داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

قشنگ تو مانیتور میدیدم که ترتیب زنم را میداد

من با خانمم اکثرا تو رختخواب فانتزی های سکس سه نفره در حد تخیل و خیالات داشتیم  تابلاخره روزی با موافقت خانمم تصمیم گرفتیم بعضی روز ها بازار برویم تا اگر موقعیت مساعد باشد در حد بوسه و دستمالی برایش اجازه دادم تا  با نفر سوم باشد تاباهم لذت ببریم  که بشما ماجرای اول رامینویسم امیدوارم بپسندید اولا معرفی میکنم من (مسعود ۴۲ سال با اندام نسبتا چاق قد ۱۷۰) و خانمم (عسل ۳۴ سالشه با اندام نسبتا چاق سایز سینه۷۵ و قدش ۱۶۵ و همچنان کون تپل )ما خیلی زندگی زن و شوهری عالی داریم و در زندگی سکسی خیلی آزادیم ، این ماجرا از جایی شروع شد که با خانمم قصد خرید لباس زیر برایش داشتیم که رفتیم یک مغازه بزرگ مخصوص لباس زیر اونجا چند خانم فروشنده با یک آقایی حدود ۳۳ سال حضور داشتند که مغازه مال اون آقا که اسمش فرزین بود  به مجرد ورود به مغازه و دیدن چند ویترین یکی از اون خانمها به زنم گفت بیاید دنبالش تانمونه های عالی و جدید را برایش نشون بدهد و عسل تو گوشم گفت اگر موقع مناسب بود رو قولت هستی؟که برایش اوکی دادم وزنم دنبالش راه افتادسمت اتاق بغل که ظاهرا نمونه های خاص وسکسی را اونجا دکور کرده بود و با دیوار کاذب ساخته بودندوقتی آنها رفتند  فرزین صاحب مغازه بمن گفت تا انتخاب آنها برو بشین اونجا،اشاره به صندلی کرد که با یک میز بزرگ کنار اطاق بود ویک کامپیوتر هم روی میز قرار داشت.یک لیوان نوشابه گذاشت روی میز و یک  کاتالوگ لباس هم داد دستم گفت اینها را نگاه کن و یک برنامه هم تو کامپیوتر فعال کرد که تصویر مدار بسته اتاقی که عسل داشت نمونه ها را نگاه میکرد نشون میداد.وهمچنان تصویر مدار بسته یک اتاقی که فقط یک تختخواب وسط اتاق و دیوارهای اتاق از آیینه بود فعال کرد .خودش کنارم نشست و داشت روی دفترچه چیزای مینوشت ،برایش گفتم آقا این تصویر مداربسته که تختخواب وسط اطاقست بخاطر چی است بمن گفت خانم شما میتونه لباسی که انتخاب میکنه تنش کنه و راحت رو تخت بخوابه چار سمت تخت ایینه است میتونه از هر زاویه لباس را ببینه ومشتری مثل شما هم بخاطرکه دلواپس نشود میتونه اینجا تو کامپیوتر ببینه اونجا چه خبر است.گفتم بمن اجازه نمیدین برم تو ؟اقلا نظر مردها هم تو خرید لباس زیر خانمش مهمه گفت نه فقط خانمها اجازه ورود به اون اتاق را دارند  گفتم شما چی؟ میتونی بری اونجا کمکش کنی گفت من که میتونم اما اونجا اون خانم فروشنده باهاشه ،گفتم دوست دارم خودت بری ،و نمونه های قشنگی برایش نشون بدی اخه ذوق مردهاهم مهمه بااصرار من متوجه موضوع شد و گفت در گذشته هم مشتریانی مثل شما داشتیم و نگذاشتیم ناراضی از مغازه ما بروندچشمکی بمن زد ویک هیدفون گوشکی بمن داد گفت شما الان میتونی صدای داخل اتاق هارا هم داشته باشی و بلند شد رفت داخل اتاق از صفحه مانیتور داشتم نگاه میکردم که رفت به اون خانمه فروشنده گفت شما برو بیرون شوهرشون گفته من نمونه های جدید بهشون نشون بدم وخانمه