داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان کون دادنم به استا بنای کرمانی

سلام خدمت همه دوستان من همونیم داستان کون دادنم در یزد به پیرمرد نوشتم ولی خیلی ها باور نکردن اما واقعا داستان واقعی بود
بریم سر اصل داستان اینبار میخوام خاطره دادنم به یه استا بنا البته خودش پیمانکار هم بود تو کرمان
من بعد خدمت سربازی بیکار بودم تو کرمان دنبال کار میگشتم رفتم یه ساختمان کارگری کنم بهم گفت شبا جا خواب داری گفتم نه البته اشنا زیاد داشتم ولی گفتم نه
خلاصه اون روز وسط روز بود گفت اگه بخواهی از همین الان شروع کن شروع به کار کردم شبش منو برد خونه راستش یه پسره دیگه اونجا کار میکرد وقتی لباس عوض کردیم که بریم اروم بهم گفت شب میری پیشش بخوابی مواظب باش صبح لنگ نزنی خندید رفت راستش اصلا تو این فکرا نبودم ولی وقتی تو را که میرفتیم خونه کونم شروع کرد نبض زد رفتم تو فاز دادن راستش استا که اسمش بهمن بود اهل تبریز بود خونه مجردی داشت خلاصه تو را جلو داروخونه وایستاد گفتم چی گرفتین گفت قرص سر درد ولی پیش خودمم شک کردم باز جلوتر کنسرو ماهی خوابیار هم گرفت رفتیم خونه رفت حموم بعد حموم به منم گفت برو حموم رفتم حموم زدم اومدم بیرون شام خوردیم ماهواره هم داشت خلاصه سرم داخل گوشی بود کونمم میخوارید رفتم دستشویی شلنگ کردم داخل کونم چندبار خوب تمیز کردم رفتم بیرون گفت چقد دیر کردی وقتی دستشویی بودم منزل جفتمون انداخته بود با فاصله کم کنار هم خلاصه خوابیدیم ولی روم نمیشد چیزی بگم ولی باور کردنی نبود اتقد خسته بودم خواب رفتم وقتی حالیم شد چند ساعت گذشته بود نصف شب دیدم یکی دستش تو شلوار منه کیرمو میماله کیرمم شق بود باز خودمو زدم به خواب دیگه کاملا میخواستم کون بدم یه نگاه به صورتم کرد چشمامو بستم دیدم شلوار کشید پایین تف انداخت گذاشت بین پاهام تلمبه زد سعی میکرد بکنه تو ولی اینجوری عمرا نمیشد خلاصه اونشب با لاپایی ابش اومد بعد با یه پارچه کشید تمیز کرد پتو انداخت روم خوابید منم خوابم برد صبح روم نمیشد نگاهش کنم ولی موقع سوار شدیم بریم سر کار گفت امروز نمیخواد کار کنی حقوقت میدم به شرطی امشب سوراخت مال من باشه گفتم قبوله گفت پس امروز برو بچرخ منو رسوند میدان ازادی رفتم چرخیدم پیش چندتا اشنا هم رفتم خلاصه شب رفتم خونه تا رسیدم گفت کیرم تو دهنت از شق درد مردم امشب کونت پاره میکنم کجایی خلاصه گفتم بزا برم کونمو تمیز کنم نگذاشت برم منو گرفت شروع کرد لب گرفتن بعد لباسم در اوردم شلوار اونم در اوردم شروع کردم ساک زدن تنها چیزی که درش استادم همین ساک زده بعد ده دقه گفت بخواب گفتم بزا کونم تمیز کنم کثیف کاری میشه بدت میاد گفت کیرم تو کونت بدو زود بیا رفتم سیر ریدم بعد شروع کردم تمیز کردن نزدیک ده بار کونم پر اب کردم با فشار ریختم تا تمیز شد رفتم گفت بچه کونی کیرم خوابید دوباره ساک زدم بعد گفت امشب زن منی لنگامو داد بالا کرد داخلش اخ نگم براتون چه دردی کشیدم لامصب هرچی التماس میکردم ول نمیکرد حدود سه دقیقه کرد ابش اومد ریخت تو بعد ولم کرد نمیدونم چی استفاده کرده بود وای یک ساعت شد گفت بیا رفتم گفت ساک بزن شروع کردم ساک زدن راستش یه چیزی ازم خواست به سختی انجام دادم حالم داشت بهم میخورد به شکم خوابید گفت سوراخ کونم زبون بزن خلاصه با اکرا انجام میدادم هین انجام دادن میگفت این سوراخ دست هر کسی نمیدم به خودت افتخار کنم با زبونت داری لیس میزنی همینجور کیرشم تو دستم بود میگفت خایه هامم بخور خلاصه شق شق کرد اومدم لنگا بدم بالا گفت نه اینبار به شکم بخواب گفتم بخدا درد میاد برا همونجور عادت کردم گفت نه خلاصه خوابیدم کرد داخل باز درد میومدراستش از وسطاش یکم لذت داشت تا شق کردم ابش اومد گفت دیدی کونت باز کردم رفتیم حموم تو حموم میگفت بیا همه جامو بمال وقتی دید من کم رو هستم سواستفاده میکرد مثل بردها حرف میزد بعد حمام اومد تو منزلش خوابید لخت گفت بیا ماساژ بده شروع کردم ماساژ دادن که یه لحظه کیرم خورد به باسنش گفت کیرتو کن لای پام منم کیرمو کردم لای پاش گفت بزا رو سوراخ گذاشتم گفت دوس داری بکنی داخل گفتم هرچی شما بخوایین گفت نه بلند شو یه لحظه چشمم به ساعت خورد دو شب بود گفتم صبح کار دیر نشه گفت نترس نمیریم سر کار باز به شکم خوابیدم گفت به بغل بخواب خوابیدم گذاشت داخل دیگه واقعا لذت داشت منم شق کردم شروع کردم جلق زدن ابم اومد وای چقد لذت داشت وقتی ابم اومد کیر تو کونم بود کسای کون میدن پیشنهاد میکنم امتحان کنید وقتی کیر تو کونتون هست ابتون بیاد خلاصه اب بهمن هم اومد با پارچه تمیز کردیم دیگه خوابیدیم فرداش پولمو گرفتم زدم بیرون دیگه دوس نداشتم اونجا کار کنم ولی چند ما بعدش باز هوس کیر کردم رفتم پیشش باز منو کرد البته هنوزم شمارش دارم

دوستان ببخشید غلط املایی رو ولی بخدا همش راسته دلیل نمیببنم دروغ بگم

نوشته: امید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها