سلام بر دوستان همجنسگرا خوب هستین
اسمم متین 21سالم قدم متوسط وزنم لاغرم وصورتم کمی جذاب و چشمانی که هر بیننده ای رو مجذوب میکنه. من از 13سالگی فهمیدم همجنسگرا هستم ولی به هیچکس نگفتم درست در رو اخلاقم نشون میداد تا همین الان هم چند نفر بیشتر نمی‌دانند من همجنسگرا هستم
ولی تا به الان به خیلی ها اعتماد کاذب کردم ولی بعضی ها کلا دنبال کون بودند بعضی ها هم میخواستن باهم شریک بشیم ولی من دوست نداشتم تنها میخواستم باشم چون دنبال شریک میگشتم اخلاقمون بهم بخوره حالا بگذریم
من الان دوماه به زور سربازی تموم کردم تو سربازی درست حشریت کار دستم داد با بعضی ها کون دادم ولی به لطف کسری خدمت تموم شد
خدمتم
ماجرای می‌خوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به یک از سربازی که در خدمت دوستم بود اونم یک بیسکشوال بود اسمش میلاد بودمثل من قد متوسط و وزنش خوب بود به نسبت قدش. وقتی منو میدید یک جوری میشد حواس پرتی می‌گرفت ولی تو خدمت با کسی رابطه جنسی نداشت پرروی با ادب بود یک روز میخواستم برم حمام تو راه دیدمش بهم گفت دیگه نمی‌خوام ببینمت منظورش این طور رسوند من گفتم باشه رفتم حموم آمدم بیرون تو فکر حرفش بودم چرا آخه من چکار کردم رفتم آسایشگاه همونم دوتا تخت داشت لباسهام آویزون کردم رخت آویز تا خشک بشه تو فکر حرفش بودم خوابم برد 1ساعت نگذشته بود دیدم دارن در میزنند پاشدم رفتم باز کنم دیدم میلاد به روی خودم نیاوردم چی گفته بود گفت اجازه هست دوساعت اینجا استراحت کنم چون آسایشگاه همون پچه ها نمی‌گذارند بخوابم گفتم مشکلی نیست بفرما آمد تو رفت روی تخت دوستوم بخواب دیدم تو خودش نیست به روی خودم نیاوردم من خوابیدم نیم ساعت نگذشته بود دیدم داره نگاه میکنه گفتم نمیتونی بخوابی گفت نه خندیدم کمی گذشت بدون مقدمه رفت سر اصل مطلب گفت به من میشه سکس کنیم من جا خوردم گفتم الکی میگی بخندیم گفت جدی گفتم منم گفتم آخه اینجا نمیشه گفت میشه موافقی من کمی اطمینان ازش کسب کردم به کسی نگه گفت بگم پای خودم گیره
گفتم باشه بفرما کلا لباسشو درآورد میلاد گفت توم در بیار منم درآوردم
میلاد یک ماساژور بود به آرامی منو ماساژ میداد منم ریلکس بودم خیلی خوب بود داشتم حال میکردم خیلی حرفه ای بود. درست کیرش 17سانت بود مال منم همون اندازه بود ولی مال اون کلفت بود بعدش یواش یواش سر وصورتمو ماساژ میداد کیرشم حین ماساژ داد دهنم من داشتم می‌خوردم حال میکردم حدودا 15دقیقه دهنم بود من داشتم تو ابرا راه می رفتم از دهنم در آورد نشست روی کونم ماساژ میداد خیلی حس خوبی داشتم آروم آروم کیرش همراه ماساژ فرستاد تو منم داشتم حال میکردم یواش یواش میلاد داشت تلمبه میزد خیلی خیلی آرام روم خوابید ازم لب گرفت حرف های عاشقانه میزد گردنمو لیس میزد بعدش منو برگردوند کمی که تلمبه با فشار زیاد میزد اب عشقم یواش یواش از کیرم سرازیر شد روی شکمم کیرشو در آورد خوابیدروم حرفهای عاشقانه میزد گردنمو لیس میزد گفت آبمون بیاریم گفتم آره یواش یواش بازهم تلمبه زد ابمون باهم آمد ریخت روی آب کیرمن باز روم خوابید گردنمو لیس زد لب تو لب شدیم لبهام ول کرد پاشد رفت دستمال بیاره خودمون تمیز کنیم دیدم 1ساعت داریم سکس میکنیم این بهترین سکسی بود که تا اون موقع کرده بودم لباس هامون پوشیدیم باز همو بغل کردیم میلاد گفت برم عشقم ببخش
پاشد رفت
فرداش دیدمم کوله پشتی ور داشته داره میره گفتم کجا دارم از این جا میرم به من شوک وارد شد گفتم کجا گریشو جمع کرد گفت میرم مرز خدمت کنم چون دستور دادند برم اونجا منم مثل سربازها بغلش کردم وتا در خروجی همراهیش کردم رفت
نوشته: ماندگار