اومد بیرون و سمتم لبخندی زد ورفت سمت ویترین مغازه، اون آقا خودش را به عسل معرفی کرد وگفت فکر کنم سایز ۷۵ مناسب اندام شما باشد و عسل باعلامت سر تایید کرد یک سیت لباس زیر که شامل سینه بند وشورت و یک تاپ نازک بود به عسل داد ودست عسل راگرفت رفتند تو اتاق پرو به عسل گفت لخت شو عسل شوکه شده بود فرزین گفت آقاتون اجازه داده بیخیال ،و من تو مانیتور میدیدم چطور عسل داره لخت میشه اما عسل نمیفهمید که دارم خیلی واضح میبینمش یکباره دیدم فرزین هم لخت شده و  اومد جلوش و بغلش کرد سینه هاشو چسبونده بود به پستون های قشنگ وگنده عسل و لبهاشو داشت میخورد وکون تپل عسل را میمالید و باصدای بلند بمن میگفت  رنگ سفید خیلی عالیه  شماهم دوست دارید آقای محترم ؟و کون زنم رانشون میداد من هم کیرم از شق داشت میترکیدو آبم کم کم میچکید تو شورتم گفتم :بلی سفید هم عالیه. ( وای من با عسل در حد بوسه و دستمالی گفته بودیم و قول داده بودیم خانمم چیکار میکند )عسل ازش پرسید صدای ماراشوهرم میشنود؟فرزین گفت :آری. صدا تو داره اما تصویر نداره
عسل:با آواز بلندمسعود. عزیزم دارم دو سه سیت انتخاب میکنم تا ده دقیقه تموم میشه گفتم خوبه عزیزم میدیدم عسل نمیدونست که من تصویرشو دارم وقتی صدای من را داشتندباهم بیصدا میخندیدند،با صدای بلند گفتم عسل عزیزم دوست داری نوشابه چیزی بگم بیارن بخوری ، عسل گفت نه اینجاهم هست دارم میخورم میدیدم کیر فرزین را تاته میخوردجلوش زانو زده و شروع کرده لیسیدن کیرش، فرزین موهاشو گرفته بود و با فشار کیرشو تو دهن زنم جا میکرد و زنمم مثل جنده ها حال میکرد!! موقعی که واسه من ساک میزد خیلی ناز میکرد خیلی اروم اینکارو میکرد اما الان داشت کیرفرزین را میبلعید!! و فرزین بمن لبخند میزدبعد عسل داگی استایل روتخت قرار گرفت وفرزین کون گنده عسل را کمی بالا کرد( وای چه کونی تا حال خیلی توجه نکرده بودم که زنم چنین کون توپر و قشنگی داشته باشد)و کیرش را رو سوراخ کصش تنظیم کرد و باصدای بلند گفت آقا من این رنگ صورتی راهم پسند کردم اشاره به کس زنم میکرد شما صورتی دوست داری من هم گفتم خیلی خوبه من هم رنگ صورتی دوست دارم و در حالی که لبخندش هنوز رو لباش بود شروع به تلمبه زدن تو کس زنم کرد موقع تلمبه زدن لمبرای کون عسل را با دودستش محکم باز گرفته بود و داشت سوراخ تنگ کون زنم را نگاه میکرد (با دیدن این صحنه داشتم دیوونه میشدم) بمن گفت این خیلی تنگه،،،،،،،، پرسیدم چی تنگه اشاره به سوراخ کون عسل میکرد و گفت اون شورت صورتی راگفتم برای خانم تان تنگه  و داشت بیشتر تلمبه میزد .عسل هم داشت از لذت کیر بزرگ دیوونه میشد دهنش را چسبونده بود به بالشت تا صدایش رانشنوم دو دقیقه بعد پوزیشن را عوض کردند پاهای زنم رو به سقف تو دستهای فرزین بود و میدیدم کیرش داخل کس عسل است و تلمبه میزند عسل هم لبهایش را گاز گرفته و باحرکت سر به فرزین میفهمونه که محکمتر محکمتر  وبعد پاهای زنم را تو مانیتور میدیدم که دور کمر فرزین چسبید و عسل داره فرزینو فشار میده سمت خودش من هم چون دوست داشتم حرفهای سکسی بزنندگفتم عزیزم من پنج دقیقه میرم دوری بزنم تا کار شما تموم میشه عسل باخوشحالی گفت اره  اره خیلی خوبه بعد از لحظه یی عسل بلند گفت مسعود مسعود من جوابی ندادم خاطرش از بابت من راحت شد وباصدای بلند گفت بیا فرزین حالا من زن توهستم اون کسکش رفته  فرزین میگفت فدات بشم کس تپل طوری بکنمت که هر روز به شوهر بیغیرتت از کیرم  تعریف کنی
عسل :آخیش جونم پاره ام کن دوست دارم امروز پاره ام کنی  … فرزین بالشتی آورد داد به عسل  و گفت بذار زیرت عزیزم… عسل  گذاشت زیر شکم و کسش… حالا دیگه کس و کون زنم اومد بالا و باز باز شده بود… کس عسل آماده جر خوردن بود . اینبار عسل کون و کسش رو داده بود بالا و باز بود کیرم از شق داشت میترکید  وآبش میچکید تو شلوارم که فرزین روی کس زنم کیر کلفتش را تنظیم کرد وبایک حرکت تا خایه فرستاد تو کس عسل ،بااین حرکت صدای شبیه گوز از کوسش شنیدم  که فرزین گفت جووووون دو سه بار محکم تلمبه میزد و اون صدا متصاعد میشد ، (ا ه ه ه چ لذتی آب کیرم میچکید تو شلوارم )عسل هم هی میگفت محکمتر … …یکبار زنم خیلی حشری شد گفت این کس سفید را تا ته بکن اون شوهر بیغیرتم نمیتونه مثل تو ارومم کنه بکن عزیزم کاش جلوی شوهرم میکردی تامیدید گایش زنش را اااااخ شوهر بیغیرت اینجوری کیر میخام اففففف (وازین حرفها که حشرم خیلی رفت بالا اففف این زن منه که این حرفها را میگه اخخخخخ)
بعد از چند لحظه ای صدای گوز که  معلوم بود از کوس زنمه بلند شد… و عسل با هر بار که اون صدا بلند میشد یه آخی میگفت و ناله میزد… فهمیدم دیگه داره جر میخوره… عسل هی التماس میکرد : اوه اوههه محکم محکمتر… آه ا اهههه… صدای شلب شلوب تلمبه میامد عسل باناله میگفت اففففف بکن محکمتر محکمتر… … بدن فرزین خیس عرق بود و معلوم بود خیلی حال کرده…  عسل هم لخت مادرزاد زیر فرزین بود که یهو دیدم بدنش داشت تکون تکون میخورد فهمیدم از شدت لذت زیر کیر کلفت فرزین به ارگاسم رسیده… یهو تلمبه زدنای فرزین هم سریع شد… اوه اوه اه آه ههههههههه هووووومممممم… صدای عسل درآمد… آخ جووووووون چیه فرزین… وووووووووی… یهو فرزین کیرشو بیرون کشید و رفت بالا سرش  و کیرشو گرفت جلوی صورت زنم…(خیلی واضح میدیدم که زنم اون لحظه اب کیر میخواست)… عسل هم دهنشو تا تونست باز کرده بود… فرزین تند تند کیرشو میمالید… داشت آبش میومد… ناله های فرزین بلند شد… دستشو برد زیر سر عسل و سرشو نگه داشت… کیرشو با فاصله از دهن عسل نگه داشت و… آبش اومد… آههههههه آه آهههههه همه آبشوریخت رو صورت و سینه های زنم ،با دیدن این صحنه ها اب کیرم بار دوم تو شلوارم خالی شد و
بعد از چند دقیقه عسل و فرزین با دو سه تا بسته که گویا عسل پسندیده از اطاق امدن بیرون وگویا هیچ چیزی اتفاق نیافتاده بسته ها را حساب کردیم و اومدیم خونه… ماجرای بعدی سرزنش عسل بخاطر بعضی کارهایش…
…اگر دوست داشتید بگویید تا باز هم بنویسم ازبقیه این ماجرا و ماجراها وخاطرات دیگر …

نوشته: مسعود

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها