یادمه از بچگی یه چیزایی زودتر از همسنای خودم حس میکردم ولی نمیدونستم چیه
بمرور زمان بزرگتر که شدم و به سن نوجوانی رسیدم کم کم تمایلاتم و فانتزیام بیشتر میشد
بعضی وقتا از بعضی هاشون خجالت میکشیدم ولی وقتی حشری میشدم و میخواستم خودارضایی کنم بهشون فکر میکردم و لذت میبردم
یکی از اون فانتزیا که تو سرم روز به روز پررنگ تر میشد سکس همزمان با دو تا مرد بود
فکر نمیکردم هیچ وقت از یه فانتزی فراتر بره ولی رفت
فکر اینکه دو تا مرد همزمان منو بکنن کسم و بشدت خیس میکرد
دوران دانشگاه ۵ ماهی با پیمان دوست بودم اون از تمایلاتم خبر نداشت ولی رابطمون در حد بوس و مالیدن جلو رفته بود
ولی میدونستم پیمان بیشتر از اینارو میخواد خودمم بدم نمیومد راستش دختری نبودم که اعتقاد داشته باشم حتما باید بعد ازدواج سکس رو تجربه کرد
یه بار که تو ماشین پیمان نشسته بودیم خیابون خلوت تر شده بود دستشو گذاشت روی پام عادتش بود که اینکارو کنه ولی اینبار دستش واسه اولین بار میرفت سمت کسم کم کم داشت حالم خراب میشد
_پیمان زشته یکی میبینه
_نترس عزیزم
دکمه شلوارمو باز کرد و دستشو برد تو شلوارم دید کسم خیس شده یه نیشخند زد و ادامه داد
_نمیخوای تو هم انجامش بدی؟
دستمو بردم سمت برآمدگی شلوارش لمسش کردم کیرش بلند شده بود
کمربندشو باز کرد
_نترس تو هم لمسش کن
دستم که به کیرش خورد حس کردم کسم داره نبض میزنه آروم آروم شروع کردم مالیدمش پیمان سرشو به صندلی فشار میداد و کسمو تند تر میمالید
حالم خراب تر شده بود آبم داشت میومد دستمو از کیر پیمان برداشتم گذاشتم رو دستش که با آه عمیقی آبم اومد
پیمان با خنده گفت
_حسابی حال کردیا ولی امروز یکی طلب من
_صبر کن بزار بیارمش
_نمیخواد چند نفر دارن میان میترسم ببینن ولی یکی طلب من عزیزممم
با این حرفش فهمیدم که دفعه بعد به مالیدن قانع نیست چیزای بیشتری میخواد
چند روز بعد پیمان ازم خواست که توی خونه قرار بزاریم
اخه اولین بار بود توی خونه باهاش تنها میشدم
راستش خودمم دوست داشتم باهاش سکس کنم چون پیمان پسر جذابی بود میتونست دخترای زیادی رو جذب کنه
درو که برام باز کرد با خنده و شوخی دعوتم کرد داخل
_راحت باش مامان و بابام تا شب خونه خواهرم هستن گفتم از فرصت استفاده کنیم یکم تنها باشیم
_عه پیمان لوس نشو
_تو هم تنگ نشو عزیزمممم
کیفمو براش پرت کردم که با خنده جاخالی داد
نشسته بودیم آبمیوه میخوردیم که پیمان گفت
_امروز خیلی خوشگل شدی سارا
_چیشده امروز زیاد تعریف میکنی ازم
_چون حقیقته
اومد نزدیک تر دستشو دورم حلقه کرد و صورتشو اورد جلوتر
_بدجوری میخوامت سارا
لباشو گذاشت رو لبام و پر حرارت میبوسید
دستشو گذاشت رو ممه هام و حرکت میداد و میمالید
حسابی تنم داغ شده بود دستمو بردم لای موهاش و لباشو میبوسیدم
روی مبل خوابوندم و اومد روم تاپمو در اورد و ممه هامو یکی یکی میکرد تو دهنش و لیس میزد
آه و نالم در اومده بود حسابی
پایین تر رفت حرکاتش خشن تر و تشنه تر شده بود
کسمو با دستش باز کرد و انگشتشو کشید لاش حالم خیلی خراب شد
زبونشو کشید رو کسم و چوچولمو بین لباش میمکید
_آه پیمان بخور کسمو
سرشو به کسم فشار میدادم و ناله هام همه جارو برداشته بود جوری خیس شده بودم که دلم میخواست کیرشو یجا بکنه تو کسم
دیگه طاقت نیاوردمو ابم اومد تو دهنش
پیمان یه جون گفت و باز لبامو بوسید
_خب خوشگلم حالا وقتشه طلبمو بهم بدی یادت که نرفته
_نه یادم نرفته
میخوام کونتو جر بدم سارا
یخورده ترسیدم ولی اونقدر حشری بودم که چیزی نگفتم
_داگی شو
شلوارشو در اورد و کیر شق شدشو گرفت تو دستش
از پشت چسبید بهم و کیرشو لای کسم میمالید
کیرش واسه کون من خیلی کلفت بود میدونستم جر خوردنم حتمیه
کیرشو که از آب کسم خیس شده بود میمالید به سوراخ کونم و جون میگفت
کیرشو یخورده فشار داد داخل که جیغم در اومد
_هیس عزیزم هنوز اولشه
_آخ پیمان کونم داره جر میخوره
_زیر من باید جر بخوری پس اعتراض نکن
کونمو عقب تر دادم
که یخورده از کیرش رفت داخل
_آه
_جاااانم
_دارم چیکارت میکنم؟ کونت و جر میدم؟
_آخ آره دارم جر میخورم
آروم آروم داشت کیرشو ییشتر میکرد تو کونمو و عقب جلو میکرد
بدجوری حشری بودم فکر نمیکردم کون دادن اینقدر حال بده بهم
همونجوری که به کونم اسپنک میزد تند تر کرد ظربه هاشو و یهو داغی آبشو تو کونم حس کردم
کیرشو بیرون کشید بی حال افتاد روی مبل
باورم نمیشد با پیمان سکس کرده بودم
میدونستم این لذتی که تجربه کرده بودم فانتزی های درونمو بیدار میکنه و دلم بیشتر از اینارو میخواد…
ادامه…
نوشته: سارا