داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دوست پسر زنم

سلام به انجمن کیر تو کس ها. من شهرام از تهران. و زنم مهناز30ساله بدن خوبی داره زیادلاغر نیس وچاق هم نیست بدن رو فرمی داره زمان سکسمون همیشه دوست داشتم از نفر سوم بگم بعد از مدتها جرات کردم که مطرح کنم وقتی که به اوج شهوت رسید گفتم مهناز دوس داری یه دوست پسر خوشگل داشتی که باهاش رابطه داشته باشی و بتونی باهاش بخوابی ناراحت شد یا باورش نمیشد فکر میکرد دارم امتحانش میکنم که چندبار قسم خوردم و تکرار کردم و خواهش که بهم بگه دوست داره که دوست پسر داشته باشه بعد از اینکه ازمن مطمئن شد بالاخره قبول کرد که بعد بهم گفت یوقتایی هوسم میکنه که باپسری که ازش خوشم میاد رابطه داشته باشم البته نه درحد سکس بهش گفتم فردامیریم بیرون و ازهم جدا میشیم لباس سکسی تر بپوش طوری که همه روی خودت زوم کنن و نتونن چیزی بهت نگن قبول کرد و روز بعد از سر کار برگشتم و حدودساعت 17 بود دیدم اماده شده که بریم لباسش عالی بود ساپورتی که خیلی کم سفیدی رون وپاهاشو نشون میداد و مانتویی که جلو باز بود واز بغل هم چاک داشت که گاهی اوقات نصف باسنش هم دیده میشد رفتیم سمت فلکه دوم صادقیه جداشدیم ومهناز جلوترازمن راه میرفت چنددقیقه بعد دوتا جوون اومدن پشت سرش چندقدم رفتن جلوتر وقتی دیدن مهناز حیرون وتنهاست رفتن کنارش وشروع به صحبت کردن یکیشون کمی چاق بود ولی قدش حدود180 میشد ویکی دیگه بالای 180 قد داشت تقریبا تقریبا هم قد وقواره خودم بود و حدودا 75کیلو وزنش بنظر میرسید شکم هم نداشت تقریبا 15دقیقه بامهناز صحبت میکردن که یه کارت به مهنازداد وخداحافظی کردن ورفتن دوباره مهنازشروع به دور زدن وتماشای مغازه ها میکرد یکی از مغازه دارا که خوشتیپ وخوشگل بود اومد و به مهناز خوش اومد گفت و دعوتش کرد داخل که از بوتیکش دیدن کنه مهناز هم رفت بعدازچنددقیقه رفتم پشت ویترین که دیدم داره لباس میاره برای دیدن مهناز بعدازچنددقیقه مهناز داشت میومد بیرون که صاحب بوتیک از مهناز خاست که شمارشو بگیره اول قبول نکرد وناز میکرد که باتکرار درخاست شماره بوتیک که رو کارت ویزیت بود رو گرفت بعد اومد بیرون من پشت سرش میرفتم میخاستم برم جلوتر که دیدن یه جوونی اومد یه تنه بهش زد گفت چه داف خوشگلی میشه ازتنهایی دربیاییم با هم بریم کافی شاپ یا چنددقیقه قدم بزنیم زنم جواب منفی بهش داد ولکن نبود که همینطوری باهاش قدم میزد که خودشو خیلی نزدیک به مهناز کرد وزود پسرخاله شد باهاش گاهی هم بدنش با مهنازبرخوردداشت مهناز کمی شهوتی شده بود که الان هم همیشه وقتی تو خیابون یکی خودشو نزدیش میکنه وبابدنش بیش ازحد تماس داشته. باشه هوس میکنه که باهاش رابطه داشته باشه جدا شد ورفتیم سمت خیابون که ماشین گرفت کمی جلوتر من نشستم کنارش که دیدم خوشحاله وگفت مرسی خیلی خوش گذشت گفتم ازکدوم خوشت اومد که بخای باها‌ش دوست بشی که گفت اون جوون که اول باهاش بود و دونفر بودن از اون خوشم اومد منم گفتم فردا یا دوروزبعد بهش زنگ بزن حرف بزن اسمش امیر بود. شب هم ازم خواست یک سکس خوب باهم داشته باشیم هوسش کرده بود که یه سکس خوب هم داشتیم که وقتی خاستیم بریم تو اتاق دستمو گرفت وبزور منو برد تو اتاق سریع شلوارمو کشید پایین وزانو زد حسابی برای اولین بار کیرمو از بالاتاپایین خورد و تخمامو میکرد تو دهنش باشهوت زیاد میخورد لباساشو دراورد و شلوار وتیشرت منو هم کامل دراورد ولبه تخت درازکشید وپاهاشو کمی اوردبالا داد زد گفت بخورش لعنتی دارم اتیش میگیرم بخورش عوضی رفتم لای پاهاش تا خاستم کسشو بخورم جفت دستاش رو گذاشت رو سرم فشارداد رو کسش وقتی از خوردن سیر شد گفت بکن توش جرم بده داشت باصدای بلند دادمیزد منم سریع سرشو گذاشتم رو کسش داشتم بازی میدادم رو کسش دستاشو گذاشت رو کونم وقتی سر کیرم اومد رو کسش یهو کونمو به سمت خودش فشار دادسمت کسش که با ضربه که به کسش خورد داد زد پارم کردی کسکش جرم دادی بکن بیشتر جر بده کسکش نمیتونی بگم امیرم بیاد الان جرم بده هنگ کردم چرا اینطوری شده گفتم میخای الان بیاد جرت بده گفت اره دوست دارم بهت یاد بده چطور منو پاره کنی توله سگ گفتم زنگ بزن بیاد خوب از خدا خاسته بود سریع زنگ زد جواب داد سلام کرد معرفی کرد خودشو بعد گفت امیر میتونی بیای پیشم بدجور کسم کیر خوشگلتو میخاد تورو خدا زود بیا دارم میمیرم لوکیشن براش فرستاد منم کم کم باهاش بازی میکردم تا شهوتش بیشتربشه هرکاری کرد بکنم تو کسش نزاشتم که نیم ساعت بعد اومد من رفتم تو اتاق دومی که منو نبینه بعدازرسیدن صدای سلام کردنشونو شنیدم بعد ازاون صدا یهو فقط صدای شهوتناکه مهنازبود که میگفت قربون کیرت برم بزارببینمشوقتی کیرشو در اورد باصدای بلند گفت کسکش بیا ببین چه کیری داره بیا ببین چطور میخادزنتو جر بده منم که هول شدم قرارمون این نبود که متوجه بشه که امیرگفت مگه شوهرت خونس گفت نترس اره رفت تو اتاق که ما راحت باشیم و زنشو جربدی دوباره داد زد گفت دیوس توله مگه باتو نبودم که بیای ببینی چطور پاره میشم بیا کیرشو بزار تو کسم با دستای خودت بجنب کسکش تا داد زد اومدم بیرون اصلامهنازتوحال خودش نبود رفتم جلوسلام کردیم بعد مهناز لباسامو دراورد کیرمو گرفت کشید سمت خودش کیرامیرهم کشید سمت خودش شروع کرد به خوردن هی نوبتی کیرهردو مونو خورد بعدازخوردن به حالت داگی شد بهم گفت کیر امیرو بگیر بزار تو ک_م زود تا داد نزدم کسکش من کیر گندشو گرفتم خاستم بزارم تو کسش گفت توف بنداز رو کیر امیرم زود منم تف انداختم رو کیر خوشگل وخوشفرمش اروم بردم رو کس مهناز مهناز تا حسش کرد خودشومحکم به عقب داد که تموم کیر امیر فرو رفت که دست منم کم مونده بود بره تو کسش مهناز دیوونه شده بود اینقدر التماس میکرد محکم بکن جرم بدید که امیر گفت از کون میخام جرت بدم ولی مهناز اصلا کون نمیداد هیچوقت یهو گفت زودباش خواهش میکنم کونمو پاره کن التماس میکرد برای اولین باربوداینطوری التماس میکرد که یه غریبه کونشو افتتحاح کنه امیر گذاشت رو کونش و به ارومی فشار داد که مهناز اخ بلندی گفت وای خدا سوختم جرم دادی عوضی وایییییی خدا درش بیار پاره شدم اخ کونم توروخدا درش بیار امیر گوش نمیداد واروم اروم بازی میداد کمی گذشت دردمهنازکم شده بود ولذتش بیشتر امیر سرعتشو بیشتر کرده بود به من گفت بیا بکن تو کسش مهناز اومد رو کیر امیر نشست که وقتی تا ته رفت تو کونش داد زد منم از جلو رفتم کردم تو کسش سخت بود یهو دیدم نفسای مهناز چندبرابر سرعت گرفت و بلدتر بدنمو چنگ میزد و به سمت خودش منو میکشید یهو شروع کرد به لرزیدن وشل شد کیرمنم حسابی داغ شد با دیدن این لحظه امیر هم شروع به فحش دادن شد جنده ی من توله سگ کوچولو جرت دادم که منم همزمان باهاش ارضا شدم وریختم تو کسش امیر هم ریخت تو کون مهناز و کم کم از کون مهناز خارج میشد واز کناره های کیر امیر ریخت بیرون مهناز جون نداشت دیگه حتی نتونست شورتشو بپوشه افتادرو تخت من وامیر هم کنارش دراز کشیدیم هر3 تا مون صبح بیدارشدیم مهناز شروع کرد به لب گرفتن از ما و تشکر کردن. این رابطه تا الان ادامه داره و7 ماه بهترین لحظه ها رو داشتیم امیدوارم خوشتون اومده باشه 🌹🌹🌹

نوشته: شهرام

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها