داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بابا بخش بر چهار 44

-خیلی خسته ام بابا . دلم می خواد بخوابم و تو هم بغلم بزنی و خوابم کنی .. یه نگاه تو چشاش انداختم و می خواستم ببینم که به چی فکر می کنه . آیا اونم مثل اون سه تا خواهر ای دیگه شه یا نه ;/; ولی اینو حس نکردم . این یکی رو با کمال میل  خواستم که برم و کنارش دراز بکشم . الناز من دختر دانشجوی من سرشو گذاشت رو سینه بایاش .. با این که گرسنه ام بود ولی  دیگه نخواستم چیزی بخورم . دوست داشتم اونو توی بغل خودم خوابش کنم بعد .. خسته شده بودم این دو سه روزه از بس فقط به فکر این بودم که برای کیرم خوراک مناسبی گیربیارم و همش از همین دور و بری ها نصیبم می شد . هر چند زیور خانوم استثنا ء بود . می دونستم همچین دو تا لبه های کسوش جفت کرده که رفته از ترس پشت سرشم نگاه نمی کنه . -الناز دختر ناز من .. خیلی خوشگلی .. -از اون سه تا هم ;/; -تو دیگه مثل خواهرات نشو .. -چی گفتی ;/; منظورت چیه بابا ;/; مگه اونا هم از این سوالا می کنن ;/; اونا دیگه واسه چی ;/; حتما از بیکاری میان و می پرن توی بغلت . حالا من پیشتم .. بابا پاشم یه چیزی واست درست کنم بخور … -نه عزیز دلم تو که کنار منی دیگه هیچی نمی خوام . بذار نازت کنم . ببوسمت .. ببینم می خوام یه چیزی ازت بپرسم . دلت واسه مامانت تنگ میشه ;/; -راستش اون اول که رفته بود رو عادتی که داشتم گاهی دوست داشتم که بیاد و ببینمش . ولی وقتی که یادم میومد چه بلایی سر بابای مهربون ما آورده دلم می گرفت . اصلا دوست نداشتم اونو دوباره ببینم . -پس این طور  تو باباتو دوست داری .. -چه جورم . دستاشو دور گردنم حلقه زد . منو بوسید . چشاشو بست . خیلی خسته بود . خوابش میومد .  با موهای بلندش که اونا رو از پشت بازشون کرده افشونش کرده بودم بازی می کردم . لبام به صورت لطیف و نازک تر از برگ گلش چسبیده بود . اون خودشو بیشتر بهم چسبوند . حس کردم که عاشقشم . اون جوری که اونو دوستش دارم بقیه رو دوست ندارم . نمی دونم چرا یه سادگی و مظلومیت خاصی درش وجود داشت . این علاقه به خاطر این نبود که اون تنها دخترمنه که دوشیزه مونده . -دوستت دارم . خیلی آروم بوسش می کردم نازش می کردم . زیر گوشش نجوا می کردم .  لاله و نرمه گوششو میذاشتم میون لبام و آروم آروم می بوسیدم و میکشون می زدم . حس کردم خوابیده . چشاشو بسته بود ناز شده بود . صدای نفسهاش طوری بود که نشون می داد خوابیده . به کارم ادامه ندادم . – خواستم ازش فاصله بگیرم . پاشم برم آشپز خونه که دیدم صداش در اومد . با صدایی آروم گفت بابا تازه داشت خوشم میومد چرا ولم کردی . خوشم میاد نرو همین جا بمون . از کنار من تکون نخور .. بازم منو ببوس .. دختر کوچولوی من خودشو واسم لوس می کرد و حقیقتا ناز هم داشت .. هیچی دیگه مجبور شدم کنارش بمونم و خانوم خوشگله رو تا خوابش نکردم از جام تکون نخورم . تازه به من می گفت که همونجا کنارش دراز بکشم و بخوابم . امان از دست این دختر .. یه نیمساعتی رو به همون شکل موندم . بدون این که  به مسائل سکسی و جنسی فکر کنم  کیرمو شق شده دیدم . نمی دونم این چه خاصیتیه که کیر مردا داره .. من که به این فکر نکرده بودم که این دخترمو هم بکنم . رفتم دستشویی .. وقتی بر گشتم الناز بیدار شده با خشم عجیبی بهم نگاه می کنه .. موبایل دستشه . . -بابا متاسفم برات . من  روت یه حساب دیگه ای باز کرده بودم . اشکش در اومده بود -خجالت می کشم بگم . زشته . بیار بگیر بخون .. دیگه انکار فایده ای نداره .. لعنتی .. حدس می زدم یکی از دخترام باید یه پیام زننده ای برام داده باشه . خدا کنه یه جوری نوشته باشه که بتونم از زیرش در رم . گوشی رو ازش گرفتم و گفتم چی شده الناز کی با من تماس گرفته .. در میون هق هق گریه هاش گفت من چه می دونم . انگاری این انتظارو هم داشتی که شماره شو بشناسم ;/; -می خواستی واسش زنگ بزنی -چی میگی بابا تمام تنم می لرزه .. زنگ بزنم که صدای نا مادری خودموبشنوم ;/; بابا بعد از رفتن مامان خیانتکار دلمون به این خوش بود که تو رو داریم . -بده گوشی رو ببینم .. پیام به این صورت بود پس کی می خوای بیای کسم  خیلی می خاره … الهام بود . از یه شماره ای استفاده کرده بود که تازه دوروز پیش اونو خریده بود …. از الناز گریون فاصله گرفته و فوری به اون شماره زنگ زدم . …. ادامه دارد …. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها