داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان امپولی من 16


چند تایی منو محاصره کرده بودند و می خواستند کاری  کنند که بهم خوش بگذره -مواظب باشین نوه منو خفه نکنین . مامان در حالی که می گفت جوجوتو بخورم دخترم لباشو گذاشت روسینه های کوچولوم ونوکشو میک می زد . فتانه هم رفته بود رو کوسم واونو گذاشته بود تو دهنش . از اون طرف عزیز و فریبا وفریده خانوم با هم مشغول شدند . یه نیم نگاهی به طرف اونا هم داشتم که ببینم چیکار می کنن شاید بعدا به دردم بخوره . فریبا خانوم رو زمین نشسته بود وعزیز پاهاشو از دو طرف باز کرده بود وگذاشته بود رو دهن فریبا خانوم تا کوسشو بخوره واز اون طرف خانوم دکتر فریده ایستاده کوسشو گذاشت رو سر عزیز و یه برنامه کوس تو کوس حسابی راه افتاده بود . منم از این طرف بیحس شده بودم وفقط داشتم اونارو تماشا می کردم  .حالا سه تایی شون  روتخت ولو شده بودند .  عزیز رو زمین قرار داشت فریبا جون افتاده بود روش ودر حالی که پشت به خانوم دکتر وقمبل کرده بود فریده جون هم از پشت دستشو فرو کرده بود تو کوسش و باهاش  بازی می کرد . فریبا دستش قاشق بود واونو به لبه های کوس عزیز می زد ویه مقدار از خیسی های عزیزو می ریخت تو قاشق و اونو می خورد . هر لحظه شاهد حرکتهای تازه ای از اونا بودم . در هر حال به این حرکتها نمی شد گفت حرکتای انفجاری و اونجوری که اونا از ارگاسم وارضا شدن می گفتن باید بهشون شوک وارد میومد . چند لحظه بعد خانم دکتر یه کیر مصنوعی و دراز و کلفت به خودش بست و با اون کوس خواهر شوهرشو از پشت هدف گرفت . چه کوس جاداری هم داشت این فریبا جون . کیر مصنوعی رو تا ته قبول می کرد -بیشتر بیشتر فریده تند تر بزن رحم نکن . کوسسسسسمو پاره پاررررررشششششش کن . جرررششششش بده . تند تر زود باش حال بده -جاااااااان فریبا عجب کونی کردی . چه کوسسسسسی . دارم حال می کنم . داشتم به این فکر می کردم که خانوم دکتر چه جوری داره کیف می کنه . اون که یه کیر پلاستیکی رو کرده تو کوس فریبا . شاید از این که داره بهش حال میده کیف می کنه . شاید اونم مث من از ریخت و قیافه و هیکل کون خوشش میاد . من که ازتماشای کون همه شون خوشم میومد ومیاد . مامان یه خورده خودشو کج کرد و کون خودشو گذاشت رو سر عزیز وعزیز که کوسش توسط فریبا جون میک زده می شد خودش سرگرم لیس زدن کوس مامان شد . دیگه همه چی درهم و بر هم شده بود . ما شش نفر شده بودیم  مثل یه قطاری که ته قطار فریده خانوم بود و سرش فتان . صدای ناله ها و هوس همه اونا قاطی شده بود . حتی فتان که  یک بند در حال لیس زدن کوسم بود ناله می کرد -مااااااامااااااان اگه بدونی خوردن کوس کوچولو چه مزه ای میده . برعکس کیر که درشتش باحاله -فتان جون یادت باشه که موقع عملیات  صحبت کیر گوشتی حرامه . گناه کبیره هست -اوخ مامان اگه اسمشو ببریم و حسرتشو بخوریم باید چیکار کنیم -باید کفاره بدی کفاره -کفاره اش چیه -باید به شصت تا زن کوس بدی -اوخ گل گفتی چی از این بهتر و باحال تر . دوست دارم کفاره بدم . کواون شصت تا . وای کوسسسسسم دوباره میخاره . این وروجک طوری بهم مزه داده که بازم می خوام . یک آن واگن های قطار از هم باز شده انگار که با هم هماهنگ کرده بودند . حالا دیگه شده بودیم اتوبوس . جمعیت رفته بودند تو هم . من هم وسط اونا داشتم خفه می شدم . نمی دونستم این دستایی که رو تنمه مال کیه . فقط دست عزیز رو که یه خورده چینش بیشتر بود رو متوجه شدم . فریبا جون بهم چسبیده بود و منم سینه های درشتشو با دستای کوچیکم می مالیدم و با نوکشون بازی می کردم . لبخند رضایتی که رو لباش بود تمام خستگی رو از تن در می کرد . دیگه اون اخم و تخم اولیه رو نداشت . منو دیگه قبول کرده بودند ولی خودمم می دونستم که هنوز تا ششدانگ شدن خیلی راه دارم -فتانه جون که چشاش به یه حالت خماری وخوشگل در اومده بود گفت بچه ها اگه گفتین حالا چی می چسبه .. یکی می گفت کیر مصنوعی ویبره و گردون . یکی می گفت که دو تا دوتایی شیم و یه حالت به خودمون بگیریم . یکی می گفت تو بغل هم بخوابیم . من نمی دونستم چی بگم ولی حس کردم اگه بریم تو حموم و با لیف و صابون به جون کوس و کون و تن هم بیفتیم یه صفای حسابی می تونیم بکنیم -یه حموم داغ خیلی به آدم می چسبه . اینو که گفتم فتانه جیغی از خوشحالی کشید و گفت تو دیگه کی هستی . رزا جون ! اینو تا حالا کجا قایمش کرده بودی . اومد و منو غرق بوسه کرد . دسته جمعی رفتیم طرف حموم . یه حموم بزرگ و جادار . وان بزرگشو پر از آب کردیم و رفتیم زیر دوش آب .. خیلی خنده دار شده بود . همه کف حموم دراز کشیده بودند ومنتظر بودند یکی بیاد لیفشون بزنه . البته من این کارو نکردم یه جون تازه ای گرفته بودم . عزیز و فریبا جون رفته بودند تو وان ومامان رزا وفتانه وفریده جون هنوز دمرو کف حموم دراز کشیده بودند . لیف حمومو گرفته واول از خانوم دکتر فریده شروع کردم . از پشت شونه هاش شروع کردم به لیف کشیدن تا نوک پاش . وقتی به کونش می رسیدم یه حرکت دورانی رو هم اونجا پیاده می کردم وبعد با یه شیطنت خاص دستای کوچولومو همراه با لیف می کشیدم رو کوسش . اون دو نفر دیگه دراز کش به صحنه نگاه می کردند ودلشون نمیومد از جاشون بلند شن یا این که برن رو هم کار کنن . منتظر بودند من بیام سراغشون . دوست داشتند که من واسشون لیف بکشم وبهشون حال بدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها