داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن کون دوست لزبین زنم

سلام خدمت همه دوستان عزیز خاطره من بر می گرده به دو سال پیش یعنی زمانی که تازه ازدواج کرده بودم من 32 سالمه خوشتیپم و هیکل مناسبی دارم و خانمم 23 سال سن داشت، البته حدود هشت ماه از ازدواج می گذشت بعد از گذشت این مدت از زندگی و آشنا شدن با خصوصیات و چیزهای مختلف از خانم آشنا شدن با دوست های صمیمی و باقی دوستاش و خاطره ها یا تعریف هایی که از اونها می‌کرد هز روز بیشتر با شخصیت دوستاش آشنا میشدم یا حدس میزدم که چطورین. درباره خانم باید بگم که خیلی زیباست و باربی و چیزی که از زیباییس مهمتره، اینکه ظریفه. طوری که بارها دیدم خیلی از دخترا بهش میگن چقدر خوشگله چقدر نازه. و این تصاویر مسلماً اگر دختر همجنسگرا باشد خانم خیلی مورد توجه قرار میگیره از صحبت هایی که خانم در مورد دوستانش کرده بود با یکی از آنها رابطه خیلی تنگاتنگی داشت دوستی ک هم ظاهر خوب و شیکی داشت و بدن ترکه ای و قد بلند، از این رابطه ها که خونه هم دیگه با هم امیستند شب پیش هم می خوابند خانواده هاشون با هم دونستند. این یک اتفاق خیلی معمولی برای دختران و هیچ چیز تعجبی توش نبود. حتی یه اتفاق افتاد که باز اونم قابل قبول بود و این اتفاق این بود که من یه کاغذ پیدا کردم بین یکی از کتاب‌های خانمم. یه دست نوشته بود که یه شعر روش نوشته شده بود مربوط به اون دوست خانم بود یک شعر عاشقانه با مضمون فراق و دوری و از اینجور چیزا و در کمال تعجب آخر شعر یه قلب کشیده بود و اسم خودش و خانمم را داخل آن نوشته بود و البته خانمم که فکر کنم از این قضیه هم خیلی بدش نمیاد لکه خیلی خوششون می اومد شعر و با تعداد گلبرگ خشک شده بین کتاب نگهداری کرده بود اینجا بود که من یه مقداری به رابطه این دو نفر شک کردم از آنجایی که انقدر فیلم سوپر نگاه می‌کنیم که ذهنمون سریع به سمت اینطور چیزا میره گفتم که احتمالش هست اتفاقی بین دو نفر افتاده باشد که البته از یه جایی این شکل احمقانه تبدیل به یقین شد اون رفته بود که شنیدم دوست خانمم بعد از ازدواج به خونه اونا رفته و یکی از لباسهای قدیمی خانمم رو برداشته و برده زمانی که مادر زنم داشت برای خانم تعریف می‌کرد که آره مادر جان این کشو رو نگاه کرد اون لباس را برداشت بو کرد و برداشت یکمم از تو حرف زد و بغض کرد، گناه داره یه زنگ بهش بزن حتما دلش تنگ شده. مادر خوش خیال که فکر میکرد بو کرده لباس چرک نباشد ولی فقط من بودم ک میدونستم بود که ببینه بوی خانمم رو میده یا نه. وقتی که مطمئن شدم قضیه از چه قراره و با خانمم راحت بودم و و یا خیلی حرفا رو با شوخی یا کنایه بهش میزدم. دیگه خیلی وقته بهش می‌گفتم که این طرف عاشقته که باهاش سر روسری داشتی کلک یا این‌که چیکارا کردین راستشو بگو. اونم همش فکر میکر شوخیهای سکسیه ک همیشه باهاش میکنم و نمی‌دونست من چطور فک میکنم. از حاشیه بگذاریم تا یه مدتی از این قضایا گذشت و اتفاقی افتاد که میشه گفت همه چیز از اونجا شروع شد. از اونجایی که من یه فکر احمقانه اومده سرم که یهفضول کرده باشم. داشتم گوشی خانمم رو خالی میکردم از عکسهایی که گرفته بود و یهو به ذهنم رسید اگر با نرم و یهو به ذهنم رسید اگر با نرم افزار ریکاوری هارد گوشی را نگاه کنند امکان داره چه چیزهایی پیدا کنم. صرفاً توی ذهنم مونده بود که شاید پورن داشته باشه. آنچه که پیدا شد به اون چیزی که فکر میکردم خیلی نزدیک بود اما به شکل دیگه من فیلم پورن خانومم رو پیدا کردم. حدس بزنین با کی؟ بله با دوستش که عاشقشه🤦🏻‍♂️. اول فیلم خیلی معمولی شروع شد ولی بعد بینش شروع کرد به بوسیدن ولی چون هیچ حس خجالتی نداشتند مشخص بود که خیلی وقت شروع کردن بوسیدن و بعد دوستش که مدام اصرار داشت بوسیدن را ادامه بده به قسمتهای دیگه و بالاخره موفق هم شد و و با بوسیدن گردن جلو رفت بالای سینه از اینجا که خانمم شل شد گوشی رو آورد پایین و فیلم گرفتن را قطع کرد نمی دونم میتونین تصور کنین من در اون لحظه چه حسی داشتم یا نه یه حسی که اولش با شهوت عجیبی وقتی که کرم شهوت آدم رو میگیره ولی بعد یکم ناراحت شدم از این اتفاق چون درسته اون یه دختر بود ولی باز هم به نوعی خیانت شده بود ولی باز هم تصور اینکه دوتا دخترن نمیزاشت خیلی عصبانی باشم بیشتر خیلی تحریک شده بودم تو خیلی عصبانی بنابراین مقداری به آرامش برخورد کردم اون روز به خانمم چیزی نگفتم تا چند روز بعد بعد که آروم تر هم شدم داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم چون دوستش به مال من من دست دراز کرده من هم به مال اون همین کار رو بکنم. و نتیجه فکر من این بود که باید اونها رو در عمل انجام شده قرار بدم چون نمی خواستم با اخاذی و تهدید با خانمم حرف بزنم. اینقدر خل نشده بودم که بخاطر یه سوراخ اضافی بخوام زندگیم رو به فنا بدم😆. پس به صورت غیر مستقیم توی ذهن خانومم انداختم که دوباره دوستش رو برای نهار دعوت کنه و من‌ هم طبق معمول می رفتم بیرون که مزاحم نباشم حالا من خر رو بگو بگو که فکر میکردم دارم غیبت می کنن، نقشه این بود که وقتی برگشتم یا وسط کار مچشون رو گرفتم و یاهمونجا با رو کردن فیلم کار خودم را می کنم ک نقشه خوبی بود چون وقتی برگشتم علیرغم اینکه مقداری سر و صدا شد و خانم ها شروع کردم به جمع کردن خودشون و خانومم دوید که اینجا چیکار می کنی نمیتونست لوپای سرخش و عرق صورت شو قایم کنه. منم که زمان مناسب دیدم گفتم هیچی یه کار کوچیک داشتم و بدون توجه به جواب افتادم سمت اتاق خواب که خانم شروع کرد که نرو وایسا کجا و زمانی که دستگیره رو گرفتم تو چشاش نگاه کردم و سکوت کردم اونم کاملاً ساکت شد فکر کنم حدس زد که میدونم در رو باز کردم و رفتم تو و دوست خانمم هنوز لخت روی تخت دراز کشیده بود میگن وقتی نیت پاک باشه همه چیز جفت و جور میشه😆 خودمم فکر نمیکردم به این راحتی بشه. اول مکث کردم ببینم چی میگن. که دیدم مثل موش ساکت شدن و فهمیدم بدون حرف زدن بیشتر راه رو رفتم.پس شروع کردم به در آوردن لباس هام که چشم هر دو گرد شد و خانم با بغض گفت چه کار می کنی؟گگفتم چیه تو میتونی یه سرگرمی و کوچک برای خود داشته باشی ولی من نمیتونم؟دوست داشت فهمید داره چه اتفاقی میفته خواست پاشه و سریع لباس بپوشه پریدم و گرفتمش انداختمش رو تخت ت و خودم هم افتادم روش و به زور به شکم چرخوندمش خانم هر چقدر ازپشت تلاش میکرد که منو بلند کنه بی فایده بود حتی چند بار هم منو زد که اهمیت ندادم فکر کرد با قهر کردن و بیرون رفتن از اتاق درس برمیدارم اما با رفتن اون انگار همه چیز آروم تر شد چون داشتم تند تند روی کس دوستش رو میمالیدم و نمیزاشتم بلند شه وقتی فهمید که مقاومت بی فایده است آرام تر شد من هم به مالیدن و بوسیدن پشتش ادامه دادم که نمیدونم چقدر گذشت ولی خیلی آروم آه میکشید برای همین هر روز بلند شدم رفتم و رفتم پایین تر و شروع کردم به خوردن کسش و باقی مانده لباس ها را در می آوردم.