داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

تماس زنم و شک کردن من

سلام به دوستان
لطفاً توهین نکنید . مشکلی که برای من پیش آمده رو دارم تعریف میکنم که مراقب خودتون باشید .
من حمید هستم ۳۶ سالمه ۵ساله که ازدواج کردم زنم مریم ۳۱ سال فکر نمیکنم قد و وزنم مهم باشه .
من توی یک شرکت دولتی معروف کار میکنم که اسمش بیاد کل ایران می‌شناسید اینم مهم نیست . منظورم اینه که وضع خوبی دارم توی زندگیم هیچ کمبودی ندارم نه تنها من حتی همسرم از لحاظ سکس هم ظاهراً دو طرف رازی هستیم . حالا چرا میگم دو طرف ؟
قضیه رو که براتون می نویسم متوجه میشین .
یک رو صبح ساعت ۶/۵ ماشین رو از خونه آوردم بیرون رفتم سمت شرکت تو راه که میرفتم گوشیم زنگ خورد دیدم مریم زنمه گفتم شاید اتفاقی افتاده زدم کنار جواب دادم گفت عزیزم رفتی سر کار ؟
گفتم بله مگر قراره کجا برم؟
گفت نه همینجوری پرسیدم گفتم بله دارم میرم شرکت گفت باشه عزیزم مراقب خودت باش خداحافظی کرد و قطع کرد.
اینجا من شک کردم تا حالا هیچ وقت صبح به این زودی زنگ نزده یا می‌دونه من میرم شرکت .
یک لحظه فکرم درگیر شد گفتم بزار برگردم زنگ زدم به رئیسم گفتم امروز دورتر میام رفتم سمت خونه نزدیک خونه شدم دیدم یک پژو ۲۰۶ پارک در خونه تا ماشین دیدم مطمئن شدم که مریم داره خیانت می‌کنه آخه من کسی رو ندارم که ۲۰۶ داشته باشه اونم صبح به این زودی بیاد خونمون ماشین رو پارک کردم درب حیاط رو آروم باز کردم رفتم پشت در حال آروم باز کردم دیدم داخل راهرو ورودی یک جفت کفش مردونه اسپرت که مال من نبودن ضربان قلبم شدید شده بود دست و پام سست شدن خیلی آهسته رفتم داخل دیدم توی اتاق خواب صدا میاد در جفت بود از لای درب اتاق خواب نگاه کردم دیدم مریم لخت شده به یک پسر داره تو بقلش اونم لخت بود داشتن شروع به سکس میکردن داشت سینه های مریم زنم رو میخورد مریم چشماش بسته بود توی حال خودش نبود مریم خوابید رو تخت پاهاش رو باز کرد پسره شروع کرد به خوردن کس مریم منم نمی‌دونستم چه کنم اون لحظه اگر می‌رفتم داخل باید درگیر می‌شدم و یک آبرو ریزی میشد اگر داخل نمی رفتم بیغیرتی می‌شد خیلی دوست داشتم اونم لحظه کاری بکنم .
من بیغیرت نیستم درسته یک غریبه داشت با زنم سکس می‌کرد اما حس عجیبی داشتم اگر بگم شهوت و واقعا هم شهوت بود .
اما دوست نداشتم این حس رو بیشتر خیانت بود تا شهوت سریع گوشی موبایل رو از جیبم در آوردم از همون لای درب یک فیلم کوتاه از سکس زنم مریم و اون مرد غریبه گرفتم خودم کنار ایستادم فقط دستم و گوشی لای درب گذاشتم صدای سکس تمام خونه رو گرفته بود دیدم وسط سکس اون غریبه هی میگفت چه کس نازی چه بدنی حیفه تو زیر حمید بخوابی من فقط باید بکنمت و میزد ولی صداش برام آشنا بود فیلم رو قطع کردم گوشی رو گذاشتم تو جیبم از لای درب نگاه کنم ببینم کیه انگاری میشناسم آخه همش پشتش به درب بود وقتی به مریم زنم گفت بسه از پشت میخوام مریم التماس میکرد درد میاد مریم رو از پشت خوابوند دیدم داریوش پسر عموی مریمه وای خدا همیشه می‌دیدم توی مهمونی ها با هم شوخی میکردن پس بگو کار از کار گذشته .
سریع از خونه رفتم بیرون نشستم تو ماشینم رفتم کنار جاده ایستادم داشتم فکر میکردم که کجایی کارم اشتباه بود همه چیز براش مهیا بود بهترین تفریح بهترین خوراک بهترین گوشی موبایل پول تو جیبی تفریح با دوستاش حتی توی سکس کم نمیزاشتم من تا حالا آلت تناسلی خودم اندازه نزدم ولی کوچک نیست پس مشکل از کجاست؟
آیا زنم جنده نیست؟ به نظر شما؟
آیا زیاد بهش رسیدم؟
رفتم سمت برادر بزرگترم اون امین خانواده بود جریان رو بهش گفتم اون از من داغون تر شد گفت فقط طلاقش بده بزار بره .
منم رفتم خونه بهش گفتم بیا سوار شو کارت دارم گفت چیزی شده گفتم نه همکارم شب دارند میان جمع دوستانه و مجردیه نمیخوام اینجا باشی ببرمت خونه مادرت بعد میام دنبالت .
منم بردمش خونه مادرش گفت کی میایی گفتم باهات هماهنگ میکنم و حرکت کردم سر راه چند تا قفل خریدم کلید و قفل های خونه رو عوض کردم . که نیاد زنگ زدم بهش تمام جریان رو بهش گفتم حتی بهش گفتم فیلم گرفتم ازت و فردا میخوام برم دادگاه شکایت تو و داریوش رو بکنم از پشت گوشی جیغ میزد و گریه می‌کرد و التماس می‌کرد منم گوشی رو خاموش کردم که زنگ نزنه آمد هرچی در زد درب باز نکردم . بهش زنگ زدم گفتم برو مهریت رو ببخش تا شکایت نکنم منم بی صدا طلاقت میدم قبول کرد قرار شد بریم دادگاه مهریه رو همه چیز رو ببخشه و منم طلاقش بدم ولی دوستان داغون شدم ترو خدا مراقب زندگی خودتون باشید .
من دیگه به هیچ زنی اعتماد ندارم داریوش هم وقتی قضیه رو فهمید ناپدید شد منم با کمال خونسردی با یک خط دیگه بهش زنگ زدم جواب داد گفتم تو فرار کردی ؟ خواهرت و مادرت چی اونها رو میخوای چیکار کنی .؟ داریوش شک نکن ناموست رو تک تک به زور هم که شده میکنم و گوشی رو قطع کردم .
من اگر به ناموس داریوش تجاوز نکنم بیغیرتم حالا برای آنها نقشه کشیدم .
ممنونم که خوندید ولی چطوری میشه این جریان رو فراموش کنم؟
😔😔😔😔

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها