اگر دنبال داستانی هستید ک از خوندنش پشیمون نشید حتما داستان منو بخونید
پتانسیل نویسندگیم عالیه و خیلی خوب بلدم با کلمات بازی کنم
بیو ضرورت انچنانی نداره اصل داستان مهمه ولی خب برای جذابیت بیشتر داستان بهتره اسم و سنمو بگم البته اسم مستعار
محسن هستم ۲۵سالمه قد و وزنمم نمیگم چون اینجا انجمن کیر تو کسه بازار برده فروشی نیست ک اونارم بگم:)
من برخلاف اینکه ظاهر و رفتارم کاملا پسرونه س و سایزمم بزرگه ب قیافم میخوره فول تاپ باشم،ولی حس بات بودن دارم و از بچگی دلم میخاست یکبارم ک شده کون بدم،ولی تو بچگی نتوستم چهارده ساله ک بودم یرفیق صمیمی داشتم دوسال بزرگتر از خودم بود پوستش سبزه بود یه کیر کلفت و سیاهم داشت ک خیلی خوردنی بود گاهی وقتا دوتایی جق میزدیم خیلی دوس داشتم یبار زیرش بخوابم ولی هیچوقت روم نشد بهش بگم اونم پیشنهاد نداد نمیدونم شاید چون رفتار و ظاهرم پسرونه بود فک میکرد حسشو ندارم براهمین بهم نظری نداشت
هنوزم وقتی میبینمش دلم میخاد کیر کلفت و سیاهشو بخورم و بهش بدم ولی میدونم هیچوقت نمیشه.
فانتزی همیشگیمم اینه ب ی عرب سیاه پوست و هیکلی بدم
بگذریم بریم سر اصل داستان…
سال۹۵سربازی افتادم مسجد سلیمان اونموقع هیجده سالم بود
خیلی دوس داشتم حالا ک رفتم جنوب با ی عربِ هات اشنا بشم و اولین بارمو با اونا امتحان کنم
سیزده ماه از خدمتم گذشت نتونستم ی ادمی پیدا کنم ک از قیافش خوشم بیاد درسته خیلی تو فشار بودم ولی ظاهر هم خیلی برام مهم بود فقط از ادمای سبزه و سیاه پوست خوشم‌میاد طرف اگ خوشتیپ‌ترین هم باشه ولی سفید یا بور باشه یدرصد بدلم‌نمیشینه،
برنامه ای ب اسم چت روم نصب کرده بودم و همیشه تو گروه همجنسگرایان اهواز بودم پیم گذاشته بودم دنبال یه تاپ با فلان مشخصاتم و سرکاری پیم ندین یروز یکی بهم پیم داده بود و عکسشم فرستاده بود همین ک عکسشو دیدم بشدت خوشم اومد ازش موهاش مشکی بود چشمای درشت و لبای گوشتی و خوش فرم پوستشم سبزه بود دقیقا همون کیسی بود ک دنبالش بودم،گفتم اصل میدی؟ -بهمن۲۸اهواز،تودلم گفتم وووییی حالا ک اهوازه حتما عرب هم هست و ازش نپرسیدم ک عرب هست یا ن +کی همدیگرو ببینیم؟ -توام اول عکستو بفرست منم عکسمو فرستادم راحت اعتماد کردم چون خدا کیلومتر از شهرم دور بودم و اصلا نمیترسیدم،اونم ازمن خوشش اومد ولی گفت ب قیافت نمیخوره بات باشی
+ب قیافه نیست ک چیکار کنم حسشو دارم
-یعنی کسی تو پادگان نمیدونه‌گی هستی؟+ن ازونجایی ک ب قیافم نمیخوره و رفتارمم سنگینه متاسفانه یا خوشبختانه کسی نمیدونه و این اولین باره ک میخام امتحان کنم -واقعا اولین بارته؟ +بله و امیدوارم ک پشیمونم نکنی حسابی بهم حال بدی-چشم حتما
دیگه زیاد کشش ندم،ی روز تعیین کرد و گفت بیا اهواز مکان دارم منم قبول کردم.
ازونجایی ک من تو یگان اداری خدمت میکردم(عزیزان من منشی نبودم اگ بودم میگفتم😂اونایی ک سربازن میدونن یگان اداری چطوریه)روزی ک قرار بود برم پیشش ساعات اداری ک تموم شد دوازده و نیم مرخصی شهری گرفتم از پادگان‌ک خارج شدم خدا خدا کردم سریع ماشین گیرم بیاد و خودمو برسونم اهواز دقیق یادم نیست فک کنم تا ساعت دو و نیم رسیدم اهواز جایی ک پیاده شدم اون منتظرم بود بهش زنگ زدم‌گفتم‌من رسیدم کجایی؟-اونور خیابان تو تاکسی تلفنی سفید نشستم پراید شماره پلاکش… +حله فهمیدم،رفتم اونور خیابون و تاکسیو دیدم و سوار شدم سلامو احوالپرسی بعد گفت ناهار خوردی؟نخورده بودم ولی الکی گفتم خوردم چون دلم‌میخاست هرچ زودتر ب کیرش برسم^^
از حرف زدنش با راننده فهمیدم همو میشناسن بهش پیام دادم راننده تاکسی هم میاد باهام سکس کنه؟پیامو نگا کرد ولی جواب نداد نارحت نشدم واقعیت از راننده هم خوشم اومد دوس داشتم اونم بیاد بکنه نمیدونم چن دیقه تو راه بودیم رسیدیم ب ی محله اگ اشتبا نکنم اسمش زیتون کارمندی بود محله جالبی نبود از سبک خونه هاش خوشم نیومد ولی خب چیکار ب خونه ها داشتم من دنبال یچیز دیگه بودم:)
جلو ی خونه‌نگه داشت پیاده شدیم ولی راننده تاکسی نیومد رفت
پدرسگی ک باهاش قرار گذاشته بودم قیافش انقدر سکسی و هات بود دلم میخاست همون جلو در شلوارشو بکشم پایین کیرشو بخورم
کلید انداخت رفتیم داخل خونه گفت خسته ی راه‌نیستی؟گفتم‌ن،یراست شرو کرد لباساشو دراورد،گفت پس توام لباساتو دربیار بریم اولش ی دوش بگیریم منم دراوردم سرمو بالا گرفتم لخت مادرزاد بود بدجور خورد تو پرم کیرش راست بود ولی خیلی کوچیک بود شاید هشت سانت بود فاک واقعا فاک بدجور خورد تو ذوقم تمام فانتزیام خراب شد ازش پرسیدم تو عرب نیستی؟گفت ن لرم چطور؟گفتم هیچی همینطور:):
رفتیم‌تو حموم دوشو باز کرد یکم زیر دوش وایسادیم بیشعور ن لبی ن بغلی هیچی،زیر دوش گفت خم شو ساک بزن کیرشو کردم تو دهنم یکم ساک زدم هیچ مزه ای نداشت قبلا فک‌میکردم ساک زدن خیلی حال میده ولی انگار ک انگشت بکنی تو دهنت عقب جلو کنی دقیقا یکیه هیچ مزه ای نمیده گفتم دوشو ببند اینجور حال نمیده زیر اب،دوشو بست ولی بازم‌مزه ای نداشت ب زور دو دیقه ای زدم بعدش گفتم دیگه نمیتونم بزنم بلند شدم‌گفتم بریم تو اتاق اونم گفت باشه، رفتیم اتاق من خوابیدم رو تخت وازلین اورد زد لای کونم یکم ماساژ داد بعد انگشتشو کرد تو سوراخم سوزش کوچیکی حس کردم یه اهی کشیدم،گفت خیلی تنگه باید بازش کنم انگشتشو یکم عقب جلو کردو دراورد کاندوم کشید رو کیرش و افتاد روم کیرشو فرو کرد اولش یکم اروم جلو عقب کرد بعد شرو کرد تلمبه زدن بااینکه اولین بارم بود اما از بس کیرش کوچیک بود دردی نداشتم ولی هیکلش خیلی هات بود خودشو میمالید ب بدنم چشامو بسته بودم خیلی بهم حال میداد سه دیقه ای ب همین منوال تلمبه زد بعد کیرشو دراورد منو خابوند ب پشت و پاهامو هفتی داد بالا کیرشو کرد تو سوراخم و تلمبه میزد سینه هامم با دستاش میمالید فهمیدم این پوزیشن اوج لذته بدجور داشتم حال میکردم اما دو دیقه نشد ابش اومد و بلند شد گفت میرم دوش میگیرم‌و بعد توهم بیا دوش بگیر،ولی من اصلا سیر نشده بودم و دلم میخاست باز منو بکنه اما کمر نداشت و منم چیزی نگفتم بعد از دوش اومدم لباسامو پوشیدمو نشستم گفت یکم استراحت کنیم بعد میریم گفتم باشه و شرو کرد ب حرف زدن،چن ماه خدمتی و هوای اینجا چطوره و ازینحرفا دیدم گوشیش زنگ خورد گوشیو برداشت و گفت کجایی بلند شد از پشت پنجره بیرونو نگا کرد گوشیو قط کرد و بمن گفت الان برمیگردم رفت بیرون وقتی اومد داخل یکی دیگم‌باهاش بود تقریبا همسن خودش بود موهاشو از پشت بسته بود یه قیافه معمولی داشت باهام دست داد و نشست یکم حرف زدیم گفت کجایی‌هستی و ازین حرفا منم جوابای الکی میدادم دیدم بهمن پاشد گفت من میرم بیرون یکم‌دیگه‌میام همین ک از در رفت بیرون یارو بلند شد کمر بندشو باز کرد بدون تعارف بمنم گفت پاشو لباساتو دربیار،یلحظه استرس گرفتم گفتم چیکار میکنی چرا لباسامو دربیارم گفت حرف نزن دربیار همینجوری داشتم‌نگاش میکردم‌گفت بلندشو دیگه نازنکن،منم باخودم گفتم‌من ک سیر نشدم بزار اینم بکنه چ اشکالی داره،بلند شدم لباسامو دراوردم اون کامل لخت شد فاک ینی واقعااااا فاک کیر اینم ازونیکی کوچیکتر بود این چ شانسی بود من داشتم:/
دوستان واقعا برام سواله یعنی لرها همه شون کیرشون انقدره:|
اومد جلوم وایساد گفت ساک بزن با بی میلی کیرشو کردم تو دهنم ولی حال نمیداد گفت میک نزن ساک بزن گفتم همینجوری بلدم سرمو با دو دستش گرفت عقب جلو میکرد گفت اینجوری دستاشو گرفتم جدا کردم کیرشو از دهنم بیرون اوردم گفتم نمیتونم ساک بزنم خدایی بیخیال،گفت باشه بلند شو برو رو تخت بخواب رفتم رو شکم خوابیدم گفت اینجوری ن ب پشت بخواب،کاندوم کشید رو کیرش
اومد پاهامو هفتی داد بالا کرد تو سوراخم بااینکه این پوزیشن خیلی حال میده ولی چون از قیافه و اخلاق یارو خوشم نمیومد و کیرشم کوچیک بود اصلا لذت نمیبردم دوتا پوزیشن دیگم روم‌پیاده کرد یه ده دیقه ای منو کردو ابش اومد ولی من بازم سیر نشدم نمیدونم چم بود انگار ن انگار ک سکس کرده بودم(پیشنهاد میکنم حتما کون بدین چون خیلی حال میده ولی ب ادمایی ک کیرشون کوچیکه ندین چون سیر نمیشید)اون یارو بلند شد رفت بیرون گفت توهم بیا حموم خودتو تمیز کن،کیر من همچنان راست بود چون ارضا نشده بودم رفتم تو راهرو بهمن اونجا وایساده بود منو دید گفت لامصب چ کیری هم داری
اخه کیر من هیجده سانته و کلفتم هست
ولی کیر اونا جفتش روهم شونزده سانت نمیشد
خلاصه رفتم زیر دوش خودمو تمیز کردم و اومدم پوشیدم گفتم منو برسونید ترمینال برگردم مسجد سلیمان،رفتیم بیرون اون یارو ک بعدش اومده بود ماشین داشت سوار ماشین اون شدیم تو راه یارو ازم پرسید اسمت چی بود؟گفتم پیمان(دروغ گفتما اسمم محسنِ البته محسن هم مستعاره و اسم اصلیمو قرار نیست شماهم بدونید😂)گفت پیمان جان بهت خوش گذشت؟گفتم واقعییت ن.گفت چرا خندیدم گفتم خودتون چراشو میدونید،من دلم نیومد شرمندشون کنم بگم بخاطر شومبولای کوچیکتون ولی امیدوارم خودشون حرفمو گرفته باشن:)
هیچی دیگه رسیدیم ترمینال من پیاده شدم و اونام رفتن پی کارشون،
همین ک رفتن شماره بهمنو بلاک کردم دیگه نبینمشون با اون
دودولاشون:/
این‌اولین و اخرین باری بود ک کون دادم
اخرشم حسرت بدل موندم تا موقعی ک جنوب بودم یه عرب هیکلی و سیاه پوست و خوشتیپ گیرم نیومد زیرش بخوابم^^
نوشته: پسرِ سیاه دوست