آنچنان با ولع میخوردم ک حشرش نخابه و صداش در بیاد.خانمم ک با شنیدن صدا دوباره وارد اتاق شد و با این صحنه مواجه شد کنار در ایستاد و مثل گربه های در قصابی که کاری از دستشون بر نمیاد نگاه می کرد من هم بلند شدم و رفتم آوردمش و دراز کردم کنار دوست داشت و شروع کردم به خوردن کسش. تا حدی خوردم که دیدم خیس شد و فهمیدم علی رغم رفتارش داره خوشش میاد بعد ولش کردم و رفتم سراغ برنامه اصلی . دوباره رفتم سراغ کس دوستش و با ولع میخوردم و دست های خانم رو گذاشتم روی بدن دوستش مقداری که خوردم و صداش بلند شد خیلی سریع که از تصمیمم خبر دار نش رفتم سر کشویی پاتختی ژل رو درآوردم و با برگشتن سمتش کیرم رو ژل زدم ک پشتش وایسادم و کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش خانم ها که تازه فهمیدن داستان چیه خواستن مخالفت کنند که البته بیشتر به ناز کردن می خورد و یا ترس از درد که من گوش نمیدادم و می گفتم هیچی نیست حواسم هست. چه لحظه خاطره انگیزی بود سر کیرم روی سوراخ غزال خانم بود و داشتم باهاش بازی بازی میکردم یه فشار کوچولو می دادم یه سانس میرفت تو و دوباره می کشیدم عقب خیلی خوش بود باز کردن حدود ده دقیقه شاید طول کشید که خودم دوست داشتم خیلی آروم م پیش برم و بعد از اون این سر کیرم کاملاً داخل سوراخ کون غزال و نگاه کردن به این صحنه که دوست خانمم به شکم دراز کشیده کله کیر من من داخل کونش جا خوش کرده و خانومم کنار ما دراز کشیده و با قیافه مظلوم و نگران ما رو نگاه میکنه و دوستش و نوازش میکنه نه به اندازه هزار سکس میشد. با باز تر شدن سوراخ کون غزال خودم حس کردم که داره کونش رو میده عقب ب تو دلم گفتم ای جان بیشتر میخواد من هم تلمبه زدن رو شروع کردم و آروم آروم تلمبه میزدم صدای آه و نالش کم کم به گوش می رسید و یه لبخند شیرین بای خانومم نقش بست. با دوستش حرف میزد اهنگ میگفت داره کیف میکنی ها توله سگ. پهلوهاش رو گرفتم و کشیدم بالا و فهمید باید داگی وایسه چون اینطوری تسلط اون روی کیر بیشتر میشد این کار رو کردم که دیگه شروع کرد خودشو عقب و جلو می کرد و لذت می برد یکم که گذشت بیو شروع کردم و تند تند تلمبه میزدم میخواستم تو کونش خالی شم که بعد از چند دقیقه تلمبه زدن محکم بغلش کردم و آبم رو خالی کردم تو کونش در کنار گردنشو می بوسیدم اون هم روی راهنما رو نوازش می‌کرد، ستایی روی تخت افتاده بودیم و خانمم نشت و یکم به ما نگاه کرد و گفت خوش گذشت کارت تموم شد الان اگه کاری نداری تشریف میبری. که من بلند شدم و گفتم اینم جای دستت درد نکنه حالا همه زحمت بکش ببین عرقم در اومد اون گفت بله آبتم در اومد اینها از کون این غزال داره میزنه بیرون که غزال خندش گرفت. گفتم عیب نداره میدونم تو براش جبران میکنی بعدا🤭 خندید و گف تلافی همشو کردی بی‌خاصیت منم ک هیچی. گفتم دیگه تا الان من هیچی بود الان مساوی شدیم. از این ب بعد هردو اینک ن رو شریکیم و دست زدم ب کون غزال ک خندید و زنم ک روش باز شده بود گف غلط کردی. غزال هم ک نطقش وا شد گف ع من چی گفتم تو ک ب عشقت رسیدی چشاشون باز گرد شد و لبخند زدن. بعد اون گاهی برنامه سه نفره با سوراخ کون ناز غزال داریم ولی خانمم زیاد نمیذاره ک لابد پر رو نشم.

نوشته: ماهان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها