داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بابا بخش بر چهار 86

دلم نمیومد لبمو از رو کسش بر دارم . هر طرفو که دوست داشتم میکش می زدم . زبونمو فرو می کردم توی کس . -اووووووههههههه باااااابااااااااا می بینی .. می بینی ؟ ازت یه چیز دیگه ای می خواد . باید بهش بدی .. کسشو رو دهنم حرکت می داد .. -اووووووهههههههه سوختم سوختم سوختم بابا جونم . من کیرت رو می خوام .. -فرار نکرده همین جاست . مال توست . -نه نهههههه یه جای دیگه ام کیرت رو می خواد . -نکن . الناز نکن منو مستم نکن . -بابا من خیلی وقته که مست مستم . از عشق تو .. دیوونتم بابا . خیلی وقته که منتظر این لحظه ام .منتظرم که برسه اون شبی که خواهرام میرن به خونه بخت و منم برم .. در آغوشم کشید سر تاپامو غرق بوسه کرد . حالا من مونده بودم و همین یه دختر . اون سه تا داشتن زیر کیر شوهراشون دست و پا می زدند و اون کنار من بود . ازم می خواست که بشم شوهرش . همون کاری رو که دامادم باید باهاش انجام می داد من باید با اون می کردم .البته از نظر اون . تمام تنم سست و ناتوان شده بود . وقتی اومد روی من قرار گرفت و خودشو روی من مالوند کیرم از درازا یه لحظه رفت وسط کسش .. -حواست باشه دختر که اگه دست از پا خطا کنی دیگه رابطه پدرفرزندی من و تو به هم می خوره . -تو حواست باشه که خطا نکنی بابا جونم اگه تو هوامو نداشته باشی من زود تر این رابطه رو به هم می زنم . -حالا کارت به جایی رسیده که تهدیدم می کنی ؟ تا اینو گفتم خودشو واسم لوس کرد و شروع کرد به بوسیدن لب و دهنم . -فدات شم بابا جونم . تو که می دونی الناز نفسش واست میره . حالا دل منو نشکن دیگه .. تو چه می دونی من چه می کشم . وقتی خودت با اون سه تا دختر حال می کنی خواهرامو میگم اون وقت دیگه اصلا به این فکر می کنی که من چی می خوام و چی می کشم ؟ به فکر من هستی ؟ -من چی بگم بهت ؟ -وسط سینه هات چی گذاشتی . تو چیکار کردی .. منو وارد فضای هوس می کنی .. عطر یاسو به خودت زدی . من این جا گل یاسو هم می بینم . تو که خودت یاسی .. سفید و خوشبو و دوست داشتنی .. افتاده بود روی من . دستشو گذاشته بود رو کیرم .. واااااییییییی .. یه حالی می کردم که تا حالا سابقه نداشت . شاید واسه این بود که راستی راستی فکر می کردم دارم داماد میشم . -عزیزم دوستت دارم دوستت دارم .. انگشتمو گذاشته بودم رو سوراخ کونش و با اون ور می رفتم . -بابا خوب داری اعلام می کنی که تا چند دقیقه دیگه کونمو می کنی تا خودت رو از شر کس من خلاص کنی . -کلک! واقعا خیلی خوب منظورمو می گیری .. -اگه هنوز نخوام بابامو بشناسم که باید نمک بارم کنن . -تو هم دیگه یواش یواش باید شوهرت رو بشناسی. -بابا حرفشو هم نزن . من درس دارم تا درسم تموم نشده اصلا فکر ازدواج به سرم نمیفته . این حلقه رو از گوشت در بیار که بخوای از شر من خلاص شی . خلاصه ول کنم نبود .. یه احساس خوشی و سر مستی عجیبی داشتم . کیرم بیش از اندازه داغ و تیز شده بود . باید حتما اونو به یه جایی از بدن دخترم فرو می کردم . -الناز دوست دارم بذارم توی کونت . -می خوام امشب جریمه ات کنم . -آخه واسه چی دختر خوشگلم. -واسه این که تو بابای حرف گوش کنی نیستی . -من هواتو ندارم ؟ -ناچ .. بابایی . دلمو می شکنی . -عزیزم . تو که خودت داری می بینی من در عمل تو رو بیشتر از بقیه دخترا دوست دارم. -فقط حرفشو می زنی .-من که همیشه در عمل نشونت می دم . کیرمو گذاشت کف دستش و محکم فشارش گرفت .. -من اینو می خوام که بره به همون جایی که امشب شوهر خواهرام می ذارن به اون جای زنشون .. همین نشون میده که تو منو از اونا کمتر دوست داری . تو خوشبختی منو نمی خوای . نمی خوای من خوشحال باشم .. – الناز من که نباید دلسوزی الکی داشته باشم . تو هم که همش ازم انتظارات بیجا داری. -چیییییی ؟ چی گفتی ؟ -انتظارات بیجا .. گریه رو سر داده بود . -دختر نکن این کارو . حالمو نگیر . -اگه مادرم بود این رفتارو باهام داشتی ؟ -چه ربطی داره که همش اسم اون خیانتکارو میاری . -می دونم اون بهت خیانت کرده ولی با همه اینا بازم مادر مونه و ما باید بهش احترام بذاریم . -من که چیزی نگفتم . دیدی که چطور به خودشم احترام گذاشتم . -دوستت دارم پدر جونی خوشگل من . -حالا هندونه زیر بغلم نذار . بازم شروع کرد به ور رفتن با همه جام . امونم نمی داد ….. ادامه دارد …

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها