتم رو بوفه خیلی دنج وگرم بود گفت پتو را بکش روت و راحت بخواب منم رفتم زیر پتو و خوابیدم تو خواب بودم دیدم یکی کنارم خوابیده تکان تکان میخوره به خودم که اومدم دیدم یکی دستاش را گذاشته رو شکمم و آرام منا نوازش میکنه خودما به بیخیالی زدم بعدش دستش را برد رو کیرم و از رو شلوار میمالوندش من تعجب کردم نمی دونستم چیکار کنم کم کم شروع کرد به بردن دستش تو شلوارم کمر بند شلوارم را باز کرد که من بلند شدم وخواستم بیام پایین از بوفه که آهسته تو گوشم گفت من فقط میخوام با کیرت حال کنم هیچکاری بهت ندارم صدا نده مسافرا بیدارمیشن من که تا اون موقع اصلا به این جیزا فکر نکرده بودم ساکت شدم ولی حسابی ترسید و خواب آلود بودم اون منا در آغوش گرفت و شروع کرد به مالوندن کیرم منم خوشم میومد بعد دوباره شروع به باز کردن کمربندشلوارم کرد ودستش را برد رسوند به کیرم البته تا اون موقع من کلمه کیر را جلوی کسی روم نمیشد به زبان بیارم اون شروع کرد به نوازش ومالوندن محکم کیرم منم داشتم لذت میبردم حس میکردم کیرم داره میترکه اونقدر با کیرم ور می رفت که حسابی حالی به حالی شده بودم یه دفعه اونم شلوارش را پایین کشید وکونش را گذاشت جلوی کیرم وبادستش کیرم را میمالوند به در کونش وگفت فشار بده کیرت بره تو کونم منم اصلا ماتم برده بود رومم نمیشد هیچ تکانی بخورم اون کونش را فشار میداد رو کیرم ولی اصلا فایده نداشت کلی تف به کیرم وکونش می مالید ولی کیر من اهل این حرفا نبود از ترس وخجالت اون مقدار هم که کیرم بلند شده بود خوابیده وبیحال شده بود ولی من در عین ترس وخجالت حسابی از این حالت خوشم میامد ولذت میبردم آهسته گفت کون مفتی جلوته نمی کنی ؟ زود باش کیرت را راست وشق کن فشار بده بره تو کونم من از کیرای باریک مثل مال تو خیلی خوشم میاد فشار بده بره تو کونم من سوراخ کونم گشاده یکم فشار بدی میره تو کونم ولی من اصلا روم نمیشد از این کارا بکنم از جاش تکان خورد روشا کرد به طرف من وگفت پس بی خیال پشت را بکن به سمت من ولی بازم من هیچ تکانی نخوردم از جا بلند شد واز بوفه اومد پایین منم باخیال راحت پتو را کشیدم روسرم که بخوابم ولی بوی گازوییل و روغن ماشین تو پتو پیچیده بود پیش خودم فکر میکردم چه خوب بود اون کارایی که با من کرد حالا کیرم دوباره بلند شده بود دستم را برده بودم تو شلوارم با کیرم ور میرفتم وبرا اولین بار لذت میبردم یه یکساعتی گذشت دیدم باز شاگرد راننده اومد وگرفت پشتم خوابید وهیچ تکانی نمی خورد من گفتم نکنه کس دیگه باشه بلند شدم نشستم وتو تاریکی با نور ماشین های عقب اتوبوس بزور چهرش را دیدم خیالم راحت شد که خودشه ودوباره خوابیدم ولی دیگه تحریک شده بودم ولی روم نمیشد کاری بکنم فکر کردم خسته است وخوابش برده کم کم دستم را بردم به سمتش وشروع به نوازشش کردم یه دفعه گفت خوب حالا راضی شدی کیرت را بکنی تو کونم گفتش من اونقدر کون دادم حسابی سوراخم گشاد شده اونوقت تو کیرت را نتونستی بکنی توش کونم .
بازم من حرفی نمیزدم همانطور که من پشتم به سمت اون بود واون درگوشی با من حرف میزد خوابیده بود گفت پست اجازه بده من با کون تو حال کنم بازم حرفی نزدم اون شروع کرد با کونم ور رفتن وکم کم شلوارم را پایین کشید ودستش را رسوند روی رونهام وانگشتش را کرد دم سوراخ کونم خیلی خوشم اومد لذت میبردم انگشتای سردش را میمالوند رو سوراخ داغ کونم خبلی لذت داشت حالا یه دستش را هم آورد گذاشت رو کیرم واز دوطرف کون وکیرم را میمالوند ومن از لذت به خودم میپیجیدم با دستش آب دهن مالید رو سوراخ کونم وکیرش را گذاشت دمه سوراخ کونم وآهسته گفت یه وقت داد نزنی مسافرا بیدار میشن آبرومون میره من بازم جیزی نگفتم کیرشا فشار میداد تو سوراخ کونم منم از داغی وسفتی کیرش لذت میبردم ولی کم کم فشار که میداد دردم میگرفت وخودم را عقب میکشیدم ولی کیرش نمی رفت تو سوراخم با انگشتش تف مالی میکرد وانگشتش را کرد تو کونم خیلی حال میداد بعد دوتا وسه تا انگشت کرد تو کونم خیلی درد داشت ولذتش هم زیاد بود خیلی با سوراخم ور رفت حسابی گشاد شده بود وسه انگشتی بنظرم راحت میرفت تو کونم ومیامد بیرون یه دفعه کیرش را گذاشت در کونم وفشار داد ایندفعه سرش رفت تو کونم خیلی دردم گرفته بود گفت ساکت باش الان راحت میشی وحال میکنی کیرش را با فشار زیاد ودرد زیاد من کرد تا نصفه تو کونم ومن از درد به خودم میپیچیدم کم کم حس کردم داره لذت میده اونم آهسته کیرش را تا ته فرو کرد تو کونم وجلو عقب میکرد ومن هم درد زیاد ولذت زیاد داشتم اونقدر کیرش را جلو عقب کرد که یه دفعه به نفس نفس افتاد وبیحال شد وکیرش شل شده واز کونم دراومد نفس عمقی کشید کفت شلوارتا بکش بالا منم اومدم شلوارم را بدم بالا دیدم حسابی در کونم خیسه ویک بوی عجیبی پیجیده بود زیر پتو که بعدها فهمیدم آبش را ریخته بوده تو کونم واون موقع داشه از سوراخ کونم میزده بیرون که بو میداده دیگه از فرط خستگی تا صبح کنار هم خوابیدیم وصبح که بیدار شدم کنارم نبود منم بلند شدم اومدم سرجام نشستم دیدم شاگرد راننده جلو پیش راننده نشسته وآفتاب افتاده رو صورتش واز آینه داره منا نگاه میکنه حالا تازه به چهرش نگاه کردم دیدم چقدر خشکل وخوش اندام بوده خیلی داشتم از اتفاقی که دیشب افتاده بود لذت میبردم از اون موقع به بعد همش توفکر شاگرد راننده بود چند بار رفتم ترمینال ندیدمش تا بالاخره از اون تعاونی با کلی خجالت سراغش را گرفتم گفتند امروز ساعت ۲ از شهرستان میرسه میتونی ببینیش منم موندم تا دیدمش وقتی هم را دیدیم مثل دوتا دوست عزیز همدیگه بغل کردیم وکلی راجع به اون شب باهم صحبت کردیم وقرار گذاشتیم من رفتم تو خونشون تو جنوب شهر وبعد ازاون قرار میگذاشتیم ومیرفتیم کوه پارک جنگلی وحمام و… وباهم سکس دوطرفه میکردیم الان سی وپنج سال از آخرین باری که باهم بودم می گذره.
نوشته: مهیار