داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کشتی مامان با دوست بابام

هنوز پنج سال نشده بودم داداشم شش سال ومادرم 19ساله و بابام 24ساله…زمستانی بود ما توی یک خونه بودیم که کلا سه اتاق کنار هم داشت و یک ایوان عریض یکسره جلو همه شون بود و صاحب خونه توی اولی بود دوتا کناری رو تازه خالی کرده بود…ما کناری که به در ب حیاط نزدیک بود نشستیم و وسطی رو دیگه مستاجر ندادند مادرم ماهی یک دوهفته داداشمو میفرستاد خونه پدر بزرگ هام چو اتاق کوچک بود تا زمان مدرسه.!!!.بابام در کارخانه ایی برای شهرداری کار میکرد و همیشه شب کار بودچون شیف شب دوروز اخر هفته رو تعطیل بود و حقوق بیشترداشت. آخر هفته گاهی با دوستاش میومد پاسور بازی میکردند یکی تیمور سرکارگر بود وبهمون خیلی محبت میکرد…یه شب بابام سرکار بود غروبش تیمور اومدگوشت و وسایل آورده بود وشب خونه که چی بگم اتاق مون ماند .منو رو مامان خوابوندش…نمیدونم چقدر گذشت که یهویی از صدای ناله بلند شدم برگشتم اتاق نیمه تاریک بود نوربیرون از پنجره میومد تیمور رو دیدم از پشت روی مامان نشسته بود گریه کردم متوجه من شدند در همان حال مادرم دست دراز کرد ودوباره برگردوند گفت بخاب چیزی نیست داریم کشتی میگیریم و به پشتم زد ولالا لالا گفت خوابیدم چیزی دیگه حالیم نشد …بعض وقتها در هفته روزا مامان دستم رو میگرفت و میبرخونه تیمور که بالا محله بود و من تو حیاط بازی میکردم و اونا تو خونه بودن یکبا ر هم دیدم دوتا دیگه از دوستای بابام اومدند رفتن تو خونه با تیمور و مامان بودند.تا یه روز پسر صاحب خونه با مادرم دعوا گرفت گفت حق نداری با تیمور و رفیقاش باشی مادرم گفت جلوی بچه عیبه وکشاندش اتاق وسطی دیگه صداشون قطع شد…ولی باز مادر میرفت پیش تیمور و دوستاش هم اتاق وسطی.تا مدرسه رفتم دیگه چیزی ندیدم وکلاس دوم بودم که بابام در حومه شهر در یک روستا که کلا شش خانوار داشت خونه ساخت رفتیم اونجا.ادامه دارد

نوشته: روشنفکر

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها